کریم آزالی علمداری؛ سیما نصیری؛ زهرا محمدپور
چکیده
هدف: هدف این تحقیق بررسی تاثیر تمرین هوازی بر سطوح کمرین، شاخصهای خطر قلبی-متابولیکی و التهابی در مردان میانسال مبتلا سندرم متابولیک بود.
روششناسی: 26 مرد دارای شاخصهای بومی شده سندرم متابولیک (سن: 67/3 ± 69/54 سال، شاخص توده بدن: 23/1 ± 21/31 کیلوگرم بر متر مربع و اوج اکسیژن مصرفی: 49/4 ± 38/20 میلیلیتر بر کیلوگرم در دقیقه) به طورتصادفی ...
بیشتر
هدف: هدف این تحقیق بررسی تاثیر تمرین هوازی بر سطوح کمرین، شاخصهای خطر قلبی-متابولیکی و التهابی در مردان میانسال مبتلا سندرم متابولیک بود.
روششناسی: 26 مرد دارای شاخصهای بومی شده سندرم متابولیک (سن: 67/3 ± 69/54 سال، شاخص توده بدن: 23/1 ± 21/31 کیلوگرم بر متر مربع و اوج اکسیژن مصرفی: 49/4 ± 38/20 میلیلیتر بر کیلوگرم در دقیقه) به طورتصادفی به دوگروه تمرین هوازی (14 نفر) وکنترل (12) تقسیم شدند. بار تمرین در گروه تجربی در طول هشت هفته (سه جلسه درهفته) از 20-15 دقیقه با شدت 55-50 درصد اوج ضربان قلب لحظه پایان GXT، به 40-35 دقیقه با شدت 65 الی 60 درصد رسید. درحالت پایه و 48 ساعت پس ازآخرین جلسه تمرین نمونه گیری خون انجام شد.
یافتهها: تمرینهوازی باعث کاهش تمام متغیرهای مورد بررسی (به جز HDL و اوج اکسیژن مصرفی) شد (05/0>P). در حالت پایه، وزن و سن مهمترین عوامل پیشبینیکننده مقدار کمرین سرم (001/0>P) و در طول مداخله، مقدار تغییرات گلوکز خون و CRP به عنوان مهمترین عوامل پیشبینیکننده مقدار تغییرات همزمان در کمرین (001/0>P) بودند و در عوض مقدار تغییرات کمرین تنها عامل پیشبینیکننده مقدار تغییرات متناظر در CRP شناسایی شدند (003/0>P).
نتیجهگیری: در اثر تمرین هوازی، همزمان با آثار مثبت ایجاد شده در وضعیت متابولیکی، التهابی و آمادگی هوازی، کمرین سرم کاهش مییابد که آثار مذکور احتمالا با دستکاری قند خون وCRP سرم توسط تمرین بروز میکنند. ولی به دلیل کمبود شواهد و محدودیتهای موجود هنوز نیاز به بررسی بیشتر وجود دارد.
فیزیولوژی ورزشی
مهرزاد مقدسی؛ نسرین مرتضوی امامی
چکیده
روش پژوهش: در این پژوهش 22 مرد دیابتی نوع 2 با دامنه میانگین سنی 3/3 ± 5/51 سال و شاخص توده بدن 2/3 ± 1/27 کیلوگرم بر متر مربع به آزمودنی شرکت کردند. آزمودنی ها بر اساس eGFR به طور تصادفی به دو گروه کنترل و تمرین تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تمرین به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و با شدت 50 تا 80 درصد حداکثر قدرت در قالب 3 ست و 8 تا 15 تکرار تمرینات مقاومتی ...
بیشتر
روش پژوهش: در این پژوهش 22 مرد دیابتی نوع 2 با دامنه میانگین سنی 3/3 ± 5/51 سال و شاخص توده بدن 2/3 ± 1/27 کیلوگرم بر متر مربع به آزمودنی شرکت کردند. آزمودنی ها بر اساس eGFR به طور تصادفی به دو گروه کنترل و تمرین تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تمرین به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و با شدت 50 تا 80 درصد حداکثر قدرت در قالب 3 ست و 8 تا 15 تکرار تمرینات مقاومتی را اجرا کردند. در این مدت آزمودنیهای گروه کنترل تنها به فعالیتهای روزانه خود پرداختند. میزان قند خون و انسولین ناشتا، مقاومت به انسولین، eGFR و CD5L، قبل و 48 ساعت پس از اتمام دوره تمرینی اندازه گیری شد.یافتهها: پس از 8 هفته تمرین مقاومتی، سطح گلوکز ناشتا، شاخص مقاومت به انسولین و CD5L در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل کاهش معنیداری داشت (05/0>P)؛ در حالیکه مقدار انسولین تغییر معنی داری نکرد. اگرچه مقدار eGFR در گروه تمرین تغییر معنی داری نکرد، اما مقدار آن در گروه کنترل کاهش معنی داری یافت (05/0>P).نتیجهگیری: به طور کلی به نظر میرسد تمرینات مقاومتی با شدت به کار رفته در تحقیق حاضر، در کنترل قند خون و بهبود عملکرد کلیوی بیماران دیابتی نوع 2 مؤثر است.
یاسر صابری؛ آمنه برجسته یزدی؛ رامبد خواجه ای؛ امیر رشیدلمیر
چکیده
افزایش سن و زندگی کمتحرک سبب تغییرات فیزیولوژیکی منجر به چاقی میشود. انجام تمرینات ورزشی و مصرف برخی مکملها سبب بهبود این وضعیت میشود. هدف از پژوهش حاضر اثر دوازده هفته تمرین هوازی-مقاومتی و مصرف مکمل اسیداورسولیک بر سطوح آیریزین و فاکتورهای التهابی در مردان میانسال دارای اضافه وزن بود.مواد وروشها: 34 مرد در طرح نیمه تجربی ...
بیشتر
افزایش سن و زندگی کمتحرک سبب تغییرات فیزیولوژیکی منجر به چاقی میشود. انجام تمرینات ورزشی و مصرف برخی مکملها سبب بهبود این وضعیت میشود. هدف از پژوهش حاضر اثر دوازده هفته تمرین هوازی-مقاومتی و مصرف مکمل اسیداورسولیک بر سطوح آیریزین و فاکتورهای التهابی در مردان میانسال دارای اضافه وزن بود.مواد وروشها: 34 مرد در طرح نیمه تجربی به صورت تصادفی در سه گروه تمرینترکیبی-مکمل (یک) 12نفر، گروه تمرین-ترکیبی-دارونما (دو) 12 نفر و گروه مکمل (سه) 10 نفر تقسیم شدند. گروههای تمرینی 12 هفته، هر هفته سه جلسه، روزهای متوالی- مجزا تمرینات هوازی با شدت 60 تا 75% HRmax و تمرینات مقاومتی با شدت 60 تا 75% 1RM انجام دادند. گروههای دو و سه روزانه مقدار 450 میلیگرم مکمل اسیداورسولیک در سه وعده دریافت کردند. 24ساعت قبل از اولین و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین، نمونهی خونی گرفته شد.یافته ها: سطوح آیریزین افزایش داشت که این افزایش بین گروههای یک و دو (001/0=P) و یک و سه (001/0=P) معنیدار بود اما بین گروه دو با سه تفاوت معنیدار نبود (00/1=P). همچنین سطوح IL6 و CRP سه گروه کاهش پیدا کرد، این کاهش در IL6 و CRP به ترتیب بین گروههای یک و دو (004/0=P)، (001/0=P) و یک و سه (004/0=P)، (001/0=P) معنیدار بود اما بین دو و سه (232/0=P)، (078/0=P) معنیدار نبود.نتیجه گیری: نتایج نشان داد افزایش آیرزین و کاهش فاکتورهای التهابی ناشی از انجام تمرینات هوازی-مقاومتی و مصرف مکمل اسیداوروسولیک سبب کاهش سطوح چربی شده و برای افراد غیرفعال دارای اضافه وزن مفید باشد
حسن فرجی؛ سعید دباغ نیکوخصلت
چکیده
هدف: اثر تمرین موازی بر سطوح فاکتورهای هورمونی مربوط به اشتها و متابولیسم گلوکز مشخص نیست. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر سه ماه تمرین موازی بر سطوح نسفاتین، رزیستین، ویسفاتین و پپتید YY در زنان چاق بود. روششناسی: بیست و شش نفر زن سالم (سن: 38/4±74/24 سال، شاخص توده بدن: 64/3±50/31 کیلوگرم بر متر مربع) چاق بهطور تصادفی بهعنوان آزمودنیهای ...
بیشتر
هدف: اثر تمرین موازی بر سطوح فاکتورهای هورمونی مربوط به اشتها و متابولیسم گلوکز مشخص نیست. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر سه ماه تمرین موازی بر سطوح نسفاتین، رزیستین، ویسفاتین و پپتید YY در زنان چاق بود. روششناسی: بیست و شش نفر زن سالم (سن: 38/4±74/24 سال، شاخص توده بدن: 64/3±50/31 کیلوگرم بر متر مربع) چاق بهطور تصادفی بهعنوان آزمودنیهای این تحقیق انتخاب و بهطور تصادفی به دو گروه تجربی (11 نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرین به مدت سه ماه و هفتهای 3 جلسه (15 تا 30 دقیقه در هر جلسه) با شدت 60 درصد ضربان قلب بیشینه روی چرخ کارسنج در فعالیت استقامتی و شدت 60 درصد یک تکرار بیشینه با نسبت زمانی مشابه فعالیت استقامتی در فعالیت مقاومتی اجرا شد. سطوح پلاسمایی نسفاتین، رزیستین، ویسفاتین و PYY قبل و پس از 48 ساعت از آخرین جلسه تمرینی اندازهگیری شد. برای آنالیز دادهها از آزمون t وابسته و مستقل در سطح 05/0<جp استفاده شد. یافتهها: سطوح نسفاتین و PYY در گروه تمرین بهطور معناداری نسبت به گروه کنترل در پسآزمون بالاتر بود (05/0<جp). سطوح رزیستین و ویسفاتین گروه تمرین در پسآزمون، بهطور معناداری نسبت به گروه کنترل پایینتر بود (05/0< p). نتیجهگیری: بر اساس نتایج، تمرین موازی موجب افزایش سطوح نسفاتین و PYY میشود اما سطوح رزیستین و ویسفاتین را کاهش میدهد. این اثرات تمرین ممکن است بر سرکوب اشتها باشد، همچنین از بروز چاقی و مشکلات دیابت جلوگیری کند.
فیزیولوژی ورزشی
فاطمه مختاری؛ الهه طالبی گرکانی؛ خدیجه نصیری؛ ابوالفضل اکبری
چکیده
هدف: هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر تمرینات هوازی تداومی و تناوبی شدید همراه با مصرف سیلیمارین بر سطوح سرمی آنزیمهای کبدی و تغییرات بافت کبد موشهای صحرایی مبتلا به کبد چرب بود. روش: در این مطالعه موشهای صحرایی نر پس از تزریق دگزا به 6 گروه مختلف تقسیم شدند: 1-کنترل بیمار 2-سیلیمارین 3- تمرین تناوبی 4- تمرین تناوبی+سیلیمارین 5-تمرین ...
بیشتر
هدف: هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر تمرینات هوازی تداومی و تناوبی شدید همراه با مصرف سیلیمارین بر سطوح سرمی آنزیمهای کبدی و تغییرات بافت کبد موشهای صحرایی مبتلا به کبد چرب بود. روش: در این مطالعه موشهای صحرایی نر پس از تزریق دگزا به 6 گروه مختلف تقسیم شدند: 1-کنترل بیمار 2-سیلیمارین 3- تمرین تناوبی 4- تمرین تناوبی+سیلیمارین 5-تمرین تداومی 6-تمرین تداومی+ سیلیمارین. در گروههای سیلیمارین، 300 میلی-گرم محلول سیلیمارین به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن گاواژ شد. گروههای تمرینی به مدت 8 هفته تمرین تداومی (54 دقیقه با سرعت 20 متر در دقیقه) و تمرین تناوبی با شدت بالا (6 وهلهی 3 دقیقهای با سرعت 40 متر در دقیقه و 3 دقیقه ریکاوری فعال با سرعت 20 متر در دقیقه) با شیب 15 درجه را روی تردمیل انجام دادند. یافتهها: مصرف سیلیمارین و انجام تمرینات ورزشی موجب بهبود تغییرات بافتی در مقایسه با گروه کنترل شد. همچنین اثر تعاملی مصرف مکمل و تمرین بر سطوح AST و ALT معنادار نبود. مصرف سیلیمارین موجب کاهش معنادار سطوح آنزیم AST و ALT شده بود (05/0p≤). سطوح AST در گروه تمرین تناوبی نسبت به گروه کنترل بطور معناداری بالاتر بود (05/0p≤). مقدار این آنزیم در گروه تمرین تناوبی+سیلیمارین نسبت به گروه تمرین تناوبی بطور معناداری کاهش یافته بود (05/0p≤). نتیجه گیری: مصرف سیلیمارین و تمرین هوازی (تداومی و تناوبی) بصورت مجزا و در ترکیب با یکدیگر میتواند موجب بهبود وضعیت بافت کبد موشهای صحرایی مبتلا به کبد چرب غیر الکلی القاء شده با دگزامتازون شود.
آرش خدامرادی؛ الهه طالبی گرکانی؛ فرشته میر محمد رضایی؛ رزیتا فتحی
چکیده
هدف: انرژی مازاد بدن به صورت تریآسیلگلیسرول (TAG) در بافت چربی اندامهای مختلف ذخیره میشود. به منظور کاهش ذخایر چربی، باید استفاده از آنها برای تولید انرژی افزایش یابد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر 8 هفته تمرین مقاومتی فزآینده و مصرف محلول ساکاروز بر بیان پروتئینهای موثر در لیپولیز بافت عضلۀ اسکلتی موشهای صحرایی ...
بیشتر
هدف: انرژی مازاد بدن به صورت تریآسیلگلیسرول (TAG) در بافت چربی اندامهای مختلف ذخیره میشود. به منظور کاهش ذخایر چربی، باید استفاده از آنها برای تولید انرژی افزایش یابد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر 8 هفته تمرین مقاومتی فزآینده و مصرف محلول ساکاروز بر بیان پروتئینهای موثر در لیپولیز بافت عضلۀ اسکلتی موشهای صحرایی بود. روششناسی: 32 سر موش صحرایی نر بالغ از نژاد ویستار (۶-۸ هفتهای)، ابتدا به طور تصادفی به 2 گروه تغذیه شده با و بدون مصرف محلول ساکاروز 30 درصد تقسیم و پس از 4 هفته هر یک از گروهها به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند. گروههای تمرینی به مدت 8 هفته تمرین مقاومتی به روش فزآینده (بالا رفتن از نردبان) را 3 روز در هفته انجام دادند. دو روز پس از آخرین جلسه تمرینی نمونه برداری انجام شد. مقدار پروتئین لیپاز حساس به هورمون (HSL)، گیرندهی کبدی ایکس- آلفا (LXRα) و پریلیپین عضلۀ خم کننده بزرگ انگشتان (FHL) به روش وسترن بلات اندازهگیری شد. جهت تعیین معنادار بودن تفاوت بین متغیرها و تعامل بین آنها از تحلیل واریانس دوطرفه در سطح معنیداری 05/0 P<استفاده شد. یافتهها: سطوح پروتئین HSL و پریلیپین در آزمودنیهای گروه تمرین در مقایسه با کنترل افزایش (01/0P<)، اما سطح LXRα بدون تغییر بود. تأثیر مصرف محلول ساکاروز به تنهایی و همچنین تعامل بین مصرف محلول ساکاروز و تمرین مقاومتی فزآینده بر بیان پروتئینهای مذکور در بافت عضلۀ معنادار نبود. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش بیانگر آن است که اگرچه 8 هفته تمرین مقاومتی فزآینده موجب افزایش معنادار بیان برخی از پروتئینهای درگیر در لیپولیز شد، لیکن این تغییرات وابسته به مصرف محلول ساکاروز نمیباشد.
رضا رضایی شیرازی؛ فاطمه حسینی
دوره 3، شماره 1 ، فروردین 1392، ، صفحه 47-58
چکیده
چکیده
هدف: هدف از این تحقیق مقایسۀ تاثیر 8 هفته تمرینات هوازی تداومی و تناوبی بر سطوح استراحتی ویسفاتین و مقاومت به انسولین مردان چاق 17 تا 25 سال بود.
روش پژوهش: 50 مرد چاق سالم (سن: 9/3±05/22 سال، وزن: 8/12±85/89 کیلوگرم، قد: 9/10±7/176 سانتی متر) به طور تصادفی به دو گروه تمرین هوازی تداومی و تناوبی تقسیم شدند. آزمودنی ها 5 جلسه در هفته و در هر جلسه به ...
بیشتر
چکیده
هدف: هدف از این تحقیق مقایسۀ تاثیر 8 هفته تمرینات هوازی تداومی و تناوبی بر سطوح استراحتی ویسفاتین و مقاومت به انسولین مردان چاق 17 تا 25 سال بود.
روش پژوهش: 50 مرد چاق سالم (سن: 9/3±05/22 سال، وزن: 8/12±85/89 کیلوگرم، قد: 9/10±7/176 سانتی متر) به طور تصادفی به دو گروه تمرین هوازی تداومی و تناوبی تقسیم شدند. آزمودنی ها 5 جلسه در هفته و در هر جلسه به مدت 60 دقیقه با شدت 60 تا 80 درصد در گروه تداومی و 55 تا 85 درصد حداکثر ضربان قلب در گروه تناوبی با چرخ کارسنج فعالیت نمودند. برای تعیین معنی دار بودن تفاوت بین میانگین در پیش آزمون و پس آزمون از آزمون t وابسته و برای تعیین معنی داری پس آزمون بین گروه ها از آزمون t مستقل (05/0≥P) استفاده گردید.
یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که 8 هفته تمرین هوازی موجب کاهش معنی دار سطوح استراحتی ویسفاتین در گروه تداومی و تناوبی و مقاومت به انسولین در گروه تداومی و تناوبی می گردد (05/0≥P)؛ این در حالی است که با مقایسۀ اختلاف میانگین پس آزمون بین گروه ها، در تغییرات سطوح استراحتی ویسفاتین و مقاومت به انسولین تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: به طورکلی، می توان نتیجه گرفت که 8 هفته تمرین هوازی تداومی و تناوبی می تواند در سطوح استراحتی ویسفاتین و مقاومت به انسولین مردان چاق تاثیر داشته و همراه با کاهش شاخص تودۀ بدن، موجب کاهش متغیرهای مورد مطالعه گردد.
واژگان کلیدی: فعالیت ورزشی، گلوکز، انسولین ناشتا، چربی احشایی
پروین خدادادی؛ حمید محبی
دوره 5، شماره 2 ، آذر 1394، ، صفحه 99-108
چکیده
هدف: آیریزین اثرات مفید فعالیت ورزشی بر متابولیسم انرژی را میانجیگری میکند. با این حال پاسخ آیریزین به فعالیت ورزشی مقاومتی و متغیرهای تمرینی مربوط به آن کمتر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. این مطالعه با هدف تعیین اثر ترتیب فعالیت ورزشی مقاومتی بر غلظت آیریزین سرم و لاکتات خون در زنان دارای اضافهوزن انجام شد. روش پژوهش: ...
بیشتر
هدف: آیریزین اثرات مفید فعالیت ورزشی بر متابولیسم انرژی را میانجیگری میکند. با این حال پاسخ آیریزین به فعالیت ورزشی مقاومتی و متغیرهای تمرینی مربوط به آن کمتر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. این مطالعه با هدف تعیین اثر ترتیب فعالیت ورزشی مقاومتی بر غلظت آیریزین سرم و لاکتات خون در زنان دارای اضافهوزن انجام شد. روش پژوهش: هشت زن دارای اضافهوزن (سن 5/4±6/41 سال، قد 1/0±161 سانتیمتر، وزن 5/4±8/73 کیلوگرم، BMI 1±6/28 kg/m2) بهصورت تصادفی، دو ترتیب فعالیت ورزشی مقاومتی شامل؛ ترتیب فعالیت از عضلات بزرگ به کوچک (پرس پا، پرس سینه، قایقی، اکستنشن زانو، سرشانه، فلکشن زانو، جلو بازو، پشت بازو) و از عضلات کوچک به بزرگ (عکس ترتیب فعالیت عضلات بزرگ به کوچک) را در دو جلسهی مجزا با فاصلهی یک هفته و با استفاده از طرح تحقیقی متقاطع انجام دادند. حرکات با 80 درصد یک تکرار بیشینه، در 3 نوبت، هر نوبت 10 تکرار و استراحت 2 دقیقهای بین نوبتها و حرکات انجام شد. نمونههای خونی قبل و بلافاصله بعد از فعالیت گرفتهشد. بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای تی وابسته و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافتهها: افزایش معنیداری در غلظت آیریزین سرم و لاکتات خون بلافاصله بعد از هر دو ترتیب فعالیت ورزشی مقاومتی نسبت به قبل از فعالیت مشاهده شد (05/0P≤). غلظت لاکتات خون پس از ترتیب فعالیت از عضلات بزرگ به کوچک بهطور معنیداری بیشتر از ترتیب فعالیت از عضلات کوچک به بزرگ بود (05/0P≤). درحالیکه تغییرات آیریزین سرم بین دو ترتیب فعالیت معنیدار نبود. همچنین همبستگی مثبت و معنیداری بین لاکتات و آیریزین در هر دو ترتیب فعالیت ورزشی مشاهده شد (05/0P≤). نتیجهگیری: فعالیت ورزشی مقاومتی میتواند منجر به افزایش غلظت آیریزین سرم در زنان دارای اضافهوزن گردد که این افزایش مستقل از ترتیب فعالیت ورزشی مقاومتی است.
الهام اکبرزاده؛ حمید محبی
چکیده
هدف: وزن بدن از طریق تعادل بین انرژی دریافتی و انرژی مصرفی تنظیم میشود و مقدار کاهش وزن ناشی از ورزش، به اثر فعالیت ورزشی بر میزان غذای دریافتی بستگی دارد. همچنین نشان داده شده که شیر اثر سیری بخشی بیشتری نسبت به نوشیدنیهای کربوهیدراتی دارد. بنابراین پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثر مصرف شیر پس از فعالیت ورزشی، بر اشتها و انرژی دریافتی ...
بیشتر
هدف: وزن بدن از طریق تعادل بین انرژی دریافتی و انرژی مصرفی تنظیم میشود و مقدار کاهش وزن ناشی از ورزش، به اثر فعالیت ورزشی بر میزان غذای دریافتی بستگی دارد. همچنین نشان داده شده که شیر اثر سیری بخشی بیشتری نسبت به نوشیدنیهای کربوهیدراتی دارد. بنابراین پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثر مصرف شیر پس از فعالیت ورزشی، بر اشتها و انرژی دریافتی در زنان غیر ورزشکار انجام شد.
روششناسی: هشت زن سالم غیرورزشکار با میانگین سن 19/2±25/23 سال و شاخص تودهی بدن 42/2±71/21 کیلوگرم بر مترمربع به صورت داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. آزمودنیها در فاز فولیکولی چرخهی قاعدگی به صورت تصادفی در سه جلسهی مجزا (به طور میانگین با فاصلهی سه هفته) و پس از صرف صبحانهی استاندارد در ساعت 8 صبح، 30 دقیقه فعالیت پیوسته روی چرخ کارسنج با شدت 65 درصد ضربان قلب ذخیرهی خود اجرا کردند. در یک آزمون، اثر فعالیت ورزشی بهتنهایی و در دو آزمون دیگر، اثر فعالیت ورزشی و مصرف 600 میلیلیتر شیر کم چرب یا آب پرتقال (276کیلوکالری) بر اشتها و انرژی دریافتی مورد آزمون قرار گرفت. انرژی دریافتی آزمودنیها 60 دقیقه پس از فعالیت ورزشی بهتنهایی یا مصرف نوشیدنیها، ارزیابی شد. همچنین احساس اشتهای آزمودنیها (گرسنگی، پری، سیری و میل به غذا) با مقیاس آنالوگ بصری اشتها (VAS) مورد آزمون قرار گرفت.
یافتهها: انرژی دریافتی مطلق و نسبی پس از مصرف شیر، نسبت به دو آزمون فعالیت ورزشی بهتنهایی و مصرف آب پرتقال، به طور معنیداری کاهش یافت(05/0p<). همچنین مصرف شیر پس از فعالیت ورزشی، بهطور معنیداری سبب کاهش احساس گرسنگی و میل به غذا و افزایش احساس پری و سیری، نسبت به دو آزمون دیگر شد(05/0p<).
نتیجهگیری: نتایج مطالعهی حاضر نشان داد که شیر میتواند ابزار مفیدی برای کنترل اشتها پس از فعالیت ورزشی و همچنین بخشی از راهکارهای برنامههای کنترل وزن باشد.
علیرضا صفرزاده؛ امین بصیری
دوره 4، شماره 2 ، آذر 1393، ، صفحه 109-119
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تغییرات سطوح پلاسمایی پروتئین واکنشی C (CRP) و سرم آمیلوئید A (SAA) بر اثر هشت هفته تمرین مقاومتی دایرهای در مردان چاق بود. روششناسی: بیستوشش مرد چاق با میانگین سن 9/7±8/36 سال، وزن 8/10±8/92 کیلوگرم و شاخص توده بدن 8/2±5/31 کیلوگرم بر مترمربع بهطور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کرده و به دو گروه کنترل (13 نفر) ...
بیشتر
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تغییرات سطوح پلاسمایی پروتئین واکنشی C (CRP) و سرم آمیلوئید A (SAA) بر اثر هشت هفته تمرین مقاومتی دایرهای در مردان چاق بود. روششناسی: بیستوشش مرد چاق با میانگین سن 9/7±8/36 سال، وزن 8/10±8/92 کیلوگرم و شاخص توده بدن 8/2±5/31 کیلوگرم بر مترمربع بهطور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کرده و به دو گروه کنترل (13 نفر) و تمرین مقاومتی (13 نفر) تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه تمرین هشت هفته تمرین مقاومتی دایرهای با شدت 50 تا 85 درصد یک تکرار بیشینه را 3 روز در هفته انجام دادند. شاخصهای پیکر سنجی همراه با سطوح پلاسمایی CRP و SAA در ابتدا و پایان مطالعه مورد ارزیابی قرار گرفت. یافتهها: هشت هفته تمرین مقاومتی منجر به کاهش معنیدار وزن، شاخص تودة بدن و درصد چربی آزمودنیها شد (05/0≥P). کاهش معنیدار غلظت پلاسمایی CRP در مقایسه با گروه کنترل نیز مشاهده شد (05/0≥P). سطوح پلاسمایی SAA در هر دو گروه کنترل و تمرین مقاومتی در مقایسه با مقادیر پیشآزمون با افزایش معنیدار همراه بود (05/0≥P)، لیکن تفاوت معنیداری در تغییرات سطوح پلاسمایی SAA بین دو گروه مشاهده نشد. نتیجهگیری: یافتههای این تحقیق نشان داد که تمرین مقاومتی دایرهای سطوح پلاسمایی CRP را در مردان چاق کاهش داد که با بهبود ترکیب بدنی همراه میباشد.
زهرا رستمی هشجین؛ رامین امیرساسان؛ سعید نیکوخصلت؛ وحید ساری صراف
چکیده
هدف: آیریزین، یکی از عواملی است که آثار مفید فعالیت ورزشی بر تغییر بافت آدیپوز، پروتئین جفت نشده1 (UCP1) و متابولیسم را میانجیگری میکند. بنابراین هدف از مطالعه حاضر تعیین تأثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید با مکملیاری زردچوبه بر مقادیر آیریزین، UCP1 و ترکیب بدن در زنان چاق بود. روششناسی: سی زن چاق (kg.m2 78/1± 08/33 BMI=) با دامنه سنی ...
بیشتر
هدف: آیریزین، یکی از عواملی است که آثار مفید فعالیت ورزشی بر تغییر بافت آدیپوز، پروتئین جفت نشده1 (UCP1) و متابولیسم را میانجیگری میکند. بنابراین هدف از مطالعه حاضر تعیین تأثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید با مکملیاری زردچوبه بر مقادیر آیریزین، UCP1 و ترکیب بدن در زنان چاق بود. روششناسی: سی زن چاق (kg.m2 78/1± 08/33 BMI=) با دامنه سنی 20 الی 25 سال در قالب یک طرح نیمه تجربی با پیش آزمون-پس آزمون، بصورت هدفمند انتخاب شد و بطور تصادفی به دو گروه پانزده نفره تمرین تناوبی شدید (HIIT) - دارونما و گروه تمرین HIIT - مکمل زردچوبه (سه میلیگرم کورکومین به ازای هر کیلوگرموزن بدن در یک روز) تقسیم شد. دوره آمادهسازی به مدت سه هفته و تمرین HIIT به مدت شش هفته انجام شد (چهار جلسه در هفته). نمونههای خونی در دو مرحله قبل و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی در فاز فولیکولی گرفته شد. آیریزین و UCP1 سرمی به روش الایزا اندازهگیری شدند. یافتهها: در هر دو گروه بعد از نه هفته مداخله مقادیر آیریزین، چربی زیرپوستی و BMI بطور معنیداری کاهش یافت، و مقادیر UCP1 و حداکثر اکسیژن مصرفی بطور معنیداری افزایش یافت (05/0P<). تفاوت بینگروهی معنیداری برای مقادیر آیریزین، UCP1، چربی زیرپوستی کل، BMI و VO2max وجود نداشت (05/0P> ). نتیجهگیری: شش هفته تمرین تناوبی شدید با مکملیاری زردچوبه احتمالا میتواند با کاهش مقادیر آیریزین و افزایش مقادیر UCP1، ترکیب بدن را بهبود بخشد.
آمنه برجسته یزدی؛ محمد علی آذربایجانی؛ حسن متین همایی؛ مقصود پیری؛ فرحناز ترابی؛ زهرا رمضانی
چکیده
هدف: با این که چاقی در تمام دنیا فراگیر شده است تلاش برای کاهش این اپیدمیک موثر نبوده است. بنابراین نیاز به یافتن راه های جدید پیشگیری از چاقی وجود دارد. هدف از انجام این پژوهش تعیین اثر تمرین استقامتی و آدنوزین بر بیان ژن A1AR در بافت چربی احشایی رت های نر چاق بود. روششناسی: بیست سر رت نر صحرایی، نژاد ویستار به مدت دوازده هفته با ...
بیشتر
هدف: با این که چاقی در تمام دنیا فراگیر شده است تلاش برای کاهش این اپیدمیک موثر نبوده است. بنابراین نیاز به یافتن راه های جدید پیشگیری از چاقی وجود دارد. هدف از انجام این پژوهش تعیین اثر تمرین استقامتی و آدنوزین بر بیان ژن A1AR در بافت چربی احشایی رت های نر چاق بود. روششناسی: بیست سر رت نر صحرایی، نژاد ویستار به مدت دوازده هفته با غذای پر چرب تغذیه شدند تا به میانگین وزنی 30±319 گرم رسیدند. پس از همسان سازی، رت ها به صورت تصادفی در چهار گروه کنترل-سالین، کنترل-آدنوزین، تمرین-آدنوزین و تمرین-سالین تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل دویدن روی نوارگردان بدون شیب به مدت 12 هفته بود. هر هفته پنج جلسه با سرعت 25-20متر در دقیقه و به مدت31-15 دقیقه اجرا شد. برای اندازهگیری بیان نسبی ژن A1AR از روش PCR استفاده شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از روش آماری آنالیز واریانس دو طرفه مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها: هر دو متغیر تمرین استقامتی و مصرف آدنوزین (بهطور مستقل) کاهش معنی داری را در تغییرات بیان ژن A1AR بافت چربی احشایی نشان دادند (001/0= P). همچنین اثرات تعاملی تمرین و آدنوزین حاکی از کاهش معنیدار در تغییرات بیان نسبی ژن A1AR بود (003/0=P) نتیجهگیری: تمرینات استقامتی و مصرف آدنوزین به عنوان آنتاگونیست های A1AR ، محرکهای قوی لیپولیز بافت چربی هستند و این پتانسیل را دارند که به عنوان عوامل لیپولیتیک موثر در چاقی به کار گرفته شوند.
زهرا اسدی سامانی؛ سید محمد مرندی؛ حسین مولوی؛ کتایون ربیعی؛ محسن میر محمد صادقی؛ جلیل رییسی
دوره 1، شماره 2 ، تیر 1390، ، صفحه 129-139
چکیده
چکیده
هدف: نارسایی قلبی، یک بیماری ناتوانکننده است که افراد زیادی را مبتلا مینماید. این بیماری علاوه بر اینکه جسم را معلول میکند، باعث افسردگی و اضطراب فرد و بههمریختگی روحیۀ وی نیز میشود. هدف از مطالعۀ حاضر، بررسی اثربخشی دو ماه توانبخشی ورزشی بر میزان اضطراب و شکایات جسمانی بیماران جراحی کنارگذر آیورتی است.
روش پژوهش: ...
بیشتر
چکیده
هدف: نارسایی قلبی، یک بیماری ناتوانکننده است که افراد زیادی را مبتلا مینماید. این بیماری علاوه بر اینکه جسم را معلول میکند، باعث افسردگی و اضطراب فرد و بههمریختگی روحیۀ وی نیز میشود. هدف از مطالعۀ حاضر، بررسی اثربخشی دو ماه توانبخشی ورزشی بر میزان اضطراب و شکایات جسمانی بیماران جراحی کنارگذر آیورتی است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات نیمهتجربی و طرح تحقیق پیشآزمونپسآزمون با گروه کنترل است. جامعۀ آماری پژوهش را بیمارانی تشکیل دادند که در یکی از بیمارستانهای اصلی شهر تحت عمل جراحی کنارگذر آیورتی (CABG) قرار گرفته بودند. از میان این بیماران30 نفر از افرادی که به مرکز تحقیقات قلب و عروق مراجعه کردند در گروه توانبخشی قرار گرفتند و 30 نفر از سایر بیماران نیز گروه کنترل را تشکیل دادند. آزمودنیهای گروه توانبخشی ورزشی به مدت هشت هفته، هر هفته سه جلسۀ 90 دقیقهای به انجام فعالیت پرداختند و بیماران گروه کنترل در این مدت فعالیت بدنی موثری از دیدگاه محقق نداشتند. در ابتدا و انتهای دورۀ توانبخشی، بیماران پرسشنامۀ SAS را تکمیل کردند و از این طریق نمرۀ اضطراب و شکایات جسمانی بیماران محاسبه شد.
یافته ها: نتایج بهدستآمده نشان داد که به دنبال دو ماه توانبخشی ورزشی کاهش معناداری در میزان اضطراب بیماران گروه توانبخشی در مقایسه با گروه کنترل حاصل شد (014/0 =p). همچنین کاهش در میزان شکایات جسمانی بیماران نیز دیده شد اما این کاهش از لحاظ آماری معنادار نبود (25/0=p).
نتیجه گیری: فعالیت بدنی و توانبخشی ورزشی ممکن است بهعنوان یک روش درمانی مفید و موثر در تعدیل و کاهش عوارض روانی، بهخصوص اضطراب، پس از عمل جراحی عروق کرونری باشد.
واژگان کلیدی: توانبخشی ورزشی، اضطراب، شکایات جسمانی، بیماران CABG.
افشار جعفری؛ علی ضرغامی خامنه
دوره 3، شماره 2 ، تیر 1392، ، صفحه 141-153
چکیده
چکیده
هدف: تحقیق حاضر بهمنظور تعیین تاثیر یک وهله فعالیت مقاومتی واماندهساز بر برخی از شاخصهای سرمی آسیب عضلانی مردان والیبالیست پس از مصرف مقادیر مختلف کافئین انجام شد.
روش پژوهش: 30 مرد والیبالیست (میانگین سنی 45/1±47/21 سال، چربی 11/347/10 درصد و شاخص تودۀ بدنی 26/1±15/23 کیلوگرم بر مجذور متر) در قالب یک طرح نیمهتجربی و دوسویه کور بهطور ...
بیشتر
چکیده
هدف: تحقیق حاضر بهمنظور تعیین تاثیر یک وهله فعالیت مقاومتی واماندهساز بر برخی از شاخصهای سرمی آسیب عضلانی مردان والیبالیست پس از مصرف مقادیر مختلف کافئین انجام شد.
روش پژوهش: 30 مرد والیبالیست (میانگین سنی 45/1±47/21 سال، چربی 11/347/10 درصد و شاخص تودۀ بدنی 26/1±15/23 کیلوگرم بر مجذور متر) در قالب یک طرح نیمهتجربی و دوسویه کور بهطور تصادفی در سه گروه (10 نفری) همگن مکمل (با 6 و 9 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن کافئین) و شبهدارو (6 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن دکستروز) قرار گرفتند. همۀ آزمودنیها پس از مکملدهی در یک برنامۀ فعالیت مقاومتی باوزنه (با 80 درصد یک تکرار بیشینه تاحد واماندگی) شرکت نمودند. تغییرات شاخصهای آسیب عضلانی (کراتینکیناز تام و لاکتات دهیدروژناز تام سرمی) طی سه مرحله (حالت پایه، بلافاصله و 24 ساعت پس از قرارداد تمرینی) اندازهگیری شد. دادههای نرمال با آزمونهای تحلیل واریانس مکرر و تعقیبی بونفرونی در سطح معنیداری 05/0 بررسی شد.
یافته ها: نتایج حاکی است که مصرف مقادیر متفاوت کافئین دارای تاثیر معنیداری بر سطوح افزایشیافتۀ آنزیمهای سرمی آسیب عضلانی بلافاصله پس از فعالیت در مقایسه با گروه شبهدارو نبودند. همچنین، فعالیت مقاومتی واماندهساز باعث افزایش معنیدار سطوح 24 ساعتۀ کراتینکیناز و لاکتات دهیدروژناز سرمی در تمامی گروهها گردید (05/0P≤). در حالیکه، مصرف مقادیر مختلف کافئین تاثیری بر سطوح افزایشیافتۀ شاخصهای آسیب عضلانی، 24 ساعت پس از فعالیت نداشت.
نتیجه گیری: براساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت که مصرف حاد مقادیر مختلف کافئین احتمالاً توانایی لازم جهت تعدیل آسیب را ندارد و همچنین در تعامل با فعالیت مقاومتی منجر به تشدید شاخصهای غیرمستقیم آسیب عضلانی نیز در مقایسه با گروه شبهدارو نمیگردد.
واژگان کلیدی: فعالیت مقاومتی، کراتین کیناز، لاکتات دهیدروژناز، کافئین.
پیمان سلیمی؛ داریوش شیخالاسلامی وطنی
دوره 2، شماره 2 ، تیر 1391، ، صفحه 165-176
چکیده
چکیده
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر ترتیب اجرای حرکات مقاومتی بر پاسخ لپتین و تستوسترون سرم در مردان جوان دارای اضافهوزن انجام گرفت.
روش پژوهش: 14مرد جوان (میانگین سن: 25/1±36/21 سال و BMI: 88/1±95/27 کیلوگرم بر متر مربع) به صورت تصادفی انتخاب و دو جلسه فعالیت مقاومتی را تکمیل کردند. فعالیت های مقاومتی، با دو نوع اجرای گوناگون [قرارداد ...
بیشتر
چکیده
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر ترتیب اجرای حرکات مقاومتی بر پاسخ لپتین و تستوسترون سرم در مردان جوان دارای اضافهوزن انجام گرفت.
روش پژوهش: 14مرد جوان (میانگین سن: 25/1±36/21 سال و BMI: 88/1±95/27 کیلوگرم بر متر مربع) به صورت تصادفی انتخاب و دو جلسه فعالیت مقاومتی را تکمیل کردند. فعالیت های مقاومتی، با دو نوع اجرای گوناگون [قرارداد الف: از عضلات بزرگ به کوچک (پرس پا، پرس سینه، سیمکش زیربغل، سرشانه هالتر، جلو بازو، پشت بازو) و قرارداد ب: از عضلات کوچک به بزرگ (عکس ترتیب حرکات قرارداد الف)] و با شدت 85% یک تکرار بیشینه انجام گرفت. برای این منظور در جلسۀ اول و به صورت تصادفی نیمی از آزمودنی ها قرارداد الف و بقیه قرارداد ب را انجام دادند. استراحت برای هر نوبت یک دقیقه و برای هر حرکت دو دقیقه در نظر گرفته شد. یک هفته بعد، جلسۀ دوم با جابه جایی قرارداد، فعالیت آزمودنیها انجام شد. در هرجلسه، نمونه گیری خون قبل از فعالیت، بلافاصله و 30 دقیقه بعد از فعالیت انجام گرفت. اندازهگیری هورمون ها با استفاده از روش رادیو ایمونواسی (RIA) انجام گرفت.
یافته ها: آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر (با ارزیابی عامل زمان و جلسه) حاکی از آن بود که غلظت لپتین سرم در هر دو قرارداد بلافاصله بعد از فعالیت و 30 دقیقه بعد از فعالیت نسبت به قبل از آن به صورت معنی داری کاهش یافت (05/0≥P). در مورد غلظت تستوسترون هم ، بلافاصله پس از فعالیت (در قرارداد ب) و 30 دقیقه پس از فعالیت (در هر دو قرارداد) نسبت به قبل از فعالیت کاهش معنیداری دیده شد (05/0≥P). در حالی که در مورد هیچکدام از هورمونها تغییرات بینجلسهای معنی دار نبود. علاوه بر این، در قرارداد الف، همبستگی بین لپتین و تستوسترون در هیچیک از مراحل اندازه گیری مشاهده نشد، اما در قرارداد ب، همبستگی مثبت بین این دو ملاحظه گردید (05/0≥P).
نتیجه گیری: در کل یافته های حاضر نشان داد که ترتیب بزرگی یا کوچکی عضلات به کار گرفته شده در ابتدای فعالیت تاثیری بر ترشح هورمونهای لپتین و تستوسترون ندارد؛ اگرچه اثبات همبستگی بین این دو هورمون به تحقیقات بعدی نیاز دارد.
واژگان کلیدی: ترتیب اجرای حرکات، لپتین، تستوسترون ، فعالیت مقاومتی حاد
حمید محبی؛ ارسلان دمیرچی؛ فراس حسینو؛ فرهاد رحمانی نیا
دوره 2، شماره 1 ، فروردین 1391
چکیده
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش، مقایسه اثر دو الگوی تمرین مقاومتی هرمی مسطح و دوگانه بر برخی از عوامل آمادگی جسمانی و ترکیب بدنی بازیکنان جوان فوتبال بود.
روش پژوهش: برای این منظور، 39 فوتبالیست عضو لیگ برتر سوریه به صورت تصادفی انتخاب شده و به 3 گروه (هر گروه 13 بازیکن)، کنترل (سن: 6/0±76/17 سال، وزن: 4±9/71 کیلوگرم، قد: 5±2/176 سانتی متر، VO2max: 4/1±7/40 ...
بیشتر
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش، مقایسه اثر دو الگوی تمرین مقاومتی هرمی مسطح و دوگانه بر برخی از عوامل آمادگی جسمانی و ترکیب بدنی بازیکنان جوان فوتبال بود.
روش پژوهش: برای این منظور، 39 فوتبالیست عضو لیگ برتر سوریه به صورت تصادفی انتخاب شده و به 3 گروه (هر گروه 13 بازیکن)، کنترل (سن: 6/0±76/17 سال، وزن: 4±9/71 کیلوگرم، قد: 5±2/176 سانتی متر، VO2max: 4/1±7/40 میلی لیتر، کیلوگرم در دقیقه)، تمرین مقاومتی با الگوی هرمی مسطح (سن: 73/0±16/18 سال، وزن: 3/7±8/73 کیلوگرم، قد: 8/5±1/176 سانتی متر، VO2max: 6/3±3/42 میلی لیتر، کیلوگرم در دقیقه) و تمرین مقاومتی با الگوی هرمی دوگانه (سن 63/0±46/17 سال، وزن: 6±9/71 کیلوگرم، قد: 7/6±1/176سانتی متر، VO2max: 2±2/41 میلی لیتر، کیلوگرم در دقیقه) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه های هرمی مسطح و هرمی دوگانه به مدت 8 هفته و هفته ای 3 جلسه (علاوه بر تمرینات عادی روزانه لیگ) در برنامه تمرین مقاومتی شرکت کردند. شاخص های آمادگی جسمانی و پیکرسنجی آزمودنی های گروه کنترل فقط تمرین عادی روزانه لیگ را انجام می دادند. آزمودنی ها قبل و بعد از 8 هفته تمرین مورد آزمون قرار گرفتند.
یافته ها: قدرت عضلانی و سطح مقطع عرضی ران پس از 8 هفته تمرین مقاومتی در هر دو گروه هرمی مسطح و هرمی دوگانه، به طور معنی داری افزایش یافت (05/0>P) با این حال در مورد سطح مقطع بازو، فقط در گروه تمرین هرمی مسطح تفاوت معنی داری مشاهده شد (05/0>P). همچنین، تفاوت معنی داری بین این دو گروه با گروه کنترل مشاهده شد (05/0>P). هر دو الگوی باردهی، تغییرات معنی داری در BMIو درصد چربی بدن آزمودنی ها ایجاد نکردند.
نتیجه گیری: از نتایج این مطالعه چنین نتیجه گیری می شود که تمرینات هرمی دوگانه و مسطح در افزایش قدرت و یا حجم عضلانی مزیتی نسبت به هم ندارند و این امر نظریه های موجود را مبنی بر برتری تمرینات هرمی دو گانه برای کسب قدرت و حجم عضلانی بیشتر در ورزشکاران را به چالش می کشد. از این رو، برای کسب اطمینان بیشتر و نتیجه گیری قاطع تر، نیاز به انجام تحقیقات بیشتر می باشد.
واژگان کلیدی: الگوی تمرین مقاومتی، آمادگی جسمانی، بازیکنان فوتبال.
محمد مهدی باقرپور طبالوندانی؛ محمدرضا فدائی چافی؛ علیرضا علمیه
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تمرینات مقاومتی–هوازی بر رشد تارهای عضله نعلی، سرم تستوسترون و گیرندههای آندروژنی عضله موشهای صحرایی نر با ردههای سنی مختلف می باشد.30 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار کودک 2 هفته ای (10n=)، جوان 6 هفته ای (10n=) و سالمند 96 هفته ای (10n=) در دو گروه تمرین و کنترل قرار گرفتند.گروه تمرین بعد از یک هفته آشنایی در برنامه ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تمرینات مقاومتی–هوازی بر رشد تارهای عضله نعلی، سرم تستوسترون و گیرندههای آندروژنی عضله موشهای صحرایی نر با ردههای سنی مختلف می باشد.30 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار کودک 2 هفته ای (10n=)، جوان 6 هفته ای (10n=) و سالمند 96 هفته ای (10n=) در دو گروه تمرین و کنترل قرار گرفتند.گروه تمرین بعد از یک هفته آشنایی در برنامه 6 روز تمرین در هفته به طور متناوب یک روز مقاومتی و یک روز هوازی به مدت 6 هفته شرکت کردند. موشها 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی بیهوش و بعد از خونگیری کشته و عضله دو قلو و نعلی استخراج شدند. همچنین سرم خون جداسازی شد و سپس غلظت تستوسترون خون به روش الایزا، رشد عضلانی توسط میکروسکوپ نوری و بیان ژنی گیرنده های آندروژنی عضله نعلی به روش Real Time PCR اندازهگیری گردید. نتایج نشان داد سطح مقطع تارهای عضلانی گروه های تمرین کودک (001/0=p)، جوان (003/0=p) و سالمند (001/0=p) نسبت به گروههای کنترل بیشتر بود. بین تستوسترون سرم گروه تمرین و کنترل رده سنی کودک تفاوت معنی-داری وجود نداشت (6/0=p). در حالیکه تستوسترون سرم گروههای تمرین در هر دو رده سنی جوان (008/0= p) و سالمند (001/0=p) بیشتر از گروههای کنترل بود. همچنین در بیان گیرندههای آندروژنی، تفاوت معنیداری بین گروههای تمرین و کنترل کودک (3/0=p)، جوان (3/0=p) و سالمند (8/0=p) مشاهده نشد. تمرین مقاومتی-هوازی می تواند با افزایش غلظت تستوسترون باعث هایپرتروفی عضلانی در سنین مختلف گردد و با تسریع فرایند رشد مانع از آتروفی عضلانی در سالمندی شود.
فیزیولوژی ورزشی
طاهره شادپور علیزاده؛ محمد علی آذربایجانی؛ سیروان آتشک؛ مقصود پیری؛ صالح رحمتی احمد آباد
چکیده
چکیده هدف: یائسگی با عدم تعادل در بیان ژنهای آتروژنیک در پایانه عصب حرکتی همراه است؛ اما اثر تمرینات مقاومتی بر بیان ژنهای اثرگذار بر مهار سارکوپنی در صفحه محرک عصبی بهخوبی مشخص نیست. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرین مقاومتی فزاینده بر بیان ژنهای AKT وmTORC-1 در صفحه حرکتی انتهایی عضله چهار سر ران موش ویستار یائسه شده میباشد.روش: ...
بیشتر
چکیده هدف: یائسگی با عدم تعادل در بیان ژنهای آتروژنیک در پایانه عصب حرکتی همراه است؛ اما اثر تمرینات مقاومتی بر بیان ژنهای اثرگذار بر مهار سارکوپنی در صفحه محرک عصبی بهخوبی مشخص نیست. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرین مقاومتی فزاینده بر بیان ژنهای AKT وmTORC-1 در صفحه حرکتی انتهایی عضله چهار سر ران موش ویستار یائسه شده میباشد.روش: در این مطالعه تجربی، 20 سر موش صحرائی ماده نژاد ویستار 8 تا 12 هفتهای، با میانگین وزن 235 تا 265 گرم، بهطور تصادفی به دو گروه تمرین مقاومتی (RT) و کنترل (C) (هر گروه 10 سر) تقسیم شدند. اوارکتومی پس از بیهوشی با تزریق داخل صفاقی مخلوط کتامین – زایلازین با یک برش دوطرفه از ناحیه کمر انجام شد. تمرین مقاومتی فزاینده 8 هفته، 5 روز در هفته بر نردبان شیب 85 درجه انجام شد. 24 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین و ریکاوری پس از آن حیوانات قربانی و عصب عضله چهار سر ران آنها استخراج شد. تعیین بیان ژنهای AKT و mTOR-1 با روش Real time- PCR و اختلاف بین گروهی توسط آزمون t مستقل و در سطح معنیداری 5%≥P انجام شد.یافتهها: بیان ژنهای AKT و mTORC-1 در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری داشتند (به ترتیب 001/0P= و 003/0P=). تفاوت معناداری در میانگین وزن گروهها مشاهده نشد(151/0P=).نتیجهگیری: به نظر میرسد تمرین مقاومتی فزاینده از طریق افزایش بیان ژنهای AKT و mTORC-1 در صفحه حرکتی انتهایی عضله، سارکوپنی ناشی از یائسگی را کاهش میدهد.
نادر شوندی؛ عباس صارمی؛ سعیده طبیبی راد
دوره 3، شماره 1 ، فروردین 1392، ، صفحه 1-10
چکیده
چکیده
هدف: اختلال آندوتلیال به عنوان یک رویداد کلیدی در پیشرفت و توسعۀ آترواسکلروزیس در نظر گرفته شدهاست. از طرف دیگر بیماری دیابت نیز با اختلال آندوتلیال همراه است. از میان عاملهای اختلال آندوتلیال میتوان به مولکول چسبان سلولهای عروق اشاره کنیم. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرین هوازی بر مولکول محلول چسبان سلولهای عروق و ...
بیشتر
چکیده
هدف: اختلال آندوتلیال به عنوان یک رویداد کلیدی در پیشرفت و توسعۀ آترواسکلروزیس در نظر گرفته شدهاست. از طرف دیگر بیماری دیابت نیز با اختلال آندوتلیال همراه است. از میان عاملهای اختلال آندوتلیال میتوان به مولکول چسبان سلولهای عروق اشاره کنیم. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرین هوازی بر مولکول محلول چسبان سلولهای عروق و شاخص مقاومت انسولین در زنان مبتلا به دیابت نوع 2 است.
روش پژوهش: 16 نفر زن مبتلا به دیابت نوع 2 (سن 87/7±81/50 سال، وزن 27/15±82/75 کیلوگرم) به طور تصادفی در 2 گروه هوازی (11نفر) و کنترل (5 نفر) قرار گرفتند. گروه هوازی به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و هر جلسه 6045 دقیقه با شدت 60% HRR به فعالیت پرداختند. نمونههای خون جهت اندازهگیری سطوح سرمی VCAM1 و انسولین در 2 مرحله، پیشآزمون و پسآزمون پس از 1210 ساعت ناشتایی تهیه شد. برای بررسی نتایج از آزمونهای t مستقل و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین گروه هوازی و کنترل تفاوت معنیداری در سطوح سرمی VCAM1 مشاهده شد (05/0P≤). همچنین بین سطوح سرمی VCAM1 با مقاومت انسولین به دنبال تمرینات هوازی ارتباط وجود دارد (729/0=r).
نتیجهگیری: هشت هفته تمرین هوازی احتمالاً میتواند باعث کاهش مولکول چسبان سلولهای عروقی شده و این کاهش با مقاومت انسولینی رابطۀ مستقیمی دارد. کاهش مقاومت انسولین به همراه کاهش مولکول چسبان احتمالاً باعث کاهش بیماریهای قلبیعروقی در افراد مبتلا به دیابت نوع 2 میشود.
واژگان کلیدی: تمرین هوازی، مولکول چسبان سلولهای عروقی، شاخص مقاومت انسولین
فیزیولوژی ورزشی
فهیمه مهربانی؛ فرهاد رحمانی نیا؛ جواد مهربانی؛ نسرین رضویانزاده
چکیده
مقدمه: کبد چرب غیرالکلی (NAFLD) وضعیتی است که در آن تجمع چربی در کبد افزایش مییابد. ورزش میتواند با جلوگیری از تجمع بیش از حد چربی در کبد به عنوان یک مداخله غیردارویی منجر به بهبود این عارضه و جلوگیری از پیشرفت بیماریهای مزمن کبدی باشد. هدف تحقیق حاضر مقایسه تاثیر تمرینات ترکیبی با شدتهای متفاوت بر FGF-21، مقاومت به انسولین، آنزیمهای ...
بیشتر
مقدمه: کبد چرب غیرالکلی (NAFLD) وضعیتی است که در آن تجمع چربی در کبد افزایش مییابد. ورزش میتواند با جلوگیری از تجمع بیش از حد چربی در کبد به عنوان یک مداخله غیردارویی منجر به بهبود این عارضه و جلوگیری از پیشرفت بیماریهای مزمن کبدی باشد. هدف تحقیق حاضر مقایسه تاثیر تمرینات ترکیبی با شدتهای متفاوت بر FGF-21، مقاومت به انسولین، آنزیمهای کبدی و ترکیب بدن زنان مبتلا به کبد چرب بود. مواد و روشها: تعداد 33 زن مبتلا به NAFLD با میانگین سنی 75/7±45/43 سال و شاخص توده بدنی 6±84/32 کیلوگرم بر مترمربع) به صورت تصادفی به سه گروه مساوی تقسیم شدند؛ اینتروال هوازی (AIT) - تمرین مقاومتی (ترکیبی 1)، اینتروال شدید (HIIT) - تمرین مقاومتی (ترکیبی 2) و گروه کنترل. برنامه تمرینی به مدت 12 هفته و 3 جلسه در هفته انجام شد. متغیرهای پژوهش قبل و بعد از دوره تمرینی اندازه گیری شد. دادهها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس با اندازهگیریهای مکرر (05/0p<) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: نتایج نشان داد شاخص HOMA-IR و FGF-21 سرمی در گروههای تمرین ترکیبی در مقایسه با گروه کنترل بهطور معنیداری کاهش یافته بود (05/0>p). در سطوح آنزیمهای ALT و AST، اثر و تفاوت معنی داری مشاهده نشد. همچنین، کاهش معنیداری درصد چربی بدن مشاهده شد (05/0>p). نتیجهگیری: به نظر میرسد زنان مبتلا به NAFLD احتمالا بتوانند از هر دو شدت تمرین ترکیبی مقاومتی و اینتروال متوسط و شدید بهعنوان یک راهکار غیردارویی برای کاهش درصد چربی و بهبود مقاومت به انسولین و FGF-21 استفاده کنند.
فایقه خوشخواهش؛ معرفت سیاهکوهیان؛ بابک نخستین روحی
دوره 1، شماره 1 ، فروردین 1390، ، صفحه 23-32
چکیده
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تاثیر مصرف حاد سلکوکسیب بر شاخصهای التهابی (گلبولهای سفید) و استرس اکسیداتیو ( مالوندیآلدیید) اجرا شد.
روش پژوهش: تعداد20 نفر مرد سالم و غیرفعال با میانگین و انحراف معیار (سن 5/45/25 سال، قد 2/7 3/177 سانتیمتر و وزن 9/7 8/72 کیلوگرم)، بهطور تصادفی به دو گروه تجربی (10 نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. ...
بیشتر
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تاثیر مصرف حاد سلکوکسیب بر شاخصهای التهابی (گلبولهای سفید) و استرس اکسیداتیو ( مالوندیآلدیید) اجرا شد.
روش پژوهش: تعداد20 نفر مرد سالم و غیرفعال با میانگین و انحراف معیار (سن 5/45/25 سال، قد 2/7 3/177 سانتیمتر و وزن 9/7 8/72 کیلوگرم)، بهطور تصادفی به دو گروه تجربی (10 نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. نمونههای خون قبل، بلافاصله، 3 و 24 ساعت بعد از فعالیت گرفته شد. آزمودنیها بعد از انجام حرکات کششی و گرم کردن 30 دقیقه با 75% حداکثر اکسیژن مصرفی روی نوارگردان دویدند. گروه تجربی و کنترل به ترتیب 100 میلیگرم کپسول سلکوکسیب و پلاسبو را بلافاصله و 12 ساعت بعد از دومین نمونه گیری مصرف کردند. گلبولهای سفید (WBC)، کراتین کیناز (CK) با روش اتوآنالایزر و مالوندیآلدیید (MDA) با روش HPLC اندازهگیری شد. برای بررسی تغییرات درون گروهی از روش تجزیه و تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر با تصحیح بونفرونی و برای بررسی تغییرات بین گروهی از t مستقل استفاده شد (05/0P
رضا رضایی شیرازی
دوره 5، شماره 1 ، خرداد 1394، ، صفحه 23-34
چکیده
هدف: هدف از این تحقیق تعیین تأثیر 12 هفته تمرین اینتروال شدید بر سطوح پلاسمایی لپتین، آدیپونکتین و شاخص مقاومتبهانسولین مردان چاق مبتلا به کبد چرب با محدوده سنی 20 تا 35 سال بود. روششناسی: آزمودنیهای این تحقیق، شامل 38 مرد چاق مبتلا به کبد چرب غیرالکلی با میانگین سن 2/6±5/28 سال، وزن 8/11±4/95 کیلوگرم و قد 7/14±6/178 سانتیمتر ...
بیشتر
هدف: هدف از این تحقیق تعیین تأثیر 12 هفته تمرین اینتروال شدید بر سطوح پلاسمایی لپتین، آدیپونکتین و شاخص مقاومتبهانسولین مردان چاق مبتلا به کبد چرب با محدوده سنی 20 تا 35 سال بود. روششناسی: آزمودنیهای این تحقیق، شامل 38 مرد چاق مبتلا به کبد چرب غیرالکلی با میانگین سن 2/6±5/28 سال، وزن 8/11±4/95 کیلوگرم و قد 7/14±6/178 سانتیمتر بودند که بهطور تصادفی به دو گروه تجربی (18=n) و کنترل (20=n) تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه تجربی به مدت سه ماه (36 جلسه) و هر هفته سه جلسه به تمرینات اینتروال شدید پرداختند. شدت تمرین در جلسه اول با 90% برونده توان اوج، شروع و در جلسه آخر با شدت 115% برونده توان اوج، پایان یافت. پروتکل تمرینی شامل حداکثر 10 تکرار 60 ثانیهای پدال زدن بر روی چرخ کارسنج با استراحت فعال 60 ثانیهای بین تکرارها با شدت 15% برونده توان اوج بود. پس از اطمینان از توزیع طبیعی دادهها بهوسیله آزمون K-s، برای تعیین معنیدار بودن تفاوت بین میانگینها در پیشآزمون و پسآزمون از آزمون t وابسته استفاده گردید (05/0≥p). یافتهها: یافتههای تحقیق نشان داد پس از 12 هفته تمرین اینتروال شدید، سطوح لپتین در مردان چاق مبتلا به کبد چرب غیرالکلی کاهش معنیداری داشته است ؛ همچنین، در شاخص مقاومتبهانسولین نیز کاهش معنیدار مشاهده شد. این در حالی است که بین سطوح آدیپونکتین آزمودنیها در پیشآزمون و پسآزمون افزایش معنیدار دیده شد (05/0≥p). نتیجهگیری: بهطور کلی میتوان نتیجه گرفت که 12 هفته تمرین اینتروال شدید میتواند سطوح لپتین، آدیپونکتین و مقاومتبهانسولین مردان چاق مبتلا به کبد چرب را تغییر داده و همراه با کاهش وزن و شاخص توده بدن، موجب بهبود عارضه در آنان شود.
علیرضا صفرزاده؛ فهیمه شفیعی؛ الهه طالبی گرکانی؛ رزیتا فتحی
دوره 4، شماره 1 ، اردیبهشت 1393، ، صفحه 27-38
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین هوازی بر غلظت پلاسمایی واسپین و شاخص مقاومت انسولینی در زنان غیرفعال دارای اضافه وزن بود. روش پژوهش: بیست و شش زن غیرفعال دارای اضافه وزن (سن 6/12±1/43 سال، وزن 0/10±4/73 کیلوگرم، شاخص تودهی بدن 2/3±1/29 کیلوگرم بر مترمربع) بهطور داوطلبانه در برنامۀ 8 هفتهای تمرین هوازی شامل دویدن با شدت ...
بیشتر
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین هوازی بر غلظت پلاسمایی واسپین و شاخص مقاومت انسولینی در زنان غیرفعال دارای اضافه وزن بود. روش پژوهش: بیست و شش زن غیرفعال دارای اضافه وزن (سن 6/12±1/43 سال، وزن 0/10±4/73 کیلوگرم، شاخص تودهی بدن 2/3±1/29 کیلوگرم بر مترمربع) بهطور داوطلبانه در برنامۀ 8 هفتهای تمرین هوازی شامل دویدن با شدت 40 تا 80 درصد ضربان قلب ذخیره و به مدت 25 تا 45 دقیقه شرکت کردند. شاخصهای پیکر سنجی، سوختوساز و غلظت پلاسمایی واسپین پیش و پس از برنامه تمرینی اندازهگیری شد. بهمنظور مقایسۀ تغییرات در متغیرها بر اساس تغییرات ترکیب بدنی، آزمودنیها به دو گروه پاسخدهنده (با کاهش بیش از 1 درصد چربی بدن) و غیر پاسخدهنده (بدون تغییر یا کاهش کمتر از 1 درصد چربی بدن) تقسیم شدند. یافته ها: پس از 8 هفته تمرین هوازی تغییر معنیداری در غلظت پلاسمایی واسپین مشاهده نشد. با اینوجود افزایش معنیدار غلظت پلاسمایی واسپین (0/05≥P) در گروه پاسخدهنده همراه با کاهش معنیدار وزن و درصد چربی بدن مشاهده شد (0/05≥P)، اما چنین تغییری در گروه غیر پاسخدهنده مشاهده نشد. ارتباط معنیدار بین تغییرات غلظت پلاسمایی واسپین و تغییرات سطوح پلاسمایی انسولین، گلوکز و شاخص مقاومت انسولینی (HOMA-IR) تنها در گروه غیر پاسخدهنده مشاهده شد (0/05≥P). نتیجه گیری: این پژوهش نشان میدهد کاهش درصد چربی بدنی ناشی از تمرین هوازی میتواند عامل مؤثری در افزایش سطوح پلاسمایی واسپین در زنان غیرفعال دارای اضافه وزن باشد.
رزیتا فتحی؛ معصومه باقرسلیمی؛ معصومه ناظمی؛ عابدین خسروی
چکیده
هدف: دیپپتیدیل پپتیداز-4 (DPP-4) به عنوان پل ارتباطی بین چاقی و مقاومت به انسولین مطرح شده است. هدف از این پژوهش، بررسی تغییرات سطوحسرمی DPP-4 و شاخصمقاومتبهانسولین (HOMA2-IR) پس از هشتهفته تمرینات پیادهروی تناوبی و تداومی در دختران چاق11-9ساله بود. روششناسی: 32 دختر چاق (با میانگینسنی 75/0±62/9 سال و صدک شاخصتودهبدنی40/1±38/97 ...
بیشتر
هدف: دیپپتیدیل پپتیداز-4 (DPP-4) به عنوان پل ارتباطی بین چاقی و مقاومت به انسولین مطرح شده است. هدف از این پژوهش، بررسی تغییرات سطوحسرمی DPP-4 و شاخصمقاومتبهانسولین (HOMA2-IR) پس از هشتهفته تمرینات پیادهروی تناوبی و تداومی در دختران چاق11-9ساله بود. روششناسی: 32 دختر چاق (با میانگینسنی 75/0±62/9 سال و صدک شاخصتودهبدنی40/1±38/97 درصد) به صورت داوطلبانه در پژوهشحاضر شرکتکردند و در گروههای تمرینتناوبی (12نفر)، تمرینتداومی (11نفر) و کنترل (9نفر) قرارگرفتند. گروههای تمرینی به مدت هشتهفته، 3 جلسه در هفته (30 دقیقه پیادهروی به ترتیب در گروه تداومی و تناوبی با شدت HRmax %60-75 و HRmax %70-85) پرداختند. پیادهروی تناوبی شامل 2 دقیقه پیادهروی و 1 دقیقه استراحتفعال بود. پس از 10 ساعت ناشتایی، نمونهگیری خون در قبل از شروع تمرینات و 72 ساعت پس از آخرینجلسهتمرینی انجامگرفت. برای بررسی تغییرات درونگروهی از آزمونآماری t همبسته و برای بررسی تغییرات بینگروهی، پس از محاسبه اختلاف بین پیشآزمون و پسآزمون از آنالیز واریانس یکطرفه استفاده شد. یافتهها: هشت هفته تمرینات تداومی و تناوبی نسبت به گروه کنترل، تغییر معنی داری در سطوح DPP-4، انسولین، گلوکز و HOMA2-IR ایجاد نکرد. نسبت به گروه کنترل، تمرین تناوبی موجب بهبودی وزن، شاخصتودهبدنی و صدکشاخصتودهبدنی (بهترتیب 004/0p=، 019/0p= و 022/0p=) شد در حالی که فقط شاخصتودهبدنی در گروه تمرین تداومی تمایل به کاهش داشت (077/0p=). نتیجهگیری: به نظر میرسد که بهبودی ترکیب بدن ناشی از پروتکل تمرینی مورد استفاده در این پژوهش، برای ایجاد تغییرات معنی دار HOMA2-IR و DPP-4 در دختران چاق نابالغ، کافی نبوده است.
فیزیولوژی ورزشی
میترا خادم الشریعه؛ اعظم ملانوروزی
چکیده
سابقه و هدف: اینترلوکین-6 سایتوکاین اصلی درگیر در شروع پاسخ فاز حاد است که باعث سنتز برخی پروتئینهای موجود در کبد مانند پروتئین واکنشی C میشود. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تاثیر مدت زمانهای مختلف ریکاوری فعال بر پاسخ IL-6 وhs– CRP سرمی بعد از یک جلسه فعالیت تناوبی شدید در شناگران زن بود.مواد و روشها: در این مطالعه ...
بیشتر
سابقه و هدف: اینترلوکین-6 سایتوکاین اصلی درگیر در شروع پاسخ فاز حاد است که باعث سنتز برخی پروتئینهای موجود در کبد مانند پروتئین واکنشی C میشود. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تاثیر مدت زمانهای مختلف ریکاوری فعال بر پاسخ IL-6 وhs– CRP سرمی بعد از یک جلسه فعالیت تناوبی شدید در شناگران زن بود.مواد و روشها: در این مطالعه شبه تجربی، 10 شناگر زن با دامنه سنی 20 تا 26 سال، با طرح متقاطع در دو گروه تجربی یک (10 نفر) و تجربی دو (10 نفر) قرار گرفتند. آزمودنیها مسافتهای 25 متر را با حداکثر سرعت شنا کردند، مدت ریکاوری فعال در گروه تجربی یک، سه برابر مدت شنا و در گروه تجربی دو چهار برابر مدت شنا بود. شدت فعالیت هنگام ریکاوری فعال 50 تا 60 درصد حداکثر ضربان قلب آزمودنیها در نظر گرفته شد، آزمودنیها مسافتهای 25 متر را تا زمان واماندگی شنا کردند. نمونههای خونی قبل از شروع جلسه تمرین و بعد از مرحلهی بازیافت جمعآوری شد. برای تحلیل دادهها از آنوا با اندازهگیریهای مکرر استفاده شد. کلیة عملیات آماری از طریق نرم افزار SPSS نسخة 16 انجام گرفت و سطح معنی داری 05/0< P در نظر گرفته شد.یافتهها: یافتههای حاصل از این تحقیق نشان داد که بین تاثیر دو مدت ریکاوری فعال 1به3 و 1به4 بر پاسخ (P=0/17) hs– CRP وIL-6 (P=0/24) سرمی بعد از یک جلسه فعالیت تناوبی شدید تا واماندگی، در شناگران زن تفاوت معناداری وجود نداشت.نتیجهگیری: شناگران هم میتوانند از ریکاوری سه برابر مدت وهلههای تمرین استفاده کنند و هم از ریکاوری چهار برابر و این دو نوع ریکاوری از لحاظ اثرگذاری بر پاسخ IL-6 وhs– CRP تفاوت معنیداری با یکدیگر ندارند.سابقه و هدف: اینترلوکین-6 سایتوکاین اصلی درگیر در شروع پاسخ فاز حاد است که باعث سنتز برخی پروتئینهای موجود در کبد مانند پروتئین واکنشی C میشود. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تاثیر مدت زمانهای مختلف ریکاوری فعال بر پاسخ IL-6 وhs– CRP سرمی بعد از یک جلسه فعالیت تناوبی شدید در شناگران زن بود.مواد و روشها: در این مطالعه شبه تجربی، 10 شناگر زن با دامنه سنی 20 تا 26 سال، با طرح متقاطع در دو گروه تجربی یک (10 نفر) و تجربی دو (10 نفر) قرار گرفتند. آزمودنیها مسافتهای 25 متر را با حداکثر سرعت شنا کردند، مدت ریکاوری فعال در گروه تجربی یک، سه برابر مدت شنا و در گروه تجربی دو چهار برابر مدت شنا بود. شدت فعالیت هنگام ریکاوری فعال 50 تا 60 درصد حداکثر ضربان قلب آزمودنیها در نظر گرفته شد، آزمودنیها مسافتهای 25 متر را تا زمان واماندگی شنا کردند. نمونههای خونی قبل از شروع جلسه تمرین و بعد از مرحلهی بازیافت جمعآوری شد. برای تحلیل دادهها از آنوا با اندازهگیریهای مکرر استفاده شد. کلیة عملیات آماری از طریق نرم افزار SPSS نسخة 16 انجام گرفت و سطح معنی داری 05/0< P در نظر گرفته شد.یافته ها: یافته های حاصل از این تحقیق نشان داد که بین تاثیر دو مدت ریکاوری فعال 1به3 و 1به4 بر پاسخ (P=0/17) hs– CRP وIL-6 (P=0/24) سرمی بعد از یک جلسه فعالیت تناوبی شدید تا واماندگی، در شناگران زن تفاوت معناداری وجود نداشت.نتیجه گیری: شناگران هم میتوانند از ریکاوری سه برابر مدت وهلههای تمرین استفاده کنند و هم از ریکاوری چهار برابر و این دو نوع ریکاوری از لحاظ اثرگذاری بر پاسخ IL-6 وhs– CRP تفاوت معنیداری با یکدیگر ندارند.