رحمان سوری؛ فاطمه گودرزوند؛ علی اکبرنژاد؛ محمد عفت پناه؛ اعظم رمضان خانی
چکیده
هدف: اینترلوکین 13سایتوکاینی است که در طول پاسخهای ایمنی نوع 2 تولید میشوند و بهعنوان یک عامل التهابی در اختلال نقص توجه/ بیش فعالی افزایش مییابد. هدف تحقیق حاضر، بررسی تأثیر 6 هفته تمرین تناوبی پرشدت (HIIT) بر سطوح اینترلوکین13 و شاخص مقاومت به انسولین در نوجوان مبتلا به اختلال عدم توجه/بیش فعالی (ADHD) بود.
روششناسی: در این پژوهش ...
بیشتر
هدف: اینترلوکین 13سایتوکاینی است که در طول پاسخهای ایمنی نوع 2 تولید میشوند و بهعنوان یک عامل التهابی در اختلال نقص توجه/ بیش فعالی افزایش مییابد. هدف تحقیق حاضر، بررسی تأثیر 6 هفته تمرین تناوبی پرشدت (HIIT) بر سطوح اینترلوکین13 و شاخص مقاومت به انسولین در نوجوان مبتلا به اختلال عدم توجه/بیش فعالی (ADHD) بود.
روششناسی: در این پژوهش نیمه تجربی، تعداد 30 پسر (میانگین سنی3/5±7/12 سال؛ شاخص توده بدنی2/3±7/25) و 30 دختر نوجوان (میانگین سنی4/5±6/12 سال؛ شاخص توده بدنی8/2±3/26) مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه بهصورت تصادفی به دو گروه تمرین تناوبی پرشدت و کنترل تقسیم شدند. گروه تمرین تناوبی پرشدت به مدت 6 هفته و سه جلسه در هفته پروتکل HII را اجرا کردند. هر جلسه شامل چهار تا شش تکرار دویدن با حداکثر سرعت در یک ناحیه 20 متری با 30-20 ثانیه استراحت بین تکرارها بود. در ابتدا و پایان هفته ششم، شاخصهای آنتروپومتریکی، سطح اینترلوکین13 سرم و شاخص مقاومت به انسولین مورد ارزیابی قرار گرفت. دادهها با آزمون کوواریانس با استفاده از نرمافزار SPSS16 در سطح معناداری ٠٥/٠ p< تحلیل شد.
یافتهها: یافتههای تحلیل آماری نشان داد که اجرای تمرین تناوبی پرشدت، شاخصهای آنتروپومتریکی، سطوح اینترلوکین13 سرم و شاخص مقاومت به انسولین را بهطور معناداری در گروههای تجربی کاهش داد (05/0p<).
نتیجهگیری: بهطورکلی، مطالعه حاضر نشان داد که فعالیت تناوبی پرشدت میتواند بهعنوان یک روش مؤثر، تأثیر مثبتی بر کاهش وزن بدن، سطوح اینترلوکین13 و شاخص مقاومت به انسولین در نوجوانان مبتلا به ADHD داشته باشد.
فاطمه کاظمی نسب
چکیده
مقدمه: هدف مطالعه حاضر، بررسی تاثیر تمرینات هوازی بر بیان lncRNA های مرتبط با گلوکز 6 فسفاتاز (G6P) و گلوکوکیناز (GCK) در موشهای چاق دیابتی بود. روش: تعداد 18 سر موش C57BL/6 به دو گروه تقسیم شدند: موشهای تغذیه شده با رژیم غذایی پرچرب (تعداد=12) و موشهای تغذیه شده با رژیم غذایی استاندارد (تعداد=6) به مدت 16 هفته. سپس موشهای دیابتی به دو گروه تقسیم ...
بیشتر
مقدمه: هدف مطالعه حاضر، بررسی تاثیر تمرینات هوازی بر بیان lncRNA های مرتبط با گلوکز 6 فسفاتاز (G6P) و گلوکوکیناز (GCK) در موشهای چاق دیابتی بود. روش: تعداد 18 سر موش C57BL/6 به دو گروه تقسیم شدند: موشهای تغذیه شده با رژیم غذایی پرچرب (تعداد=12) و موشهای تغذیه شده با رژیم غذایی استاندارد (تعداد=6) به مدت 16 هفته. سپس موشهای دیابتی به دو گروه تقسیم شدند: رژیم غذایی پرچرب-تمرین، رژیم غذایی پرچرب-بی تحرک. موشهای گروه تمرینی به مدت 8 هفته با سرعت متوسط 21 متر بر دقیقه و به مدت 50 دقیقه، تحت تمرین روی نوارگردان قرار گرفتند. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، موشها قربانی شدند. بافت کبد جدا و در دمای 80- درجه سانتیگراد نگهداری شد. یافتهها: نتایج نشان داد سطوح G6P و MEG3 به دنبال رژیم غذایی پرچرب افزایش و در موشهای تمرین کرده به طور معناداری نسبت به موشهای تمرین نکرده کاهش یافت. همچنین بیان GCK و lncLGR در موشهای دیابتی کاهش یافت اما بیان آنها به دنبال تمرین بدنی افزایش یافت. نتیجهگیری: تمرین بدنی منجر به کاهش بیانMEG3 میشود که بیان G6P در بافت کبد را تنظیم میکند. در این شرایط گلوکونئوژنز و تولید گلوکز کبدی کاهش پیدا کرده و مقاومت به انسولینبهبود مییابد. همچنین به دنبال تمرین بدنی بیان lncLGR افزایش پیدا کرده که احتمالا منجر به افزایش بیان GCK کبدی میشود. در این وضعیت گلوکز خون کاهش یافته و قند خون به فرم گلیکوژن در کبد ذخیره میشود.
کریم آزالی علمداری؛ مهدی بشیری؛ رضا شکرزاده آقا علیلو
چکیده
هدف: امروزه تاثیر ورزش بر بهبود کنترل دیابت محرز است و ترشح و عملکرد طبیعی انسولین نیازمند وجود منیزیم است و حتی منیزیم سبب بهبود حساسیت انسولینی می شود. ولی دیابت به کاهش منیزیم خون منجر میشود که آن هم در یک چرخه معیوب باعث وخیمتر شدن دیابت میشود. بااینحال در مورد تاثیر همزمان ورزش همراه با مصرف مکمل منیزیم بر کنترل دیابت اطلاعات ...
بیشتر
هدف: امروزه تاثیر ورزش بر بهبود کنترل دیابت محرز است و ترشح و عملکرد طبیعی انسولین نیازمند وجود منیزیم است و حتی منیزیم سبب بهبود حساسیت انسولینی می شود. ولی دیابت به کاهش منیزیم خون منجر میشود که آن هم در یک چرخه معیوب باعث وخیمتر شدن دیابت میشود. بااینحال در مورد تاثیر همزمان ورزش همراه با مصرف مکمل منیزیم بر کنترل دیابت اطلاعات زیادی فراهم نشده است. بنابراین هدف این تحقیق بررسی تاثیر توام هشت هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل منیزیم بر کنترل متابولیک، مقدار انسولین، هموگلوبین گلیکوزیله و و منیزیم خون زنان دیابتی نوع دو بود. روششناسی: روش تحقیق از نوع تجربی با طرح سه گروهی پیشآزمون پسآزمون بود. 30 زن داوطلب میان سال دیابتی نوعدو به طور تصادفی در سه گروه 10 نفری شامل تمرین-منیزیم، تمرین-دارونما و کنترل تقسیم شدند. گروه تمرین-منیزیم روزانه یک عدد قرص منیزیم 250 میلی گرم و گروههای تمرین-دارونما و کنترل روزانه یک عدد کپسول دارونما(حاوی نشاسته) را به مدت هشت هفته به صورت دوسوکور مصرف کردند. گروههایتمرین نیز هشت هفته تمرین هوازی شامل سه جلسه دویدن در هفته به مدت 60 دقیقه در هر جلسه با شدت 40 الی 60 درصد از ضربان قلب ذخیره انجام دادند. در دو وهله شامل پایه و پس از مداخله خونگیری ناشتایی در ساعت 9-8 صبح انجام شد و دادهها با استفاده از تحلیل آزمون تی همبسته و تحلیل واریانس یکراهه با سطح اطمینان 05/0تحلیل شدند. یافتهها: 30 درصد آزمودنیها در ابتدا دچار هیپومنیزیمی بودند. در طول مداخله مقدار منیزیم خون فقط در گروه تمرین-منیزیم افزایش یافت (05/0>P)؛ با اینحال در هر دو گروه تمرین، کاهش گلوکز خون، انسولین، هموگلوبین گلیکوزیله، تری گلیسرید، دور کمر و فشارخون مشاهده شد (05/0>P). همچنین مقدار کاهش گلوکز خون و انسولین در گروه تمرین-منیزیم ببشتر از گروه تمرین-دارونما بود (05/0>P). نتیجهگیری: تمرین هوازی به همراه مصرف مکمل منیزیم در کنار سایر تمهیدات درمانی میتواند باعث کنترل بهتر دیابت شود.
وحید ساری صراف؛ ذکیه توکلی؛ رامین امیر ساسان
دوره 2، شماره 2 ، تیر 1391، ، صفحه 101-112
چکیده
چکیده
هدف: هدف این پژوهش بررسی تاثیر زمان روز (صبح و عصر) فعالیت ورزشی بر پاسخهای حاد ایمونوگلوبولین A، کورتیزول و αآمیلاز بزاقی و پروتئین تام در دختران شناگر باشگاهی بود.
روش پژوهش: بدین منظور 14 شناگر دختر (سن: 33/1±13، وزن: 75/4±48 کیلوگرم، قد:90/5±152سانتیمتر و حداکثر اکسیژن مصرفی: 96/3±92/45 میلیلیتر بر کیلوگرم بر دقیقه) برای شرکت در این ...
بیشتر
چکیده
هدف: هدف این پژوهش بررسی تاثیر زمان روز (صبح و عصر) فعالیت ورزشی بر پاسخهای حاد ایمونوگلوبولین A، کورتیزول و αآمیلاز بزاقی و پروتئین تام در دختران شناگر باشگاهی بود.
روش پژوهش: بدین منظور 14 شناگر دختر (سن: 33/1±13، وزن: 75/4±48 کیلوگرم، قد:90/5±152سانتیمتر و حداکثر اکسیژن مصرفی: 96/3±92/45 میلیلیتر بر کیلوگرم بر دقیقه) برای شرکت در این مطالعه داوطلب شدند. هر آزمودنی در دو آزمون که شامل 200×10 متر شنای زیر بیشینه با 80 درصد بهترین زمان تمرینی آن ها و یک دقیقه استراحت بین هر 200 متر شنا بود، شرکت کرد. آزمون اول ساعت 00/18 و آزمون دوم با فاصلۀ 3 روز در ساعت 00/8 اجرا شد. نمونههای بزاقی تحریک نشده دو روز قبل، بلافاصله، یک و 24 ساعت بعد از آزمون جمعآوری شد.
یافته ها: نتایج تحقیق با استفاده از تحلیل واریانس دو عامله با اندازهگیریهای مکرر نشان داد که ایمونوگلوبولین A، کورتیزول، بزاقی و پروتئین تام از چرخۀ شبانهروزی برخوردار بوده (05/0>P) و متاثر از زمان روز میباشند. آزمون شنا نیز، باعث تغییرات معنیداری در میزان کورتیزول، αآمیلاز بزاقی و پروتئین تام گردید (05/0>P)؛ ولی تغییری در مقادیر ایمونوگلوبولین A بعد از فعالیت مشاهده نشد (05/0>P). یافتههای این پژوهش نشان داد که تعامل زمان روز (صبح و عصر) و فعالیت ورزشی بر پاسخ αآمیلاز معنیدار است (05/0>P).
نتیجه گیری: یافتهها نشان میدهند که تغییرات شبانهروزی معنیداری در مولفههای اندازهگیری شده قبل از فعالیت وجود دارد. همچنین فعالیت تاثیر معنیداری بر پاسخ حاد این مولفهها غیر از غلظت ایمونوگلوبولین A میگذارد و آلفا آمیلاز بهطور معنیداری از تعامل زمان روز (صبح و عصر) و فعالیت ورزشی برخوردار میباشد.
واژگان کلیدی: زمان روز، ایمونوگلوبولین A، کورتیزول، αآمیلاز، پروتئین تام بزاقی
کریم آزالی علمداری؛ فرهاد غلامی
دوره 5، شماره 2 ، آذر 1394، ، صفحه 109-119
چکیده
هدف: پروتئین متصل شونده به رتینول -4 (RBP-4) به عنوان آدیپوکاین مترشحه از بافت چربی نقش مهمی در مقاومت انسولینی و اختلالات متابولیکی ایفا میکند. با وجود نقش مفید تمرین هوازی بر بهبود اختلالات متابولیکی، تأثیر تمرین هوازی بر RBP-4 و ارتباط آن با فاکتورهای متابولیکی در بیماران مبتلا به سندروم متابولیک مشخص نیست. بنابراین هدف از پژوهش حاضر ...
بیشتر
هدف: پروتئین متصل شونده به رتینول -4 (RBP-4) به عنوان آدیپوکاین مترشحه از بافت چربی نقش مهمی در مقاومت انسولینی و اختلالات متابولیکی ایفا میکند. با وجود نقش مفید تمرین هوازی بر بهبود اختلالات متابولیکی، تأثیر تمرین هوازی بر RBP-4 و ارتباط آن با فاکتورهای متابولیکی در بیماران مبتلا به سندروم متابولیک مشخص نیست. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح RBP-4 سرمی و شاخص مقاومت به انسولین در زنان مبتلا به سندروم متابولیک بود. روششناسی: در یک پژوهش نیمهتجربی، 24 زن مبتلا به سندروم متابولیک(سن: 91/4±79/52 سال، شاخص توده بدن: 37/2±77/32 کیلوگرم بر مترمربع و اوج اکسیژن مصرفی: 55/2±40 لیتر بر دقیقه) بهطور تصادفی به دو گروه تمرین هوازی (12 نفر) و کنترل (12 نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین هوازی به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته با شدت 50-60 درصد اوج اکسیژن مصرفی به مدت 20-40 دقیقه به اجرای تمرینات هوازی پرداختند. قبل و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین اندازهگیریهای ترکیب بدنی و خونگیری انجامشده و پس از جداسازی سرم، سطوح RBP-4، نیمرخ لیپیدی، گلوکز و انسولین اندازهگیری و شاخص مقاومت به انسولین محاسبه گردید. دادههای جمعآوریشده با استفاده از آزمون t همبسته و مستقل و آزمون پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و سطح معنیداری برای کلیه آزمونها 05/0 P<در نظر گرفته شد. یافتهها: تمرین هوازی باعث کاهش معنیدار RBP-4 سرم، گلوکز، شاخص مقاومت به انسولین، وزن بدن، درصد چربی، شاخص توده بدنی (BMI)، دور کمر و امتیاز z سندرم متابولیک و افزایش معنیدار لیپوپروتئین پرچگال (HDL-C) شد (05/0P<). همچنین تغییرات RBP-4 ارتباط معنیداری با تغییرات درصد چربی، تری گلیسرید، انسولین و شاخص مقاومت به انسولین داشت (05/0P<). نتیجهگیری: تمرین هوازی میتواند باعث کاهش RBP-4 سرمی و بهبود مقاومت انسولینی و برخی شاخصهای خطر متابولیک در زنان با سندروم متابولیکی شود و احتمالاٌ شاخص مقاومت انسولینی میتواند تحت تأثیر تغییرات RBP-4 قرار بگیرد.
آمنه پوررحیم قورقچی؛ ارسلان دمیرچی؛ پروین بابایی
دوره 4، شماره 2 ، آذر 1393، ، صفحه 121-135
چکیده
هدف: هدف تحقیق بررسی اثر تمرین ترکیبی هوازی-مقاومتی بر وزن چربی احشایی، اُمنتین-1 و مقاومت انسولینی در موش صحرایی اوارکتومی شده بود. روششناسی: 50 سر موش صحرایی ماده سیزده هفته (میانگین وزن 5±180گرم) به روش تصادفی و بر اساس همگنسازی وزن بدن در دو گروه شم (20=n) و اوارکتومی (30=n) شامل زیرگروههای تمرین و اوارکتومی (10=n) و دو گروه اوارکتومی ...
بیشتر
هدف: هدف تحقیق بررسی اثر تمرین ترکیبی هوازی-مقاومتی بر وزن چربی احشایی، اُمنتین-1 و مقاومت انسولینی در موش صحرایی اوارکتومی شده بود. روششناسی: 50 سر موش صحرایی ماده سیزده هفته (میانگین وزن 5±180گرم) به روش تصادفی و بر اساس همگنسازی وزن بدن در دو گروه شم (20=n) و اوارکتومی (30=n) شامل زیرگروههای تمرین و اوارکتومی (10=n) و دو گروه اوارکتومی (کنترل؛20=n) قرار گرفتند. دو هفته پس از اوارکتومی، برای اندازهگیری امنتین-1 و مقاومت انسولینی، نمونه خونی گروههای شم1و اوارکتومی1جمعآوری و چربی احشایی استخراج و توزین شد. دو گروه دیگر حیوانات اوارکتومی شده بهصورت تصادفی در گروههای تمرین و اوارکتومی2 قرار گرفتند. برنامه تمرین 8 هفته، 3 روز در هفته، سرعت 20 متر بر دقیقه، 60 دقیقه در روز، شیب 10 درجه و دارای وزنه 3% وزن بدن حیوان، متصل به دم، انجام شد. بعد از بیهوشی و گرفتن نمونه خونی، چربی احشایی برداشته و توزین شد. امنتین-1 با الایزا و مقاومت انسولینی با شاخص HOMA-IR اندازهگیری شد. یافتهها: بین میانگین وزن بدن گروهها در شروع مطالعه اختلاف معنیداری وجود نداشت. تغییرات چربی احشایی، امنتین-1 و مقاومت انسولینی، دو هفته پس از جراحی، در گروه اوارکتومی در مقایسه با شم معنیدار نبود. در پایان هشت هفته چربی احشایی، بدون کاهش وزن بدن، در گروه تمرین و اوارکتومی نسبت به گروه اوارکتومی 4/21% کمتر افزایش یافت؛ درحالیکه در گروه اوارکتومی در مقایسه با شم 5/92% افزایش یافت (05/0>P). امنتین-1 گروه تمرین و اوارکتومی در مقایسه با گروههای اوارکتومی و شم، به ترتیب 5/56% و 6/51% افزایش یافت؛ درحالیکه در گروه اوارکتومی در مقایسه با شم 1/3% کاهش یافت (05/0>P). مقاومت انسولینی در گروه تمرین و اوارکتومی نسبت به گروه اوارکتومی 7/74% کمتر افزایش یافت؛ درحالیکه در گروه اوارکتومی نسبت به شم 7/193% افزایش یافت (05/0 >P)؛ مقاومت انسولینی گروه تمرین و اوارکتومی در مقایسه با شم کاهش غیرمعنیداری داشت. نتیجهگیری: هشت هفته تمرین هوازی-مقاومتی چربی احشایی و مقاومت انسولینی را با افزایش امنتین-1 در موش صحرایی اوارکتومی شده کاهش داد. لذا به نظر میرسد، هشت هفته تمرین هوازی- مقاومتی با شدت Vo2max %85-70 برای کنترل وزن، کاهش چربی احشایی و مقاومت انسولینی با بهبود امنتین-1 در دوران یائسگی مناسب است.
الهام معتمدی؛ مریم ابراهیمی؛ ابوذر جوربنیان
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر مصرف ترکیبی کافئین و کربوهیدرات بر عملکرد بیهوازی و قدرت عضلانی ووشوکاران زن بود.روش پژوهش: 7 زن ووشوکار با میانگین سنی 11/6 ± 00/22 سال، وزن 87/4 ± 96/52 کیلوگرم و قد 28/5 ± 29/161 سانتیمتر در 4 نوبت با فاصلۀ یک هفته پاکسازی، پس از مصرف تصادفی یکی از مکملهای کافئین (به میزان 6 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم ...
بیشتر
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر مصرف ترکیبی کافئین و کربوهیدرات بر عملکرد بیهوازی و قدرت عضلانی ووشوکاران زن بود.روش پژوهش: 7 زن ووشوکار با میانگین سنی 11/6 ± 00/22 سال، وزن 87/4 ± 96/52 کیلوگرم و قد 28/5 ± 29/161 سانتیمتر در 4 نوبت با فاصلۀ یک هفته پاکسازی، پس از مصرف تصادفی یکی از مکملهای کافئین (به میزان 6 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن در 250 میلیلیتر آب)، کربوهیدرات 8% (گرم کربوهیدرات در 250 میلیلیتر آب)، کافئین+کربوهیدرات و دارونما در آزمونهای یک تکرار بیشینه (1RM) پرس سینه و پرس پا و بعد از 15 دقیقه استراحت در آزمون رست شرکت نمودند. دادههای پژوهش با استفاده از آزمونهای آنالیز واریانس با اندازهگیری مکرر و بونفرونی در نرمافزار 26SPSS و سطح معنیداری 05/0 = α مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایج: کافئین بهتنهایی اثری بر متغیرهای پژوهش نداشت (05/0 ≤ P). مصرف کربوهیدرات 1RM پرس سینه را 7%⁓ (010/0 = P) و پرس پا را 16%⁓ (033/0 = P) بهبود بخشید. مصرف ترکیبی کافئین+کربوهیدرات میانگین توان بیهوازی را 15%⁓ (027/0 = P)، 1RM پرس پا را 39%⁓ (020/0 = P) و 1RM پرس سینه را 26%⁓ (005/0 = P) افزایش داد. نتیجه گیری: به نظر میرسد برای افزایش قدرت، کربوهیدرات اثر بهتری نسبت به کافئین دارد، اما ترکیب آن با کافئین احتمالاً بهدلیل اثر بر سیستم عصبی مرکزی و تشدید اثر کربوهیدرات علاوه بر بهبود بیشتر قدرت عضلانی، میانگین توان بیهوازی زنان ووشوکار را نیز تغییر خواهد داد.
رحمان رحیمی؛ علی جلالی
چکیده
هدف: در این پژوهش تاثیر مصرف عصاره چای سبز بر غلظت هموسیستئین (Hcy) و لیپو پروتئین با چگالی پائین اکسید شده (ox-LDL) متعاقب یک جلسه فعالیت مقاومتی حاد در مردان تمرین نکرده مورد بررسی قرار گرفت.
روششناسی: بدین منظور 8 مرد غیرفعال (سن 11/3±12/36 سال؛ BMI 11/2±59/22 کیلوگرم بر مترمربع) به صورت تصادفی انتخاب و در یک طرح مطالعه تصادفی، دو سوکور، کنترل ...
بیشتر
هدف: در این پژوهش تاثیر مصرف عصاره چای سبز بر غلظت هموسیستئین (Hcy) و لیپو پروتئین با چگالی پائین اکسید شده (ox-LDL) متعاقب یک جلسه فعالیت مقاومتی حاد در مردان تمرین نکرده مورد بررسی قرار گرفت.
روششناسی: بدین منظور 8 مرد غیرفعال (سن 11/3±12/36 سال؛ BMI 11/2±59/22 کیلوگرم بر مترمربع) به صورت تصادفی انتخاب و در یک طرح مطالعه تصادفی، دو سوکور، کنترل شده با دارونما و متقاطع به مدت 2 هفته به مصرف عصاره چای سبز (2 کپسول 500 میلیگرمی در روز) و دارونما (2 کپسول500 میلیگرمی در روز مالتودکسترین) پرداختند و پس از این دوره در فعالیت مقاومتی که شامل سه ست با شدت 75% یک تکرار بیشینه (1RM) و 2 دقیقه استراحت بین ستها و حرکات بود، شرکت کردند. نمونههای خون در قبل و بلافاصله بعد از فعالیت مقاومتی از ورید بازویی جهت تعیین غلظت سرمی Hcy و ox-LDL گرفته شد.
یافتهها: نتایج تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر در رابطه با غلظت ox-LDL حاکی از وجود تفاوت معنیدار در زمان اندازهگیری و بین شرایط مصرف عصاره چای سبز و دارونما بود (05/0p<) که برای بررسی بیشتر از آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده گردید که حاکی از کاهش معنیدار غلظت ox-LDL در بلافاصه پس از فعالیت مقاومتی در شرایط مصرف چای سبز نسبت به دارونما بود (039/0=p) و همچنین افزایش معنیدار در غلظت ox-LDLدر پسآزمون نسبت به پیشآزمون در شرایط دارونما مشاهده گردید (001/0=p). در ارتباط با غلظت سرمی Hcy یافتهها حاکی از افزایش معنیدار این شاخص در پسآزمون نسبت به پیشآزمون تنها در شرایط مصرف دارونما بود (016/0=p).
نتیجهگیری: به طور کلی یافتهها حاکی از اثر سودمند 2 هفته مصرف عصاره چای سبز در جلوگیری از افزایش معنیدار غلظت سرمی ox-LDL پس از فعالیت مقاومتی حاد میباشد که به عنوان یکی از فاکتورهای کلیدی در ایجاد آتروسکلروز شناخته شده است. با این وجود، مصرف عصاره چای سبز تاثیر معنیداری بر غلظت Hcy سرمی پس از فعالیت مقاومتی حاد نداشت.
جواد وکیلی؛ فاطمه حلال خور؛ منصور آقایی
چکیده
هدف: تمریناتورزشی با محدودیت جریان خون شیوه جدید تمرینی است که در دو دهه اخیر توسعه یافته است و برای بهبود عملکرد ورزشکاران مورد استفاده قرار می گیرد. لذا هدف از این مطالعه، تعیین تأثیر چهار هفته سنگنوردی با و بدون محدودیت جریان خون بر عملکرد ورزشی و برخی شاخصهای آسیب عضلانی در سنگ نوردان نخبه می باشد. روششناسی: بدین ...
بیشتر
هدف: تمریناتورزشی با محدودیت جریان خون شیوه جدید تمرینی است که در دو دهه اخیر توسعه یافته است و برای بهبود عملکرد ورزشکاران مورد استفاده قرار می گیرد. لذا هدف از این مطالعه، تعیین تأثیر چهار هفته سنگنوردی با و بدون محدودیت جریان خون بر عملکرد ورزشی و برخی شاخصهای آسیب عضلانی در سنگ نوردان نخبه می باشد. روششناسی: بدین منظور در یک طرح تحقیقی نیمه تجربی 12زن و 12مرد سنگنورد با سابقه حداقل 4 سال و دامنه سنی 23 تا 27 سال و درصدچربی 10 تا 20 درصد بصورت هدفمند از بین سنگنوردان نخبه انتخاب شده و به صورت تخصیص تصادفی در یکی از دو گروه تمرین با محدودیت جریان خون (BFR) و تمرین بدون محدودیت جریان خون (NBFR) قرار گرفتند. پروتکل تمرین سه جلسه در هفته به مدت 4 هفته با شدت 60 الی 80 درصد درجه سختی مسیر انجام شد. نمونه خونی در حالت پایه و پس از دوره 4 هفتهای تمرین و متعاقب یک جلسه تمرین رقابتی صخره نوردی جهت تعیین میزان لاکتات دهیدروژناز، کراتین کیناز، لاکتات خون گرفته شد. همچنین، قدرت پنجه دست، توان بی هوازی انفجاری، درصد چربی و قدرت بالاتنه در حرکت اداکشن و درجه سختی صعود اندازهگیری شد. برای آنالیز دادهها از آزمون تی مستقل برای مقایسه میانگینها در سطح معنیداری 05/0 α ≤ استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد شاخص آسیب عضلانی LDH، CK در پاسخ به تمرین سنگنوردی با و بدون محدودیت جریانخون بین دو گروه تفاوت معنیداری نشان نداد. اما میزان لاکتات خون در گروه BFR نسبت به گروه NBFR پایین تر بود. در عملکرد ورزشی در شاخص های قدرت پنجه دست، قدرت اداکشن دست، درصد چربی و توان انفجاری پایین تنه تفاوت معنی داری بین دو گروه مشاهده نشد. هر چند در سختی صعود این تفاوت معنی دار بوده و در گروه BFR عملکرد بهتری گزارش شد (05/0< P). نتیجهگیری: با توجه به نتایج این پژوهش سنگنوردی با BFR نسبت به NBFR باعث افزایش آسیب عضلانی نمیشود. اما ممکن است روی عملکرد تاثیر بهتری داشته باشد..
فرشته سهیلی؛ محمد عزیزی؛ رحمن سوری؛ وریا طهماسبی
چکیده
هدف: مقاومت به انسولین نقش مهمی در ایجاد ناهنجاریهایی همچون نقص در تحمل گلوکز، دیابت نوع2، چاقی و هیپرلیپیدمی دارد. کشف پروتئین تیروزین فسفاتاز 1B (PTP-1B) بهنظر میرسد نقطه عطفی در بررسی انتقال سیگنالدهی انسولین است. لذا هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر 6 هفته تمرینات تناوبی شدید (HIIT) بر بیان ژن پروتئین تیروزین فسفاتاز1B در بافت ...
بیشتر
هدف: مقاومت به انسولین نقش مهمی در ایجاد ناهنجاریهایی همچون نقص در تحمل گلوکز، دیابت نوع2، چاقی و هیپرلیپیدمی دارد. کشف پروتئین تیروزین فسفاتاز 1B (PTP-1B) بهنظر میرسد نقطه عطفی در بررسی انتقال سیگنالدهی انسولین است. لذا هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر 6 هفته تمرینات تناوبی شدید (HIIT) بر بیان ژن پروتئین تیروزین فسفاتاز1B در بافت عضله رتهای دیابتی نوع2 میباشد روششناسی: در این تحقیق، 20 سر رت نر10 هفتهای دیابتی شده به طور تصادفی در دو گروه تمرین تناوبی شدید و کنترل تقسیم شدند. گروه تمرین، برنامه HIIT را هر هفته 5 جلسه 30 دقیقهای به مدت 6 هفته در قالب دویدن روی تردمیل انجام دادند، به طوری که سرعت دویدن به تدریج از 25 متر در دقیقه در هفته اول به 35 متر در دقیقه در هفته ششم افزایش یافت، چهل و هشت ساعت پس از آخرین جلسه تمرین نمونهگیری خونی و بافتبرداری از عضله دوقلوی رتها انجام شد و بیانژن از طریق روش Real-Time PCR انجام شد. از آزمون شپیروویلک و tمستقل در سطح معناداری 05/0P≤ برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد که PTP-1B در رتهای گروه تمرین HIIT کاهش یافت اما از لحاظ آماری معنیدار نبود (432/0=P)، درحالی که شاخص مقاومت به انسولین و گلوکز ناشتا کاهش معنیداری را نشان دادند (001/0=P) اما انسولین سرم بهطور معنیداری افزایش یافت (003/0=P). نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصل، به نظر میرسد تمرین تناوبی شدید با وجود بهبود در دیابت نوع2 و مقاومت به انسولین تأثیری بر بیان ژن PTP-1B نداشته باشد. واژگان کلیدی: بیان ژن PTP-1B، دیابت نوع2، تمرین تناوبی شدید، مقاومت به انسولین.
حمید محبی؛ پویان صیاد حقشمار؛ جواد مهربانی
دوره 3، شماره 2 ، تیر 1392، ، صفحه 155-166
چکیده
چکیده
هدف: بررسی پاسخ IgA و کورتیزول بزاقی به کاهش ذخایر کربوهیدراتی بدن متعاقب فعالیت تناوبی پاروزنی در مردان قایقران رشتۀ کایاک بود.
روش پژوهش: آزمودنیها شامل 10 مرد قایقران نخبۀ رشتۀ کایاک، با میانگین سنی 4/2±6/18 سال، قد 07/4±2/179 سانتیمتر و وزن 6/9±3/68 کیلوگرم بودند که در دو جلسۀ مجزا به فاصلۀ حداقل 7 روز در دو آزمون شرکت کردند و مورد ...
بیشتر
چکیده
هدف: بررسی پاسخ IgA و کورتیزول بزاقی به کاهش ذخایر کربوهیدراتی بدن متعاقب فعالیت تناوبی پاروزنی در مردان قایقران رشتۀ کایاک بود.
روش پژوهش: آزمودنیها شامل 10 مرد قایقران نخبۀ رشتۀ کایاک، با میانگین سنی 4/2±6/18 سال، قد 07/4±2/179 سانتیمتر و وزن 6/9±3/68 کیلوگرم بودند که در دو جلسۀ مجزا به فاصلۀ حداقل 7 روز در دو آزمون شرکت کردند و مورد ارزیابی قرار گرفتند. در یک نوبت در شرایطی که سطوح گلیکوژن طبیعی بود، پروتکل فعالیت تناوبی شامل سه وهله پاروزنی به مسافت 1000 متر با فواصل استراحتی 5/1 برابر زمان پارو زدن با شدت 90% حداکثر ضربان قلب انجام شد و در نوبت دیگر، بعدازظهر روز قبل از اجرای آزمون اصلی، به منظور کاهش ذخایر کربوهیدراتی بدن، یک آزمون پاروزنی با شدت %80 حداکثر ضربان قلب به مدت 60 دقیقه و نیز 4 وهله پاروزنی به مسافت 250 متر با شدت 90% حداکثر ضربان قلب و فواصل استراحت 5/1 برابر زمان پاروزدن انجام دادند. سپس وضعیت تغذیۀ آزمودنیها کنترل شد و از آنها خواسته شد تا در شب قبل از آزمون ناشتا باشند. صبح روز بعد و پس از 12 ساعت ناشتایی، پروتکل فعالیت تناوبی اجرا شد. نمونههای بزاقی، قبل، بلافاصله و 3 ساعت پس از پایان فعالیت جمعآوری شد. از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی جهت تعیین محل تفاوت و از آزمون t مستقل برای مقایسۀ اختلاف در شرایط طبیعی و کاهش ذخایر کربوهیدراتی استفاده شد.
یافتهها: یک نوبت فعالیت تناوبی پاروزنی در شرایط سطوح طبیعی و کاهش ذخایر کربوهیدراتی موجب کاهش میزان IgA و افزایش کورتیزول بزاقی بهطور معنیداری شد (05/0>P)، با این وجود تفاوت معنیداری بین پاسخهای IgA و کورتیزول در این دو شرایط مشاهده نشد.
نتیجهگیری: به نظر میرسد یک نوبت فعالیت تناوبی پاروزنی در شرایط سطوح طبیعی و کاهش ذخایر کربوهیدراتی موجب کاهش میزان IgA و افزایش کورتیزول بزاقی در کایاکرانان نخبه میشود.
واژگان کلیدی: عملکرد ایمنی، کاهش ذخایر کربوهیدراتی، ایمونوگلوبولین A، کورتیزول بزاقی، قایقرانان نخبه
عفت بمبیی چی
دوره 1، شماره 2 ، تیر 1390، ، صفحه 167-177
چکیده
چکیده
هدف: بررسی تاثیر مراحل یک دوره مصرف قرص ضدبارداری منوفاز بر برخی فاکتورهای آمادگی جسمانی (انعطاف پذیری، قدرت گرفتن دست، چابکی، VO2max و ترکیب بدن).
روش پژوهش: در این تحقیق20 زن ورزشکار غیرحرفهای (میانگین ± انحراف معیار، سن: 7/5± 7/25 سال، شاخص توده بدنی 8/2 ± 4/22 کیلوگرم /مجذور متر، قد 04/0 ± 60/1 متر و توده بدنی: 65/6 ± 56 کیلوگرم) مصرفکننده ...
بیشتر
چکیده
هدف: بررسی تاثیر مراحل یک دوره مصرف قرص ضدبارداری منوفاز بر برخی فاکتورهای آمادگی جسمانی (انعطاف پذیری، قدرت گرفتن دست، چابکی، VO2max و ترکیب بدن).
روش پژوهش: در این تحقیق20 زن ورزشکار غیرحرفهای (میانگین ± انحراف معیار، سن: 7/5± 7/25 سال، شاخص توده بدنی 8/2 ± 4/22 کیلوگرم /مجذور متر، قد 04/0 ± 60/1 متر و توده بدنی: 65/6 ± 56 کیلوگرم) مصرفکننده قرص ضدبارداری (حداقل از 18 ماه قبل از انتخاب بهعنوان آزمودنی) شرکت کردند. آزمودنیها در دو مرحله از دوره مصرف قرص ضدبارداری یعنی مرحله با غلظت هورمونی کم (روزهای 64) و مرحله با غلظت هورمونی زیاد (روزهای 2119) آزمون شدند. قدرت گرفتن دست برتر سه بار بهوسیله دینامومتر اندازه گیری شد و بهترین آن برای تجزیه و تحلیل آماری ثبت شد. دور شکم و بالای ران راست و محل اتصال ساعد به بازوی راست با متر نواری اندازهگیری شد و براساس آن درصد چربی کل بدن بهدست آمد. چابکی، انعطاف پذیری و VO2max به ترتیب توسط تست ایلی نویز، بشین و برس و آزمون پیسر ارزیابی شد.
یافته ها: تجزیه و تحلیل آماری اختلاف معنی داری در VO2max بین دو مرحله یک دوره مصرف قرص ضدبارداری نشان داد، بهطوریکه VO2max در مرحله با غلظت هورمونی کم (9/2 ±9/27)، 1/2 % بیش از مرحله با غلظت هورمونی زیاد (ml/kg/min 9/ 2± 3/27) بود (05/0>p). توده بدنی در مرحله غلظت هورمونی زیاد 9/1 % بیش از مرحله با غلظت هورمونی کم بود (05/0>p). درصد چربی و توده بدون چربی به ترتیب 8/0% و 1/1% در مرحلۀ غلظت هورمونی زیاد بیش از مرحله با غلظت هورمونی کم بود (05/0>p).
نتیجه گیری: بهطور کلی نتایج تحقیق نشان داد که زنان ورزشکار غیرحرفهای تغییر در VO2max و توده بدنی و ترکیب بدن را طی یک دوره مصرف قرص ضدبارداری تجربه میکنند که میتواند در اجرای آنها تعینکننده باشد.
واژگان کلیدی: قرص ضدبارداری، آمادگی جسمانی، زنان.
نادر شوندی؛ عباس صارمی
دوره 2، شماره 1 ، فروردین 1391
چکیده
چکیده
هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی نیمرخ فیزیولوژیک و آنتروپومتریک والیبالیستهای نخبه و بزرگسال بر اساس پست بازی آن ها بود.
روش پژوهش: 36 بازیکن تیم ملی والیبال ایران با میانگین سن 5/4±5/24 سال در مطالعه شرکت کردند. بازیکنان بر اساس پست بازی به 5 گروه پاسور (7 نفر)، لیبرو (6 نفر)، دفاع کننده وسط (8 نفر)، دریافت کننده قدرتی (9 نفر) و پشت خط زن (6 ...
بیشتر
چکیده
هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی نیمرخ فیزیولوژیک و آنتروپومتریک والیبالیستهای نخبه و بزرگسال بر اساس پست بازی آن ها بود.
روش پژوهش: 36 بازیکن تیم ملی والیبال ایران با میانگین سن 5/4±5/24 سال در مطالعه شرکت کردند. بازیکنان بر اساس پست بازی به 5 گروه پاسور (7 نفر)، لیبرو (6 نفر)، دفاع کننده وسط (8 نفر)، دریافت کننده قدرتی (9 نفر) و پشت خط زن (6 نفر) تقسیم شدند. سپس متغیرهای فیزیولوژیک شامل توان هوازی (آزمون شاتل ران)، توان بیهوازی (آزمون ارگوجامپ 15 ثانیه)، انعطافپذیری (آزمون انعطاف تنه به جلو)، سرعت (آزمون 40 یارد)، چابکی (آزمون 9×4 متر) و توان انفجاری (آزمون پرش عمودی) و متغیرهای آنتروپومتریک شامل وزن، قد و درصد چربی (پنج نقطه ای) شرکت کنندگان اندازهگیری شد. همچنین ویژگیهای سوماتوتیپ آن ها نیز مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: لیبروها کوتاهتر و لاغرتر از سایر بازیکنان بودند (05/0P
فیزیولوژی ورزشی
مریم کافی؛ خدیجه ایران دوست
چکیده
چکیدههدف از این تحقیق بررسی و اهمیت تمرین هوازی و مکمل کوئرستین اثرات آن بر روی IGF1 و میوستاتین بافت عضله در رتهای آزمایشگاهی مبتلابه سرطان کولون بود.روشها: آزمودنیهای این پژوهش شامل 25سر رت صحرایی نر ویستار (وزن: 30±250 گرم، سن: 12 هفته) بودند که بر اساس وزن، همگنشده و به روش تصادفی در 5 گروه (هر گروه 5 سر) کنترل سالم، گروه کنترل سرطانی، ...
بیشتر
چکیدههدف از این تحقیق بررسی و اهمیت تمرین هوازی و مکمل کوئرستین اثرات آن بر روی IGF1 و میوستاتین بافت عضله در رتهای آزمایشگاهی مبتلابه سرطان کولون بود.روشها: آزمودنیهای این پژوهش شامل 25سر رت صحرایی نر ویستار (وزن: 30±250 گرم، سن: 12 هفته) بودند که بر اساس وزن، همگنشده و به روش تصادفی در 5 گروه (هر گروه 5 سر) کنترل سالم، گروه کنترل سرطانی، گروه سرطانی + مکمل کوئرستین ،گروه سرطانی+ تمرین هوازی، گروه سرطانی + مکمل کوئرستین + تمرین هوازی مورد آزمایش و ارزیابی قرار گرفتند. اندازهگیریهای IGF1و میوستاتین در بافت دوقلوی عضله موشهای صحرایی طبق استاندارد و روش الایزا انجام شد. یافتهها: : نتایج تحقیق نشان داد که هشت هفته تمرین هوازی در بافت عضله دوقلوی موشهای مبتلابه سرطان کولون بر میانگین مقادیر میوستاتین(005/0p=) و IGF1 (019/0p=) تأثیر معناداری داشت. همچنین هشت هفته مصرف مکمل کوئرستین در بافت عضله موشهای مبتلابه سرطان کولون بر میانگین مقادیر میوستاتین و میانگین مقادیر ) IGF105/0( P< تأثیر معناداری داشت. اما در گروه کنترل سالم و آزمایش ( 8 هفته مصرف مکمل کوئرستین) میانگین میوستاتین و IGF1 0/05) P> ( تغییر معناداری مشاهده نشد.نتیجهگیری: بهطورکلی یافتههای پژوهش نشان داد که تمرینات هوازی و مصرف مکمل کوئرستین سبب بهبود IGF1و کاهش میوستاتین در بافت عضله دوقلوی موشهای صحرایی نر مبتلابه سرطان کولون میشود.
کاظم رنجبر؛ حسن متین همایی؛ محمدعلی آذربایجانی؛ مقصود پیری
دوره 5، شماره 1 ، خرداد 1394، ، صفحه 35-44
چکیده
هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر همزمان عصاره الکلی عناب و تمرین مقاومتی بر مارکرهای آسیب کبدی در رتهای نر مسموم شده با استروئید آنابولیک میباشد. روششناسی: بدین منظور 42 رت نر ویستار به 6 گروه مساوی تقسیم شدند. گروهها شامل، 1- گروه کنترل 2- گروه شم 3- گروه بولدنون 4- گروه بولدنون + عصاره عناب (600 میلیگرم در کیلوگرم) 5- گروه بولدنون ...
بیشتر
هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر همزمان عصاره الکلی عناب و تمرین مقاومتی بر مارکرهای آسیب کبدی در رتهای نر مسموم شده با استروئید آنابولیک میباشد. روششناسی: بدین منظور 42 رت نر ویستار به 6 گروه مساوی تقسیم شدند. گروهها شامل، 1- گروه کنترل 2- گروه شم 3- گروه بولدنون 4- گروه بولدنون + عصاره عناب (600 میلیگرم در کیلوگرم) 5- گروه بولدنون + تمرین 6- گروه بولدنون + عصاره عناب (600 میلیگرم در کیلوگرم) + تمرین بودند. به غیر از گروههای کنترل و شم به مابقی گروهها استرئید آنابولیک با دوز 5 میلیگرم در کیلوگرم و هفتهای یکمرتبه تزریق شد. تمرین مقاومتی شامل، سه جلسه تمرین در هفته و هر جلسه شامل سه ست با 5 تکرار بالا رفتن از نردبان به مدت هشت هفته بود. دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمون آماری آنالیز واریانس یکطرفه تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: نتایج این تحقیق نشان داد در گروه 3 تزریق استروئید آنابولیک سبب افزایش معنیدار در آنزیمهای کبدی ALP، ALT و AST و بیلیروبین (توتال و مستقیم) نسبت به گروههای کنترل و شم گشت. همچنین نتایج این تحقیق نشان داد در گروه مصرفکننده عصاره عناب (گروه 4)، گروه تمرین مقاومتی (گروه 5)، گروه عصاره عناب به همراه تمرین مقاومتی (گروه 6)، کاهش معنیداری در آنزیمهای کبدی ALP، ALT و AST و بیلیروبین (توتال و مستقیم) مشاهده شد. لازم به ذکر است میزان آلبومین تغییر معنیداری در هیچیک از گروهها نداشته است. نتیجهگیری: نتایج تحقیق حاضر نشاندهنده کاهش معنیدار مارکرهای آسیب کبدی در پی مصرف عصاره الکلی عناب بهتنهایی و همچنین تمرین مقاومتی بهتنهایی میباشد. ولی استفاده همزمان از تمرین مقاومتی و عصاره عناب تأثیر بیشتری در کاهش این بیومارکرها ندارد.
مطهره حاجتی مدارایی؛ محمدرضا کردی؛ عباسعلی گایینی
دوره 4، شماره 1 ، اردیبهشت 1393، ، صفحه 39-48
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) و تمرین هوازی (AT) بر بیان ژنPGC-1α در عضله نعلی رتهای نر بالغ سالم است. روش پژوهش: به همین منظور 18 سر رت نر ویستار تهیه و تصادفی به سه گروه HIIT (n=6)، گروه AT (n=6) و گروه کنترل (n=6)تقسیم شدند. پس از دو هفته آشنایی رتها، برنامههای تمرینی به مدت هشت هفته اجرا شد. اجرای ...
بیشتر
هدف: هدف از پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) و تمرین هوازی (AT) بر بیان ژنPGC-1α در عضله نعلی رتهای نر بالغ سالم است. روش پژوهش: به همین منظور 18 سر رت نر ویستار تهیه و تصادفی به سه گروه HIIT (n=6)، گروه AT (n=6) و گروه کنترل (n=6)تقسیم شدند. پس از دو هفته آشنایی رتها، برنامههای تمرینی به مدت هشت هفته اجرا شد. اجرای HIIT شامل شش دقیقه گرم کردن با شدت 50-60درصد VO2max، سه تناوب چهار دقیقهای با شدت 100- 90درصد VO2max و دو دقیقهای با شدت 60- 50درصد VO2max و شش دقیقه سرد کردن با شدت60-50درصد VO2max و پروتکل AT شامل شش دقیقه گرمکردن با شدت60-50درصد VO2max، بدنه اصلی 30 دقیقه با شدت75-70درصد VO2max و شش دقیقه سردکردن با شدت60-50درصد VO2max بود. ٢٤ ساعت پس از آخرین جلسۀ تمرین، نمونههای عضلانی استخراج و میزان بیان متغیر مربوطه به روش RT-PCR سنجیده شد. یافتهها: نتایج نشان داد، هشت هفته اجرای HIIT وAT هر دو، موجب افزایش معنیدار بیان ژنPGC-1α شد (0/05≥P) و بین تأثیر اجرای دو نوع تمرین بر بیان ژن PGC-1α اختلاف معنیداری وجود نداشت. نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش حاضر، اجرای HIIT و AT هر دو باعث افزایش تقریباً یکسان بیان ژن PGC-1α در عضله نعلی رتهای سالم میشود.
مهسا افقی؛ امین عیسی نژاد؛ علی صمدی
چکیده
هدف: افزایش سن با کاهش سطح اینترلوکین15 عضله و سرم و همچنین تحلیل عضلات و در نتیجه کاهش قدرت عضلانی همراه میباشد. هدف این پژوهش بررسی تاثیر هشت هفتته تمرین مقاومتی با تراباند بر سطوح سرمی اینترلوکین15، تعادل و قدرت عضلانی زنان سالمند بود.
روششناسی: در این پژوهش نیمه تجربی 18 زن سالمند (سن: 79/4 ± 66/73 سال)،(شاخص توده بدن: 25/3 ± ...
بیشتر
هدف: افزایش سن با کاهش سطح اینترلوکین15 عضله و سرم و همچنین تحلیل عضلات و در نتیجه کاهش قدرت عضلانی همراه میباشد. هدف این پژوهش بررسی تاثیر هشت هفتته تمرین مقاومتی با تراباند بر سطوح سرمی اینترلوکین15، تعادل و قدرت عضلانی زنان سالمند بود.
روششناسی: در این پژوهش نیمه تجربی 18 زن سالمند (سن: 79/4 ± 66/73 سال)،(شاخص توده بدن: 25/3 ± 6/25) بطور تصادفی در دو گروه تجربی (10 نفر) و کنترل (8 نفر) تقسیم شدند. برنامهی تمرینی گروه تجربی شامل 40 دقیقه تمرین مقاومتی با تراباند به مدت 8 هفته و با تواتر 3 بار در هفته بود. چهل و هشت ساعت قبل و بعد از اجرای برنامه تمرینی میزان تعادل، قدرت پنجهها و پایین تنه توسط دینامومتر اندازه گیری شد و نمونه گیری خون از آزمودنیها در حالت ناشتا انجام شد و میزان اینترلوکین15 در سرم با روش الایزا اندازهگیری شد.
یافتهها: سطح سرمی اینترلوکین15 (029/0=P) ، تعادل (003/0=P) ،قدرت پنجه دست راست (010/0=P)، قدرت پنجه دست چپ (001/0=P) و قدرت پایین تنه (001/0=P) در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری یافته است.
نتیجهگیری: بر اساس این یافتهها میتوان نتیجهگیری کرد تمرین مقاومتی با تراباند میتواند به بهبود تعادل و قدرت در افراد سالمند منجر شود و تغییرات ایجاد شده در قدرت بر اثر تمرین مقاومتی با تغییرات اینترلوکین15 ارتباط دارد.
فیزیولوژی ورزشی
مسعود اصغرپور ارشد؛ حسن پوررضی؛ رسول بخشی
چکیده
هدف: مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر 12 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا بر توده قلب و بیان ژنهای بتا-کاتنین و گلیکوژن سنتاز کیناز-3-بتا در بافت میوکارد موشهای صحرایی نر انجام شد. روش کار: 30 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی در سه گروه شم ، کنترل و HIIT قرار گرفتند. گروه تجربی تحت تمرین HIIT قرار گرفتند. چهل و هشت ساعت پس از آخرین جلسه ...
بیشتر
هدف: مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر 12 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا بر توده قلب و بیان ژنهای بتا-کاتنین و گلیکوژن سنتاز کیناز-3-بتا در بافت میوکارد موشهای صحرایی نر انجام شد. روش کار: 30 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی در سه گروه شم ، کنترل و HIIT قرار گرفتند. گروه تجربی تحت تمرین HIIT قرار گرفتند. چهل و هشت ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، آزمودنی ها به روش بدون درد جراحی و قلب آنها استخراج شد. بیان ژن بتا-کاتنین و گلیکوژن سنتاز کیناز-3-بتا با روش RT-PCR مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمون t مستقل استفاده شد یافته ها: نتایج نشان داد که وزن بدن در گروه HIIT به طور معنی داری کمتر بود (029/0 = P) و نسبت وزن قلب به بدن در گروه مداخله به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل بود (001/0 = P). همچنین بیان ژن بتا-کاتنین در موشهای تمرین کرده بهطور معنیداری بیشتر از گروه کنترل بود (002/0 = P). با توجه به بیان ژن GSK3-β، اگرچه میانگین سطوح در گروه تمرین کرده کمتر از گروه کنترل بود، اما تفاوت ها از نظر آماری معنی دار نبود (71/0 = P). نتیجه گیری: تمرین HIIT همراه با کاهش قابل توجه وزن بدن، باعث افزایش نسبت قلب به وزن بدن و هایپرتروفی قلبی می شود. همچنین، این تمرینات ورزشی با تحریک مسیر سیگنالینگ Wnt و افزایش قابل توجه بیان ژن بتا کاتنین، هایپرتروفی قلبی را تحریک می کند.
زهره هاشمی؛ مهرزاد مقدسی
چکیده
هدف: مطالعات بالینی حاکی از آن هستند که نوع فعالیت ورزشی ممکن است اثرات متفاوتی بر عملکرد قلب و سلامت آن داشته باشد. اثر ورزشهای قدرتی و استقامتی بر سلامت قلب بهواسطه پروتئینهای آزادشده از آن بهدرستی مشخص نیست. بنابراین، هدف پژوهش حاضر مقایسه سطح گالکتین-3 و NT proBNP در مردان ورزشکار قدرتی و استقامتی نخبه بود.
روششناسی: در تحقیق ...
بیشتر
هدف: مطالعات بالینی حاکی از آن هستند که نوع فعالیت ورزشی ممکن است اثرات متفاوتی بر عملکرد قلب و سلامت آن داشته باشد. اثر ورزشهای قدرتی و استقامتی بر سلامت قلب بهواسطه پروتئینهای آزادشده از آن بهدرستی مشخص نیست. بنابراین، هدف پژوهش حاضر مقایسه سطح گالکتین-3 و NT proBNP در مردان ورزشکار قدرتی و استقامتی نخبه بود.
روششناسی: در تحقیق حاضر 15 اندامپرور (میانگین ± انحراف معیار سن 4/1 ± 0/23 و شاخص توده بدن 4/1 ± 1/24 کیلوگرم بر مترمربع) و 15 دونده استقامتی (میانگین ± انحراف معیار سن 0/3 ± 4/21 و شاخص توده بدن 0/2 ± 7/21 کیلوگرم بر مترمربع) مرد نخبه استان فارس با حداقل 3 سال سابقه ورزشی بهعنوان آزمودنی انتخاب شدند. اندازهگیریهای مربوط به شاخصهای تنسنجی و ترکیب بدن به عمل آمد. بهمنظور تعیین سطوح گالکتین-3 و NT-ProBNP از آزمودنیها پس از حداقل 12 ساعت ناشتایی شبانه نمونه خونی گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل متغیرهای خونی از آزمون غیرپارامتریک من ویتنی یو و توسط نرمافزار SPSS نسخه 17 در سطح معنیداری حداقل 05/0 استفاده شد
یافتهها: نتایج نشان داد سطح گالکتین-3 و NT-ProBNP در ورزشکاران قدرتی نخبه بهطور معنیداری نسبت به ورزشکاران استقامتی نخبه بالاتر بوده است (05/0>P).
نتیجهگیری: بهطورکلی به نظر میرسد نوع ورزش بر سطوح خونی گالکتین-3 و NT-ProBNP مؤثر است.
ارسلان دمیرچی؛ فرزاد داداش زاده
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه دو حجم شش و هشت هفتهای تمرینات موازی بر شاخصهای آمادگی جسمانی، تغییرات کورتیزول و پروتئین واکنشی C با حساسیت بالا (CRP-hs) در فوتبالیستهای نوجوان بود. روششناسی: بیست فوتبالیست (سن: 91/0 ± 15 سال، وزن: 07/10 ± 10/61 کیلوگرم) با حداقل 5 سال سابقه فوتبال، بهصورت تصادفی به دو گروه 10 نفری شش و هشت هفته تقسیم شدند. ...
بیشتر
هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه دو حجم شش و هشت هفتهای تمرینات موازی بر شاخصهای آمادگی جسمانی، تغییرات کورتیزول و پروتئین واکنشی C با حساسیت بالا (CRP-hs) در فوتبالیستهای نوجوان بود. روششناسی: بیست فوتبالیست (سن: 91/0 ± 15 سال، وزن: 07/10 ± 10/61 کیلوگرم) با حداقل 5 سال سابقه فوتبال، بهصورت تصادفی به دو گروه 10 نفری شش و هشت هفته تقسیم شدند. دوره تمرینی شامل تمرینات عمومی (سه هفته) و اختصاصی بود و بهصورت سه جلسه در هفته به مدت 90 دقیقه برگزار شد. نوع و شدت تمرینات برابر بوده و فقط حجم تمرینی بین گروهها متفاوت بود. قبل و بعد از دوره، توان هوازی (آزمون 1609 متر)، سرعت (دوی 60 متر) و استقامت عضلانی (شنا سوئدی و دراز و نشست) در ساعت 8:45-8 عصر و نمونههای خون وریدی برای اندازهگیری کورتیزول و CRP-hs در شرایط ناشتا (8:30-8 صبح) از آزمودنیها اخذ شد. یافتهها: مقادیر VO2max، سرعت، دراز و نشست و شنا سوئدی هر دو گروه نسبت به مقادیر پایه بهبود معنیداری نشان داد. حجم تمرینی هشت هفته در خصوص کاهش غلظت کورتیزول موثرتر بود (%77/16، 033/0=P)، اما سرعت گروه شش هفته با اندازه اثر بزرگتری (11/0- =r) بهبود یافته بود (%27/5). همچنین، در مورد سایر متغیرها تفاوتی بین دو گروه مشاهده نشد. نتیجهگیری: بهنظر میرسد افزایش تدریجی شدت تمرینات آمادهسازی در مدت هشت هفته نسبت به افزایش مشابهی در طول شش هفته، منجربه کاهش موثرتر مقادیر سرمی کورتیزول فوتبالیستهای نوجوان میشود، اما در مورد سطوح hs-CRP و بهبود متغیرهایی نظیر VO2max، سرعت و استقامت عضلانی مزیت بیشتری ندارد.
مریم ابراهیمی
چکیده
هدف : در این مطالعه سطح آنزیمهای پیروواتدهیدروژنازکیناز 4 (PDK-4) و کارنیتینپالمیتوئیلترنسفراز 1 (CPT-1) و ارتباط آنها با سطوح گلوکز، لاکتات و نیمرخ لیپید خون در پاسخ به یک جلسه فعالیت کراسفیت در شرایط ناشتایی و سیری مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش: 23 دانشجوی علوم ورزشی زن سالم با حداقل 3 سال سابقه تمرین منظم به شکل تصادفی در 4 گروه ...
بیشتر
هدف : در این مطالعه سطح آنزیمهای پیروواتدهیدروژنازکیناز 4 (PDK-4) و کارنیتینپالمیتوئیلترنسفراز 1 (CPT-1) و ارتباط آنها با سطوح گلوکز، لاکتات و نیمرخ لیپید خون در پاسخ به یک جلسه فعالیت کراسفیت در شرایط ناشتایی و سیری مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش: 23 دانشجوی علوم ورزشی زن سالم با حداقل 3 سال سابقه تمرین منظم به شکل تصادفی در 4 گروه کنترل ناشتا، کنترل سیر، کراسفیت ناشتا و کراسفیت سیر قرار گرفتند. در پایان جلسه میزان سختی کار با مقیاس OMNI سنجیده شده و نمونهگیری خون وریدی از آزمودنیها انجام شد. از آزمونهای آنالیز واریانس دو سویه و همبستگی پیرسون در سطح آلفای 05/0 در SPSS 22 برای بررسی فرضیههای پژوهش استفاده گردید. یافتهها: میانگین سطوح گلوکز، تریگلیسرید، کلسترول، LDL، HDL، PDK-4 و CPT-1 بین گروهها تفاوت معنیداری نداشت (05/0 < P). سطح پلاسمایی لاکتات در گروههای فعالیت ورزشی کراسفیت نسبت به گروههای کنترل بالاتر بود (045/0 = P). سطح سرمی PDK-4 ارتباط مثبت معنیدار با CPT-1 (007/0 = P، 550/0 = r) و ارتباط منفی معنیداری با سطح پلاسمایی لاکتات داشت (003/0 = P، 600/0 - = r). نتیجهگیری: وضعیت سیری و ناشتایی تأثیری بر شاخصهای متابولیک مد نظر در حالت استراحت و فعالیت نداشت. سطوح بالاتر لاکتات پس از فعالیت ورزشی کراسفیت و عدم تفاوت سطوح PDK-4 و CPT-1 با وضعیت استراحتی، احتمالا نشان از سهم بیشتر گلوکز در تولید انرژی از مسیرهای هوازی و بیهوازی در این پروتکل دارد.
مهرزاد مقدسی؛ محدثهالسادات نعمتاللهزاده ماهانی؛ محدثهالسادات نعمتاللهزاده ماهانی
دوره 3، شماره 1 ، فروردین 1392، ، صفحه 59-69
چکیده
چکیده
هدف: تاثیر مکمل کراتین بر تغییرات سطح لاکتات خون ناشی از فعالیت ورزشی مورد بحث است. بنابراین هدف تحقیق حاضر بررسی اثر مکمل کراتین بر سطح لاکتات خون به دنبال یک جلسه تمرین هوازی واماندهساز بود.
روش پژوهش: 20 مرد جوان سالم (میانگین و انحراف معیار سن 8/0±4/22 سال، وزن 5/8±8/71 کیلوگرم، شاخص تودۀ بدن 5/2±5/23 کیلوگرم بر متر مربع و حداکثر اکسیژن ...
بیشتر
چکیده
هدف: تاثیر مکمل کراتین بر تغییرات سطح لاکتات خون ناشی از فعالیت ورزشی مورد بحث است. بنابراین هدف تحقیق حاضر بررسی اثر مکمل کراتین بر سطح لاکتات خون به دنبال یک جلسه تمرین هوازی واماندهساز بود.
روش پژوهش: 20 مرد جوان سالم (میانگین و انحراف معیار سن 8/0±4/22 سال، وزن 5/8±8/71 کیلوگرم، شاخص تودۀ بدن 5/2±5/23 کیلوگرم بر متر مربع و حداکثر اکسیژن مصرفی 2/7±7/37 میلیلیتر بر کیلوگرم بر دقیقه) به طور تصادفی به دو گروه دارونما (10=n) و مکمل (10=n) تقسیم شدند. آزمودنیها در گروه مکمل روزانه 20 گرم کراتین به مدت 7 روز و آزمودنیها در گروه دارونما به همان مقدار آرد گندم مصرف کردند. در مکمل سازی از روش دوسو کور استفاده شد. پس از یک هفته مکملسازی، از کلیۀ آزمودنیها درخواست شد تا در آزمون فعالیت ورزشی هوازی واماندهساز شرکت نمایند. قبل از فعالیت، بلافاصله، 10 و 20 دقیقه پس از اتمام فعالیت نمونهگیری خونی انجام شد.
یافتهها: پس از یک هفته مصرف مکمل کراتین میزان وزن بدن، شاخص تودۀ بدن، تودۀ بدون چربی و سطح کراتین در گروه مکمل افزایش معنیداری یافت (05/0>P). سطح لاکتات خون پس از فعالیت در هر دو گروه به طور معنیداری افزایش یافت (05/0>P). 10 دقیقه پس از اتمام فعالیت، سطح لاکتات خون نسبت به اتمام آزمون در هر دو گروه کاهش معنیداری پیدا کرد (05/0>P) و کاهش در گروه مکمل بیشتر از گروه دارونما بود (05/0>P). روند کاهش سطح لاکتات تا 20 دقیقه پس از اتمام فعالیت همچنان ادامه داشت اما این افزایش در گروه مکمل سریعتر از گروه دارونما بود (05/0>P).
نتیجهگیری: به طور کلی مصرف مکمل کراتین ممکن است در دفع سریعتر لاکتات پس از فعالیت موثر باشد هرچند تحقیقات بیشتری در این زمینه نیاز است.
واژگان کلیدی: مکمل کراتین، لاکتات، خستگی، فعالیت هوازی واماندهساز
فیزیولوژی ورزشی
آمنه پوررحیم قورقچی؛ نیر قیم اعلایی؛ سجاد انوشیروانی
چکیده
هدف: فعالیتورزشی باعث کاهش وزن و جلوگیری از چاقی میشود. هدف، بررسی اثر هشت هفته تمرین ایروبیک-یوگا بر سطح سرمی آیریزین، پروفایل لیپیدی و ترکیببدنی زنان چاق بود.روش پژوهش: آزمودنیها 16 زن داوطلب چاق (سن: 91/3±82/33 سال، وزن: 72/2±2/78 کیلوگرم، و BMI: 03/1±22/30 کیلوگرم بر مترمربع) بودند که به صورت تصادفی به دو گروه تمرین (8=n) و کنترل ...
بیشتر
هدف: فعالیتورزشی باعث کاهش وزن و جلوگیری از چاقی میشود. هدف، بررسی اثر هشت هفته تمرین ایروبیک-یوگا بر سطح سرمی آیریزین، پروفایل لیپیدی و ترکیببدنی زنان چاق بود.روش پژوهش: آزمودنیها 16 زن داوطلب چاق (سن: 91/3±82/33 سال، وزن: 72/2±2/78 کیلوگرم، و BMI: 03/1±22/30 کیلوگرم بر مترمربع) بودند که به صورت تصادفی به دو گروه تمرین (8=n) و کنترل (8=n) تقسیم شدند. گروه تجربی، هشت هفته تمرین ایروبیک-یوگا، سه جلسه در هفته، 60 دقیقه در هر جلسه و با شدت 75-65 درصد ضربان قلب ذخیره را انجام دادند. 24 ساعت قبل از تمرین و 48 ساعت بعد از آن نمونهخونی اخذ و آیریزین سرمی، پروفایل لیپیدی و ترکیببدنی اندازه-گیری شد. برای بررسی تفاوت میانگین قبل و بعد از هشت هفته تمرین ایروبیک-یوگا از t مستقل و آنکوا استفاده شد. سطح معنیداری 05/0>P در نظر گرفته شد. یافتهها: سطح سرمی آیریزین (0/0001>P) و HDL (P=0/003) گروه تمرین پس از هشت هفته تمرین ایروبیک-یوگا افزایش معنیداری داشت. در حالیکه، وزن (P<0/001)، WHR (P<0/0001)،BMI (P<0/0001)، درصد چربی (0/0001>P)، چربی بدن (P<0/0001)، LDL (P<0/001)، VLDL (P<0/0001)، تریگلیسرید (0/027=P) و کلسترول تام (0/002=P) پس از هشت هفته تمرین ایروبیک-یوگا کاهش معنیداری داشت. توده بدون چربی (0/579=P)، پس از هشت هفته تمرین ترکیبی ایروبیک-یوگا تغییر معنیداری نداشت.نتیجهگیری: تمرین ایروبیک-یوگا باعث کاهش وزن و بهبود آیریزین، ترکیب بدنی و پروفایل چربی خون در زنان چاق میشود.
حمید رجبی؛ احسان سلیمانی فر؛ شیرین حسنی رنجبر؛ رامین حشمت
دوره 1، شماره 1 ، فروردین 1390، ، صفحه 61-78
چکیده
چکیده
هدف: هدف این مطالعه بررسی اثر فعالیت ورزشی سنگین بر دستگاه IGFI و مطالعه روند زمانی تغییرات اجزای ترکیبی در مردان تمرین کرده و تمرین نکرده بود.
روش پژوهش: 19 دانشجوی رشته تربیت بدنی (سن 44/1 ± 21/22 سال، قد 39/6 ±41/178 سانتی متر، وزن 86/7 ± 47/73 کیلوگرم) به عنوان گروه تمرین کرده و 15 دانشجوی رشته های دیگر (سن 91/1 ± 07/23 سال، قد 08/5 ± 02/174 سانتی متر، وزن ...
بیشتر
چکیده
هدف: هدف این مطالعه بررسی اثر فعالیت ورزشی سنگین بر دستگاه IGFI و مطالعه روند زمانی تغییرات اجزای ترکیبی در مردان تمرین کرده و تمرین نکرده بود.
روش پژوهش: 19 دانشجوی رشته تربیت بدنی (سن 44/1 ± 21/22 سال، قد 39/6 ±41/178 سانتی متر، وزن 86/7 ± 47/73 کیلوگرم) به عنوان گروه تمرین کرده و 15 دانشجوی رشته های دیگر (سن 91/1 ± 07/23 سال، قد 08/5 ± 02/174 سانتی متر، وزن 13/10 ± 47/70 کیلوگرم) به عنوان گروه تمرین نکرده به صورت داوطلب در این مطالعه شرکت کردند. آزمودنی های در هر یک از این دو گروه به روش تصادفی به دو گروه تجربی و شاهد تقیسم شدند. دو ساعت پس از صرف صبحانه، از آزمودنی ها نوبت اول نمونه گیری خون (T1) به عمل آمد. سپس آزمودنی های در گروه های تجربی فعالیت مقاومتی با شدت 8070% یک تکرار بیشینه (1RM) انجام دادند. بلافاصله بعد از فعالیت، از تمام آزمودنی های نوبت دوم نمونه گیری (T2) انجام شد. سپس، آزمودنی ها وعده دوم غذایی را دریافت کردند و نوبت های سوم (T3) و چهارم (T4) نمونه گیری به ترتیب 2 و 5 ساعت پس از صرف غذا، به عمل آمد. داده های بدست آمده با آزمون تجزیه و تحلیل واریانس برای اندازه گیری های مکرر، آزمون فریدمن و آزمون کروسکالوالیس مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: یک جلسه فعالیت مقاومتی سنگین موجب افزایش معنی دار هورمون رشد (GH) در زمان T2 و کاهش معنی دار انسولین در طول تمام زمان های پس از فعالیت ورزشی و کاهش معنی دار در IGFBP3 در زمان T4 (05/0>P) در گروه تمرین کرده شد. در گروه تمرین نکرده هیچ تغییر معنی داری در هیچ یک از متغیرها مشاهده نشد.
نتیجه گیری: هرچند، نحوه پاسخ متغیرها در دو گروه تجربی تقریبا مشابه بود. همچنین فعالیت ورزشی هیچ اثر قابل توجهی بر سطوح IGFBP1 در طول زمان نداشت. روی هم، یافته های مطالعه حاضر نشان می دهد که فعالیت ورزشی شدید می تواند به تغییراتی در غلظت های خونی اجزای ترکیبی دستگاه IGFI منجر شود.
واژگان کلیدی: GH، Insulin، IGFI، IGFBP1، IGFBP3، فعالیت مقاومتی سنگین
الهه طالبی گرکانی؛ رزیتا فتحی؛ علی رضا صفرزاده؛ حمیده مرادی؛ ریحانه دلبری
دوره 2، شماره 2 ، تیر 1391، ، صفحه 91-100
چکیده
چکیده
هدف: بررسی تاثیر 4 هفته تمرین مقاومتی بر سطوح پلاسمایی امنتین1 موش های صحرایی دیابتیشده با استرپتوزتوسین.
روش پژوهش: در این مطالعۀ تجربی 24 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با میانگین وزن 22±288 گرم بهطور تصادفی به 3 گروه 8 تایی تقسیم شدند: کنترل غیردیابتی، کنترل دیابتی و تمرین دیابتی. القای دیابت با تزریق درون صفاقی محلول استرپتوزتوسین ...
بیشتر
چکیده
هدف: بررسی تاثیر 4 هفته تمرین مقاومتی بر سطوح پلاسمایی امنتین1 موش های صحرایی دیابتیشده با استرپتوزتوسین.
روش پژوهش: در این مطالعۀ تجربی 24 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با میانگین وزن 22±288 گرم بهطور تصادفی به 3 گروه 8 تایی تقسیم شدند: کنترل غیردیابتی، کنترل دیابتی و تمرین دیابتی. القای دیابت با تزریق درون صفاقی محلول استرپتوزتوسین (55 میلی گرم بر کیلوگرم) انجام شد. تمرین مقاومتی شامل بالا رفتن از نردبان با وزنههای متصل به دم حیوانات بود (3 روز در هفته، برای 4 هفته). پس از 4 هفته، وزن بدن، سطوح پلاسمایی امنتین1، گلوکز، انسولین، اسیدهای چرب استریفه نشده (NEFA) و نیمرخ لیپیدی اندازهگیری گردید.
یافتهها: پس از 4 هفته غلظت پلاسمایی امنتین1 گروه تمرین دیابتی در مقایسه با گروه کنترل دیابتی بالاتر ولی این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود. تفاوت معنی داری در غلظت پلاسمایی گلوکز، انسولین، NEFA و نیمرخ لیپیدی گروه های مختلف مشاهده نشد. تغییر وزن موش های صحرایی در گروه تمرین دیابتی در مقایسه با گروه کنترل دیابتی به طور معنی داری کمتر بود (05/0P).
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش حاکی از عدم تغییر معنی دار سطوح پلاسمایی امنتین1، گلوکز، انسولین و پروفایل لیپیدی موش های صحرایی دیابتی بر اثر 4 هفته تمرین مقاومتی می باشد. به نظر می رسد کوتاه بودن طول دورۀ تمرین عاملی موثر در عدم مشاهده تغییرات معنی دار در سطوح پلاسمایی امنتین1 باشد.
واژگان کلیدی: امنتین1، تمرین مقاومتی، دیابت