سید محمد مرندی؛ شیرین داورپناه؛ وحید ذوالاکتاف
دوره 1، شماره 2 ، تیر 1390، ، صفحه 155-166
چکیده
چکیده
هدف: تعیین ارتفاع مانع برای ده پرش متوالی جفتپا در تمرینات پلایومتریک.
روش پژوهش: نمونۀ پژوهش شامل 45 دختر (cm 5 ± 165: قد و kg 4/6 ± 0/56: وزن) و 35 پسر (cm 6 ± 177: قد و kg 3/7 ± 8/68: وزن) داوطلب بود. دو آزمون پرش ارتفاع از روی مانع با نامهای "پرش جفت بیشینۀ یک تکرار (1RMJ)" و "پرش جفت بیشینۀ ده تکرار متوالی (10RMJ)" به فاصلۀ زمانی 48 ساعت اجرا شد.
یافته ها: ...
بیشتر
چکیده
هدف: تعیین ارتفاع مانع برای ده پرش متوالی جفتپا در تمرینات پلایومتریک.
روش پژوهش: نمونۀ پژوهش شامل 45 دختر (cm 5 ± 165: قد و kg 4/6 ± 0/56: وزن) و 35 پسر (cm 6 ± 177: قد و kg 3/7 ± 8/68: وزن) داوطلب بود. دو آزمون پرش ارتفاع از روی مانع با نامهای "پرش جفت بیشینۀ یک تکرار (1RMJ)" و "پرش جفت بیشینۀ ده تکرار متوالی (10RMJ)" به فاصلۀ زمانی 48 ساعت اجرا شد.
یافته ها: میزان افت 10RMJ نسبت به 1RMJ به سه دستۀ 15 سانتی متر و کمتر، 20 تا 25 سانتیمتر و 30 سانتی متر و بیشتر قابل تقسیم بود. تحلیل تشخیص نشان داد که در 59 درصد موارد میتوان بهدرستی ارتفاع 10RMJ را از روی 1RMJ تخمین زد. همچنین، توسط تحلیل رگرسیون چندعاملی معادلۀ تخمین ارتفاع مناسب 10RMJ بهدست آمد. بر این اساس، افت 10RMJ در افراد مختلف بین 10 تا 35 سانتیمتر بود. هیچ ارتباطی بین اندازههای آنتروپومتریک و ارتفاع پرش وجود نداشت و بهترین پیشبینیکنندۀ 10RMJ همان 1RMJ بود.
نتیجه گیری: احتمالاً تکنیک پرش که تعیینکنندۀ میزان انرژی مصرفی در هر پرش است نیز در این مورد اهمیت دارد. با استفاده از الگوی برآمده از پژوهش حاضر، پیشنهاد میشود برای وهلههای تمرینی با تعداد پرشهای متفاوت از 10 تکرار نیز اقدام به تعیین ارتفاع مانع نمود.
واژگان کلیدی: پرش، ارتفاع پرش، تمرینات پلایومتریک.
ماندانا غلامی؛ الهام افتخاری؛ اردشیر ظفری؛ امید صولت زاده
چکیده
هدف: با وجود نقش تمرینات هوازی در کنترل دیابت نوع2، هنوز تاثیرگذاری شدتهای مختلف تمرین هوازی و سازوکارهای آن نامشخص است. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی با شدت کم و متوسط بر سطوح HbA1c، برخی عوامل هماتولوژیک و درصد چربی بدن در مردان مبتلا به دیابت نوع2 بود. روششناسی: آزمودنیهای پژوهش حاضر را 33 مرد چاق ...
بیشتر
هدف: با وجود نقش تمرینات هوازی در کنترل دیابت نوع2، هنوز تاثیرگذاری شدتهای مختلف تمرین هوازی و سازوکارهای آن نامشخص است. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی با شدت کم و متوسط بر سطوح HbA1c، برخی عوامل هماتولوژیک و درصد چربی بدن در مردان مبتلا به دیابت نوع2 بود. روششناسی: آزمودنیهای پژوهش حاضر را 33 مرد چاق و دارای اضافه وزن مبتلا به دیابت نوع2 با میانگین سنی 03/8 ± 2/43 و شاخص توده بدن (BMI) 71/2±63/28 تشکیل میدادند که به صورت تصادفی در سه گروه (11 نفر در هر گروه) شامل گروههای کنترل، تمرین هوازی کم شدت و تمرین هوازی با شدت متوسط تقسیمبندی شدند. برنامه تمرین استقامتی کم شدت با شدت 50 درصد ضربان قلب بیشینه (MHR) و تمرین استقامتی متوسط با شدت 70 درصد MHR اجرا شد. برنامه تمرینی به مدت 8 هفته و 3 جلسه در هفته به مدت 60-45 دقیقه در هر جلسه ادامه یافت. یافتهها: نتایج نشان داد که HbA1C، گلوکز و درصد چربی بدن در هر دو گروه تمرین کرده به صورت معناداری (05/0>p). کاهش یافته است. با وجود این، بهبود معنادار نیمرخ لیپیدی تنها در گروه تمرین با شدت متوسط مشاهده شد. همچنین، کاهش HbA1C و افزایش VO2peak در گروه شدت متوسط نسبت به گروه شدت کم معنادار بود. نتیجهگیری: به نظر میرسد شدت پایین تمرینات ورزشی هوازی در مقایسه با تمرینات هوازی با شدت متوسط با سازگاریها و بهبود کمتری در وضعیت بیماران مبتلا به دیابت نوع2 همراه است. واژگان کلیدی: دیابت شیرین، عوامل هماتولوژیک، تمرین استقامتی، درصد چربی بدن، هموگلوبین گلیکوزیله
رامین امیرساسان؛ معصومه سید موسوی
دوره 2، شماره 1 ، فروردین 1391
چکیده
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اختلالات تغذیه ای در دختران ورزشکار و غیرورزشکار دارای ترکیب بدنی متفاوت بود.
روش پژوهش: جهت اجرای این پژوهش اختلال تغذیه ای 570 زن (شامل 277 ورزشکار و 293 غیرورزشکار) توسط پرسشنامه EAT26 مورد بررسی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمونهای یومان ویتنی، کروسکال والیس و آنالیز واریانس یک طرفه و همچنین ...
بیشتر
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اختلالات تغذیه ای در دختران ورزشکار و غیرورزشکار دارای ترکیب بدنی متفاوت بود.
روش پژوهش: جهت اجرای این پژوهش اختلال تغذیه ای 570 زن (شامل 277 ورزشکار و 293 غیرورزشکار) توسط پرسشنامه EAT26 مورد بررسی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمونهای یومان ویتنی، کروسکال والیس و آنالیز واریانس یک طرفه و همچنین از آزمون آلفای کرونباخ برای بررسی پایایی پرسشنامه استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که ورزشکاران با ترکیب بدنی متفاوت دارای اختلال تغذیه ای متفاوتی نمی باشند، در حالیکه تفاوت معنی داری در میزان اختلال تغذیهای زنان غیرورزشکار دارای اضافه وزن مشاهده شد (01/0p
مریم مصطفویان؛ احمد عبدی؛ جواد مهربانی؛ علیرضا براری
چکیده
هدف: تبدیل بافت چربی سفید (WAT) به بافت چربی قهوهای (BAT) یکی از روشهای بالقوه درمان چاقی میباشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین هوازی و کپسایسین بر بیان FNDC5 و مقادیر پروتئینی آیریزین بافت چربی احشایی در موشهای تغذیه شده با رژیم غذایی پرچرب (HFD) میباشد. روش شناسی: 40 سر موش صحرایی نر ویستار به مدت 8 هفته با رژیم غذایی نرمال (8=n، ND) ...
بیشتر
هدف: تبدیل بافت چربی سفید (WAT) به بافت چربی قهوهای (BAT) یکی از روشهای بالقوه درمان چاقی میباشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین هوازی و کپسایسین بر بیان FNDC5 و مقادیر پروتئینی آیریزین بافت چربی احشایی در موشهای تغذیه شده با رژیم غذایی پرچرب (HFD) میباشد. روش شناسی: 40 سر موش صحرایی نر ویستار به مدت 8 هفته با رژیم غذایی نرمال (8=n، ND) و HFD (32=n) تغذیه شدند. بعد از هشت هفته همه موشها به 5 گروه: ND، HFD، رژیم غذایی پرچرب-تمرین (HFDT)، رژیم غذایی پرچرب-کپسایسین (HFDCap) و رژیم غذایی پرچرب-تمرین- کپسایسین (HFDTCap) تقسیم شدند. گروههای تمرین به مدت هشت هفته برنامه تمرین هوازی فزاینده (25-15 متر در دقیقه، 60-30 دقیقه در روز، پنج روز در هفته) را روی تردمیل انجام دادند. کپسایسین (mg/kg/day 4) یک بار در روز به صورت خوراکی با گاواژ خورانده شد. یافتهها: نتایج پژوهش حاضر نشاندهنده کاهش بیان FNDC5 (001/0p=) و آیریزین (000/0p=) در گروه HFD نسبت به گروه ND بود. همچنین میزان بیان FNDC5 و آیریزین در گروههای HFDT (به ترتیب 006/0p=، 020/0p=)، HFDCap (به ترتیب 005/0p=، 021/0p=) و HFDTCap (به ترتیب 000/0p=، 000/0p=) نسبت به HFD افزایش معنیداری داشت. میزان بیان FNDC5 و آیریزین در HFDTCap نسبت به گروههای HFDT (به ترتیب 037/0p=، 035/0p=) و HFDCap (به ترتیب 044/0p=، 033/0p=) نیز افزایش معنی داری داشت. بحث: تمرین هوازی همراه با مصرف کپسایسین با افزایش FNDC5 و آیریزین در بافت چربی احشایی، اثر مضاعفی بر عوامل موثر بر قهوهای کردن بافت چربی داشت.
احمد فاضلی ثانی؛ حسن متین همایی؛ عبدالعلی بنائی فر
چکیده
هدف: هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر 4 هفته تمرین هوازی بر عملکرد شناختی و پویایی میتوکندریایی در بافت هیپوکمپ رتهای نر ویستار مبتلا به بیماری آلزایمر بود.روششناسی: بدین منظور، تعداد 21 سر رت نر بالغ نژاد ویستار 20 ماهه به روش تصادفی ساده به 3 گروه بیماری آلزایمر (تعداد = 7 سر)، گروه بیماری آلزایمر + ورزش هوازی (تعداد = 7 سر) و گروه کنترل ...
بیشتر
هدف: هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر 4 هفته تمرین هوازی بر عملکرد شناختی و پویایی میتوکندریایی در بافت هیپوکمپ رتهای نر ویستار مبتلا به بیماری آلزایمر بود.روششناسی: بدین منظور، تعداد 21 سر رت نر بالغ نژاد ویستار 20 ماهه به روش تصادفی ساده به 3 گروه بیماری آلزایمر (تعداد = 7 سر)، گروه بیماری آلزایمر + ورزش هوازی (تعداد = 7 سر) و گروه کنترل (تعداد = 7 سر) تقسیم شدند. القای بیماری آلزایمر از طریق تزریق داخل هیپوکمپی Aβ42 (هر طرف 1 میکرولیتر) صورت پذیرفت. هفت روز بعد از جراحی، گروه ورزش 4 هفته تمرین دویدن روی نوارگردان (5 روز در هفته با سرعت 10 الی 15 متر بر دقیقه) را اجرا نمودند. چهل و هشت ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی حیوانات تحت آزمون رفتاری قرار گرفتند. بیست و چهار ساعت بعد از آزمون رفتاری تمامی رتها کشته شدند و بافت هیپوکمپ استخراج شد. بیان mRNA ژنهای OPA1، Mfn2 وDrp1 با استفاده از روش RealTime-PCR مورد سنجش قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد.ملاحظات اخلاقی: کلیه مراحل مطالعه با توجه به دستورالعمل اخلاقی و مجوز معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی با شماره IR.IAU.TMU.REC.1399.124 انجام شد.یافتهها: نتایج نشان داد که عملکرد یادگیری (001/0 ≥ P) و حافظه فضایی (001/0 ≥ P) و همچنین میزان بیان ژنهای OPA1 (001/0 ≥ P) و Mfn2 (001/0 ≥ P) در حیوانات گروه بیماری آلزایمر در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافت، در حالی که میزان بیان ژنDrp1 افزایش نشان داد (001/0 ≥ P). تمرین هوازی در حیوانات بیمار عملکرد یادگیری (001/0 ≥ P) و حافظه فضایی (001/0 ≥ P) را بهبود بخشید و میزان بیان ژنهای OPA1 (001/0 ≥ P) و Mfn2 (001/0 ≥ P) هیپوکمپ را افزایش و میزان بیان ژنDrp1 را در مقایسه با گروه بیماری آلزایمر کاهش داد (001/0 ≥ P).نتیجهگیری: به طور کلی، به نظر میرسد که تمرین هوازی میتواند از طریق تعدیل پویایی میتوکندریایی غیرطبیعی، عملکرد یادگیری و حافظه فضایی را در شرایط بیماری آلزایمر بهبود بخشد.هدف: هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر 4 هفته تمرین هوازی بر عملکرد شناختی و پویایی میتوکندریایی در بافت هیپوکمپ رتهای نر ویستار مبتلا به بیماری آلزایمر بود.روششناسی: بدین منظور، تعداد 21 سر رت نر بالغ نژاد ویستار 20 ماهه به روش تصادفی ساده به 3 گروه بیماری آلزایمر (تعداد = 7 سر)، گروه بیماری آلزایمر + ورزش هوازی (تعداد = 7 سر) و گروه کنترل (تعداد = 7 سر) تقسیم شدند. القای بیماری آلزایمر از طریق تزریق داخل هیپوکمپی Aβ42 (هر طرف 1 میکرولیتر) صورت پذیرفت. هفت روز بعد از جراحی، گروه ورزش 4 هفته تمرین دویدن روی نوارگردان (5 روز در هفته با سرعت 10 الی 15 متر بر دقیقه) را اجرا نمودند. چهل و هشت ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی حیوانات تحت آزمون رفتاری قرار گرفتند. بیست و چهار ساعت بعد از آزمون رفتاری تمامی رتها کشته شدند و بافت هیپوکمپ استخراج شد. بیان mRNA ژنهای OPA1، Mfn2 وDrp1 با استفاده از روش RealTime-PCR مورد سنجش قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد.ملاحظات اخلاقی: کلیه مراحل مطالعه با توجه به دستورالعمل اخلاقی و مجوز معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی با شماره IR.IAU.TMU.REC.1399.124 انجام شد.یافتهها: نتایج نشان داد که عملکرد یادگیری (001/0 ≥ P) و حافظه فضایی (001/0 ≥ P) و همچنین میزان بیان ژنهای OPA1 (001/0 ≥ P) و Mfn2 (001/0 ≥ P) در حیوانات گروه بیماری آلزایمر در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافت، در حالی که میزان بیان ژنDrp1 افزایش نشان داد (001/0 ≥ P). تمرین هوازی در حیوانات بیمار عملکرد یادگیری (001/0 ≥ P) و حافظه فضایی (001/0 ≥ P) را بهبود بخشید و میزان بیان ژنهای OPA1 (001/0 ≥ P) و Mfn2 (001/0 ≥ P) هیپوکمپ را افزایش و میزان بیان ژنDrp1 را در مقایسه با گروه بیماری آلزایمر کاهش داد (001/0 ≥ P).نتیجهگیری: به طور کلی، به نظر میرسد که تمرین هوازی میتواند از طریق تعدیل پویایی میتوکندریایی غیرطبیعی، عملکرد یادگیری و حافظه فضایی را در شرایط بیماری آلزایمر بهبود بخشد.
پاسخ و سازگاری به تمرینات
حامد رشیدی؛ نجمه رضائیان
چکیده
هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرینات ترکیبی هوازی و مقاومتی بر سطوح SRA بافت چربی و شاخص مقاومت به انسولین در موشهای سالمند بود. 20 سر رت ماده (28-24 هفته، میانگین وزنی 30/13±20/379 گرم) انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل (10 سر در هر گروه) تقسیم شدند. موشها در گروه تجربی در هشت هفته تمرینات ترکیبی هوازی و مقاومتی، شش ...
بیشتر
هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرینات ترکیبی هوازی و مقاومتی بر سطوح SRA بافت چربی و شاخص مقاومت به انسولین در موشهای سالمند بود. 20 سر رت ماده (28-24 هفته، میانگین وزنی 30/13±20/379 گرم) انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل (10 سر در هر گروه) تقسیم شدند. موشها در گروه تجربی در هشت هفته تمرینات ترکیبی هوازی و مقاومتی، شش روز در هفته شرکت کردند. تمرینات هوازی شامل دویدن روی تردمیل در شدت کم تا متوسط (60-40 درصد سرعت بیشینه به دست آمده در آزمون دویدن بیشینه)، 60 دقیقه در هر جلسه و بدون شیب تردمیل بود. و تمرینات مقاومتی نیز بالا رفتن از نردبان با شدتی معادل 60-40 درصد از نیروی به دست آمده در آزمون بار بیشینه، 15 تکرار با یک دقیقه تناوب استراحت و 45 دقیقه در هر جلسه تمرینی را شامل میشد. اجرای هشت هفته تمرینات ترکیبی هوازی و مقاومتی ضمن افزایش معنیدار SRA بافت چربی با کاهشی معنیدار در سطوح سرمی انسولین، گلوکز ناشتای خون، شاخص مقاومت به انسولین و وزن بدن در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل همراه بود. علاوه بر این، اجرای هشت هفته تمرینات ترکیبی هوازی و مقاومتی سبب کاهش معنیدار وزن بدن در گروه تجربی در پس آزمون در مقایسه با پیش آزمون گردید.چنین به نظر میرسد اجرای اجرای هشت هفته تمرینات ترکیبی هوازی و مقاومتی با وجود افزیش سطوح SRA در بهبود مقاومت به انسولین و ترکیب بدن نقش دارد.
حمید محبی؛ تهمینه سعیدی ضیابری؛ محمدحسن هدایتی امامی
دوره 3، شماره 1 ، فروردین 1392، ، صفحه 11-20
چکیده
چکیده
هدف: اپلین یک ادیپوکین است که با مقاومت به انسولین و دیابت نوع 2 ارتباط نزدیکی دارد. در مطالعۀ حاضر اثر یک برنامۀ تمرین هوازی بر سطوح اپلین پلاسما و مقاومت به انسولین در زنان سالم دارای اضافهوزن بررسی شد.
روش پژوهش: در تحقیق حاضر 18 زن سالم به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه تمرین (9 نفر، سن 22/6±45 سال، شاخص تودۀ بدنی 61/2±17/26 کیلوگرم ...
بیشتر
چکیده
هدف: اپلین یک ادیپوکین است که با مقاومت به انسولین و دیابت نوع 2 ارتباط نزدیکی دارد. در مطالعۀ حاضر اثر یک برنامۀ تمرین هوازی بر سطوح اپلین پلاسما و مقاومت به انسولین در زنان سالم دارای اضافهوزن بررسی شد.
روش پژوهش: در تحقیق حاضر 18 زن سالم به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه تمرین (9 نفر، سن 22/6±45 سال، شاخص تودۀ بدنی 61/2±17/26 کیلوگرم بر متر مربع) و کنترل (9 نفر، سن 14/3±88/42 سال، شاخص تودۀ بدنی 58/2±14/27 کیلوگرم بر متر مربع) در این مطالعه قرار گرفتند. آزمودنیهای گروه تمرین 8 هفته برنامۀ دویدن و پیاده روی را 3 جلسه در هفته با شدت 6070 درصد حداکثر ضربان قلب بیشینه اجرا کردند. قبل و بعد از برنامه، درصد چربی بدن، شاخص تودۀ بدن، نسبت دور کمر به لگن و همچنین سطوح اپلین، انسولین و گلوکز پلاسما و شاخص مقاومت به انسولین پس از 12 ساعت ناشتای شبانه اندازه گیری شد.
یافته ها: تغییرات معنی داری در سطوح اپلین، انسولین، گلوکز پلاسما و شاخص مقاومت انسولینی گروه ها نسبت به آزمون اولیه و بین گروه ها مشاهده نشد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد تمرین با شدت پایین تا متوسط یا کاهش تودۀ چربی بدن نمی تواند اثر قابل ملاحظه ای بر مقادیر اپلین خون و مقاومت به انسولین در زنان سالم دارای اضافهوزن داشته باشد، در حالیکه ممکن است سطوح اپلین با تغییر در سطوح انسولین یا شاخص مقاومت انسولینی تغییر کند.
واژگان کلیدی: آدیپوکین، کاهش وزن، اپلین پلاسما، تمرین هوازی
محمد فرامرزی؛ محمد حسین علیزاده؛ علی خازنی؛ سعید رستمی
دوره 1، شماره 1 ، فروردین 1390، ، صفحه 23-50
چکیده
چکیده
هدف: هدف این تحقیق بررسی تاثیر دو نوشیدنی انرژی زای زمزم و ایزواستار بر تغییر برخی شاخص های متابولیکی بازیکنان فوتبال بود.
روش پژوهش: 48 فوتبالیست باشگاهی (24 زن و 24 مرد) با میانگین سن 7/4±7/18سال انتخاب و در دو گروه فعالیت تناوبی بلندمدت و تناوبی کوتاهمدت قرار داده شدند. هر گروه نیز به صورت تصادفی در سه گروه نوشیدنی زمزم (SD)، نوشیدنی ...
بیشتر
چکیده
هدف: هدف این تحقیق بررسی تاثیر دو نوشیدنی انرژی زای زمزم و ایزواستار بر تغییر برخی شاخص های متابولیکی بازیکنان فوتبال بود.
روش پژوهش: 48 فوتبالیست باشگاهی (24 زن و 24 مرد) با میانگین سن 7/4±7/18سال انتخاب و در دو گروه فعالیت تناوبی بلندمدت و تناوبی کوتاهمدت قرار داده شدند. هر گروه نیز به صورت تصادفی در سه گروه نوشیدنی زمزم (SD)، نوشیدنی ایزواستار (ID) و دارونما (P) تقسیم شدند. فعالیت تناوبی بلندمدت شامل 6 وهله فعالیت بود. به آزمودنی ها 15 دقیقه پس از صبحانۀ ، 6 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن و در انتهای وهلههای 1، 2، 4 و 5 یک میلی لیتر کیلوگرم نوشیدنی داده شد. همچنین در انتهای وهلۀ 3 (در نیمۀ اول) 4 میلی لیتر کیلوگرم نوشیدنی مصرف کردند. سطح گلوکز، انسولین و تری گلیسرید خون پیش از فعالیت و بلافاصله پس از فعالیت تناوبی بلندمدت اندازه گیری شد. لاکتات خون در حالت استراحت، 3 دقیقه پس از نیمۀ اول و نیمۀ دوم اندازهگیری شد. فعالیت های تناوبی کوتاه مدت شامل سه وهله آزمونRAST با 10 دقیقه استراحت بود. آزمودنی ها 15 دقیقه پس از صبحانۀ و در انتهای هر وهله 2 میلی لیتر کیلوگرم نوشیدنی مصرف کردند. گلوکز و لاکتات خون در حالت استراحت و بلافاصله پس از هر وهله آزمون RAST اندازه گیری شد.
یافته ها: نتایج نشان دهندۀ افزایش معنی دار در میزان سطح انسولین و گلوکز خون بلافاصله پس از فعالیت بلندمدت در گروه های SD و ID بود (05/0≥P). همچنین، افزایش معنی داری در میزان سطح گلوکز خون 3 دقیقه پس از هر وهله آزمون RAST در گروه های SD و ID مشاهده شد (05/0≥P). در حالی که در هیچ یک از متغییرها تفاوت معنی داری بین گروه SD نسبت به گروه ID مشاهده نشد.
نتیجه گیری: به طور کلی، به نظر می رسد مصرف نوشیدنی انرژی زای زمزم و ایزواستار بصورت نسبتاً یکسان باعث افزایش سطح گلوکز و انسولین خون پس از فعالیت های تناوبی بلند مدت شدند. بنابراین، با توجه به یافته های تحقیق حاضر می توان مصرف نوشابه انرژی زای زمزم را که محصول کشور است به ورزشکاران علاقهمند توصیه کرد.
واژگان کلیدی: نوشیدنی انرژی زای زمزم و ایزوستار، فعالیت تناوبی، آزمون اکبلوم، آزمونRAST.
وحید ساری صراف؛ رامین امیرساسان؛ عسگر ایرانپور
دوره 4، شماره 1 ، اردیبهشت 1393، ، صفحه 59-68
چکیده
هدف: امروزه استفاده از مکملهای ورزشی، روشی مرسوم برای جلوگیری از کمآبی و تخلیه ذخایر انرژی بدن، در فعالیت طولانیمدت فزاینده به شمار میرود. مکمل سازی حاد کربوهیدرات و الکارنیتین احتمالاً بر زمان رسیدن به واماندگیو تغییرات ضربان قلب دورۀ ریکاوری ناشی از فعالیت فزاینده مردان ورزشکار دانشگاهی مؤثر است. روش پژوهش: چهل ...
بیشتر
هدف: امروزه استفاده از مکملهای ورزشی، روشی مرسوم برای جلوگیری از کمآبی و تخلیه ذخایر انرژی بدن، در فعالیت طولانیمدت فزاینده به شمار میرود. مکمل سازی حاد کربوهیدرات و الکارنیتین احتمالاً بر زمان رسیدن به واماندگیو تغییرات ضربان قلب دورۀ ریکاوری ناشی از فعالیت فزاینده مردان ورزشکار دانشگاهی مؤثر است. روش پژوهش: چهل ورزشکار مرد دانشگاهی بهصورت تصادفی هدفدار به عنوان نمونه در این پژوهش مشارکت و در 4 گروه ( دارونما، مکملسازی کربوهیدرات،مکملسازی الکارنیتین و مکملسازی ترکیبی کربوهیدرات و الکارنیتین) تقسیمشده، با مکملسازی 3ساعت قبل از فعالیت، با حجم مکمل 500 سیسی، به اجرای فعالیت ورزشی واماندهساز پرداختند. زمان رسیدن به واماندگی، تغییرات ضربان قلب دورۀ ریکاوری و میزان درک فشار ثبت و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بهمنظور محاسبه میانگین و انحراف استاندارد تمامی پارامترها و آنالیز معنیداری تفاوت در بین گروهها ( تغییرات ضربان قلب دوره ریکاوری) بهوسیله تحلیل واریانس (4×2) با آزمون تعقیبی بونفرونی و تفاوت در زمان خستگی از تحلیل واریانس یکطرفه، ازSPSS19 استفاده گردید. یافته ها: مکملسازی حاد کربوهیدرات پاسخ معنیداری در بهبود زمان رسیدن به واماندگی داشت (0/05≥P) درحالیکه مکملسازی حاد الکارنیتین پاسخ معنیداری بر اجرای فعالیت ورزشی واماندهساز نداشت. با این وجود، مکملسازی حاد ترکیبی کربوهیدرات و الکارنیتین پاسخ معنیداری بهتری بر زمان رسیدن به واماندگی داشت (0/05≥P). درحالیکه مکملسازی جداگانه و ترکیبی کربوهیدرات و الکارنیتین پاسخ معنیداری در بازگشت بهتر ضربان قلب دوره ریکاوری و میزان درک فشار نداشت. نتیجه گیری: در فعالیت ورزشی فزاینده، استفاده از مکملسازی ترکیبی کربوهیدرات و الکارنیتین بهتر از مکملسازی کربوهیدرات یا الکارنیتین بهصورت جداگانه است.
احمد عبدی؛ نسرین رمضانی؛ حسن حاجی
دوره 5، شماره 1 ، خرداد 1394، ، صفحه 59-68
چکیده
هدف: فشار اکسایشی یکی از عوامل مؤثر در توسعه مقاومت به انسولین، دیابت و عوارض آن میباشد . افزایش گلوکز خون که در هر دو نوع دیابت 1 و 2 دیده میشود، از عوامل اثرگذار در ایجاد فشار اکسایشی است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثر تعاملی تمرین مقاومتی و مصرف عصاره دانه گشنیز بر عوامل فشار اکسایشی در موشهای صحرایی نر بالغ دیابتی بود. روششناسی: این ...
بیشتر
هدف: فشار اکسایشی یکی از عوامل مؤثر در توسعه مقاومت به انسولین، دیابت و عوارض آن میباشد . افزایش گلوکز خون که در هر دو نوع دیابت 1 و 2 دیده میشود، از عوامل اثرگذار در ایجاد فشار اکسایشی است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثر تعاملی تمرین مقاومتی و مصرف عصاره دانه گشنیز بر عوامل فشار اکسایشی در موشهای صحرایی نر بالغ دیابتی بود. روششناسی: این پژوهش یک مطالعه تجربی است که بر روی 40 سر موش صحرایی نر دیابتی انجام شد. نمونهها بهطور تصادفی در 4 گروه (1- گروه تمرین ، 2- گروه تمرین - عصاره،3- گروه عصاره و 4-گروه کنترل). قرار گرفتند. القای دیابت از طریق تزریق وریدی 55 میلیگرم استرپتوزوتوسین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در موشها ایجاد شد. سپس 6 هفته تمرین مقاومتی (5 روز هفته با شدت 30-100 درصد وزن بدن) در هفته اعمال شد. عصاره گشنیز به میزان روزانه 150 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت خوراکی به موشها خورانده شد. پس از 6 هفته تمرین، آنتیاکسیدان تام (TAC)، سوپراکسیددسموتاز (SOD) و کاتالاز (CAT) سرمی اندازهگیری شد. یافتهها: نتایج نشان داد که تمرین مقاومتی همراه با مصرف عصاره دانه گشنیز سبب افزایش معنیدار در سطوح TAC، SOD و CAT میشود (05/0>p). همچنین، سطوح TAC در گروههای تمرین مقاومتی و مصرف عصاره دانه گشنیز بهطور معنیداری افزایش یافته بود (05/0>p). نتیجهگیری: به نظر میرسد شش هفته تمرین مقاومتی به همراه مصرف عصاره دانه گشنیز توانسته است با تأثیر بر سیستم دفاع آنتیاکسیدانی بدن در موشهای دیابتی مؤثر باشد.
بابک غنی وند؛ بابک نخستین روحی
چکیده
هدف: کورکومین یک ماده ضدالتهابی و آنتیاکسیدانی است. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر مکمل کورکومین بر شاخصهای آسیب عضلانی ناشی از فعالیت شدید برونگرا در مردان جوان سالم و فعال میباشد.
روششناسی: ده مرد جوان سالم و فعال بهطور داوطلبانه در این مطالعه متقاطع شرکت کردند. آزمودنیها بهطور تصادفی و با الگوی دوسویه کور با گروه کنترل ...
بیشتر
هدف: کورکومین یک ماده ضدالتهابی و آنتیاکسیدانی است. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر مکمل کورکومین بر شاخصهای آسیب عضلانی ناشی از فعالیت شدید برونگرا در مردان جوان سالم و فعال میباشد.
روششناسی: ده مرد جوان سالم و فعال بهطور داوطلبانه در این مطالعه متقاطع شرکت کردند. آزمودنیها بهطور تصادفی و با الگوی دوسویه کور با گروه کنترل به دو گروه دارونما و کورکومین تقسیم شدند. پس از اولین خونگیری، آزمودنیها یک جلسه فعالیت اسکات شدید انجام دادند. بلافاصله پس از فعالیت، خونگیری دوم انجام شد و سپس آزمودنیها 150 میلیگرم کورکومین و یا دارونما مصرف نمودند. 24، 48 و 72 ساعت بعد مجدداً خونگیری صورت گرفت. پس از یک دوره بازیافت دوهفتهای مراحل ذکرشده مجدداً با تعویض مکمل کورکومین و دارونما در آزمودنیها مجدداً انجام پذیرفت. آنزیمهای کراتین کیناز (CK) و بیلی روبین خون بهعنوان شاخصهای آسیب عضلانی اندازهگیری شدند. میزان احساس درد (VAS)، دامنه حرکتی مفصل زانو (ROM) و ادم بافتی نیز در تمامی مراحل مورد اندازهگیری قرار گرفتند.
یافتهها: آنزیم CK 24 ساعت پس از فعالیت در گروه کورکومین کاهش معنیداری نشان داد (05/0P<). بیلی روبین 72 ساعت پس از فعالیت نسبت به گروه دارونما کاهش معنیداری داشت (05/0P<). اگرچه در هر دو گروه پس از فعالیت احساس درد بهطور معنیداری افزایش نشان داد، اما 48 و 72 ساعت پس از فعالیت در گروه کورکومین کاهش معنیداری نسبت به گروه دارونما ملاحظه گردید (05/0P<).
نتیجهگیری: به نظر میرسد مصرف 150 میلیگرم کورکومین بلافاصله پس از فعالیت برونگرای شدید توانسته است با خواص ضد درد، ضدالتهابی و آنتیاکسیدانی خود باعث کاهش احساس درد و آسیب عضلانی شود.
فیزیولوژی ورزشی
مرتضی فتاح پور مرندی؛ سولماز بابایی
چکیده
چکیدههدف: انجام فعالیتبدنی میتواند از راه تنظیم و تعدیل سایتوکینها، نقش حمایتی در بهبود سرطان پستان ایفا کند. لذا هدف از مطالعهی حاضر، بررسی تاثیر 12 هفته تمرینات پیلاتس بر سطح سرمی اینترلوکین 4 و10 در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد.روش: مطالعهی حاضر به صورت نیمه تجربی با دو گروه تجربی و کنترل بر روی 30 زن در بازهی سنی 45-35 ...
بیشتر
چکیدههدف: انجام فعالیتبدنی میتواند از راه تنظیم و تعدیل سایتوکینها، نقش حمایتی در بهبود سرطان پستان ایفا کند. لذا هدف از مطالعهی حاضر، بررسی تاثیر 12 هفته تمرینات پیلاتس بر سطح سرمی اینترلوکین 4 و10 در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد.روش: مطالعهی حاضر به صورت نیمه تجربی با دو گروه تجربی و کنترل بر روی 30 زن در بازهی سنی 45-35 سال، مبتلا به سرطان پستان انجام شد. گروه تجربی تمرینات پیلاتس را به مدت 12 هفته و هر هفته 3 جلسه به مدت 60 دقیقه با شدت 75-60 درصد ضربان قلب بیشینه انجام دادند و در این مدت گروه کنترل در هیچ فعالیت بدنی شرکت نکردند. نمونههای خونی 48 ساعت قبل و بعد از اعمال مداخله تمرین به منظور اندازهگیری متغییرهای اینترلوکین 4 و 10 اخذ گردید. دادهها با استفاده از آزمون تی همبسته و تحلیل واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: بر اساس نتایج آزمون تی همبسته، سطح سرمی اینترلوکین 10 در گروه تجربی به طور معنیداری نسبت به گروه کنترل افزایش یافت (001/0p <) و مقدار اینترلوکین 4 در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل کاهش معنیداری نشان داد (001/0p <).نتیجه گیری: انجام تمرینات پیلاتس با بهبود عواملی التهابی باعث بهبود وضعیت سلامتی زنان مبتلا به سرطان پستان میباشد. بنابراین انجام تمرینات میتواند به عنوان یک عامل درمانی به بیماران کمک کند.واژگان کلیدی: اینترلوکین10، اینترلوکین 4، تمرینات پیلاتس، سرطان پستان
علی محمدنبی؛ محمد رضا اسد؛ محمد شریعت زاده جنیدی؛ عباس حسینی
چکیده
هدف: هدف مطالعه ی حاضر تاثیر نوشیدنی ورزشی ایزواستار بر برخی پارامترهای متابولیکی فوتبالیست های جوان در یک وهله فعالیت وامانده ساز بوده است. روششناسی: از فوتبالیست های رده جوانان باشگاه فرهنگی ورزشی سپاد تهران 10 آزمودنی با میانگین سنی 78/0±10/17 سال، قد 85/4±50/176 سانتیمتر، وزن 69/5±46/67 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 42/1±63/21 کیلوگرم ...
بیشتر
هدف: هدف مطالعه ی حاضر تاثیر نوشیدنی ورزشی ایزواستار بر برخی پارامترهای متابولیکی فوتبالیست های جوان در یک وهله فعالیت وامانده ساز بوده است. روششناسی: از فوتبالیست های رده جوانان باشگاه فرهنگی ورزشی سپاد تهران 10 آزمودنی با میانگین سنی 78/0±10/17 سال، قد 85/4±50/176 سانتیمتر، وزن 69/5±46/67 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 42/1±63/21 کیلوگرم بر مترمربع بصورت داوطلبانه انتخاب شدند. آزمودنی ها ابتدا یک پروتکل پیشرونده شبیه سازی شده را بر روی تردمیل انجام دادند و حین اجرای پروتکل با استفاده از دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی شاخص های فیزیولوژیکی VO2max،vo2،vco2، نسبت تبادل تنفسی (RER)، VO2AT، VO2AT/VO2 اندازه گیری شد. سپس یک هفته بعد آزمودنی ها با خوردن یک نوشیدنی ورزشی بنام ایزواستار مجددا همین پروتکل را انجام دادند. یافتهها: نتایج این مطالعه نشان دادند که پس از مصرف نوشیدنی مربوطه، عوامل متابولیکی (VO2max،vo2،vco2، نسبت تبادل تنفسی (RER)، Vo2AT، VO2AT/VO2) ناشی از فعالیت تغییر معناداری را نشان نداده اند. نتیجهگیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت که مصرف یک جلسه نوشیدنی ورزشی ایزواستار بر حداکثر اکسیژن مصرفی، نسبت تبادل تنفسی، حجم اکسیژن مصرفی و دی اکسیدکربن فوتبالیست های جوان تاثیری ندارد و در استفاده از آن باید با احتیاط عمل کرد.
زینب خضرایی گنجیفر؛ فرهاد رحمانی نیا
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین متغیرهای NT-ProBNP، گالکتین-3 و هورمون آلدسترون در اسکی بازان زبده استقامتی پس از اسکی حاد استقامتی در ارتفاع بود.
روششناسی: تعداد 24 اسکیبازان استقامتی نخبه مرد (سن: 25 سال؛ چربی بدن: 14 درصد) در دو گروه (تجربی، کنترل) 12 نفری تقسیم شدند. برنامه تمرینی اسکی صحرانوردی شامل مسیر اسکی 5/8 کیلومتر، میانگین ...
بیشتر
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین متغیرهای NT-ProBNP، گالکتین-3 و هورمون آلدسترون در اسکی بازان زبده استقامتی پس از اسکی حاد استقامتی در ارتفاع بود.
روششناسی: تعداد 24 اسکیبازان استقامتی نخبه مرد (سن: 25 سال؛ چربی بدن: 14 درصد) در دو گروه (تجربی، کنترل) 12 نفری تقسیم شدند. برنامه تمرینی اسکی صحرانوردی شامل مسیر اسکی 5/8 کیلومتر، میانگین زمانی 65 دقیقه و شدت میانگین معادل 90-70 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی بود. مقادیر NT-proBNP با روش ELISA ارزیابی شد. یک هفته پس از اسکی، آزمون دویدن روی تردمیل با شیب و مسافت و زمان طی شده مشابه با پیست اسکی انجام شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد تنها بین متغیرهای گالکتین-3 با NT-ProBNP و هورمون آلدوسترون با NT-ProBNP در ارتفاع ارتباط معنی داری دارند (05/0p<).
نتیجهگیری: افزایش فشار فیزیولوژیکی روی قلب ناشی از قرار گرفتن در معرض هایپوکسی و کم آبی، احتمالاً موجب تغییرات هورمون آلدسترون و گالکتین-3 به عنوان یک مارکر فیبروتیک سلولی شده است.
سید رضا رحیمی مقدم؛ علی رضا علمیه؛ محمدرضا فدائی چافی
چکیده
هدف: نوتروفیلها حاوی آنزیم میلوپراکسیداز هستند که با تولید اکسیدانها و کاتالیز اسید هایپوکلروس در بسیاری از فرایند های سلولی نقش دارند. از طرفی، از سنین میانسالی محافظت فیزیولوژیکی بدن در برابر استرس اکسیداتیو شروع به کاستن می کند بنابراین هدف تحقیق حاضر مطالعه تغییرات میلوپراکسیداز و وضعیت تام اکسیدانی در مردان میانسال سالم شرکت ...
بیشتر
هدف: نوتروفیلها حاوی آنزیم میلوپراکسیداز هستند که با تولید اکسیدانها و کاتالیز اسید هایپوکلروس در بسیاری از فرایند های سلولی نقش دارند. از طرفی، از سنین میانسالی محافظت فیزیولوژیکی بدن در برابر استرس اکسیداتیو شروع به کاستن می کند بنابراین هدف تحقیق حاضر مطالعه تغییرات میلوپراکسیداز و وضعیت تام اکسیدانی در مردان میانسال سالم شرکت کننده در فعالیتهای منظم ورزش همگانی و افراد بدون تمرین است. روش شناسی: 20 نفر آزمودنی تمرین کرده (سن 94/2 ± 85/53، BMI 6/1 ± 47/25، VO2max 8/2 ± 38/42) و 17 نفر بدون تمرین (سن 83/2 ± 17/54، BMI 12/1 ± 83/27، VO2max 67/1 ± 86/31) در این مطالعه شرکت کردند. آزمودنی ها تست اصلاح شده بروس را به عنوان مدلی از تمرین فزاینده ورزشی انجام دادند. نمونه های خونی قبل، بلافاصله بعد و یک ساعت پس از پایان تست دریافت شد. یافته ها: در نتایج پیش آزمون میلوپراکسیداز هر دو گروه تغییر معنی داری وجود نداشت، اما این مقادیر بلاقاصله بعد و در دوره ریکاوری، در گروه بدون تمرین نسبت به گروه تمرین کرده تغییر معنی داری داشت. وضعیت تام اکسیدانی در هر دو گروه بلافاصله بعد از تست نسبت به قبل از آن به طور معنی داری افزایش و در دوره ریکاوری کاهش داشت. نتیجه گیری: شرکت منظم در فعالیتهای ورزش همگانی می تواند باعث کاهش میلوپراکسیداز و ظرفیت تام اکسیدانی مردان میانسال سالم شود و ممکن است روشی مناسب برای داشتن یک زندگی سالم همراه با کاهش نشانگرهای سیستم ایمنی و استرس اکسیداتیو ناشی از افزایش سن در مردان میانسال باشد.
احمد عبدی؛ مریم نصیری؛ آسیه عباسی دلویی
چکیده
هدف: فعالیت ورزشی یک راهبرد موفق و قدرتمند برای پیشگیری از بیماری های قلبی عروقی است. با این حال، مطالعات نشان داده اند که ورزش حاد می تواند غلظت شاخص های قلبی را افزایش دهد. هدف از این مطالعه بررسی اثر یک دوره مسابقه کشتی همراه با مصرف مکمل بتاآلانین بر برخی شاخص های آسیب قلبی در کشتی گیران نخبه بود. روش پژوهش: تعداد16 کشتیگیر به عنوان ...
بیشتر
هدف: فعالیت ورزشی یک راهبرد موفق و قدرتمند برای پیشگیری از بیماری های قلبی عروقی است. با این حال، مطالعات نشان داده اند که ورزش حاد می تواند غلظت شاخص های قلبی را افزایش دهد. هدف از این مطالعه بررسی اثر یک دوره مسابقه کشتی همراه با مصرف مکمل بتاآلانین بر برخی شاخص های آسیب قلبی در کشتی گیران نخبه بود. روش پژوهش: تعداد16 کشتیگیر به عنوان آزمودنی (در هر وزن دو نفر) انتخاب و به طور هدفمند به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. گروه مکمل مقدار 1000 میلیگرم مکمل بتالانین را 4ساعت قبل از انجام پروتکل مصرف نمودند. برنامه تمرینی شامل یک دوره مسابقه کشتی شبیه سازی شده بود که در این مسابقه کشتی گیران با فواصل تقریبی نیم ساعته چهار مسابقه کشتی را برگذار کردند. نمونه گیری خونی از ورید بازویی به مقدار 8 سیسی قبل، بلافاصله و یک ساعت بعد از برنامه تمرینی جمعآوری شد. دادهها با استفاده از آزمون t و تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر در سطح 05/0α≤ تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: نتایج نشان داد یک جلسه مسابقه کشتی همراه با مصرف مکمل بتاآلانین بر تروپونین I و تروپونین T اثر معنیداری ندارد (05/0>P). با این وجود، یک جلسه مسابقه کشتی همراه با مصرف مکمل بتاآلانین موجب افزایش معنیدار CKmb و LDH شد (05/0>P). نتیجهگیری: بهنظر میرسد میزان شاخص های آسیب قلبی (ترپونین I و T) به دنبال فعالیت شدید و مصرف مکمل بتا الانین در ورزشکاران با آمادگی بالا تغییر نمی کند. واژگان کلیدی: بتاآلانین، شاخص های آسیب قلبی، کشتی گیران نخبه
فیزیولوژی ورزشی
سهیلا یاور مسرور؛ علیرضا علمیه؛ محمدرضا فدائی چافی
چکیده
مقدمه: در پژوهش حاضر، به مقایسه اثر دو نوع تمرین مقاومتی- سنتی و EMS بر سطوح آیریزین، گلوکز، انسولین و مقاومت به انسولین در زنان میانسالغیر فعالپرداخته شد. روش کار: جامعه پژوهش حاضر را 45 نفر زنان غیرفعال شهر رشت با میانگین سن (42/3 ± 46/44سال)، وزن (89/7 ± 79 کیلوگرم)، شاخص توده بدنی (94/3 ± 4/34 کیلوگرم/ مجذور قد به متر) و درصد چربی (50/4± ...
بیشتر
مقدمه: در پژوهش حاضر، به مقایسه اثر دو نوع تمرین مقاومتی- سنتی و EMS بر سطوح آیریزین، گلوکز، انسولین و مقاومت به انسولین در زنان میانسالغیر فعالپرداخته شد. روش کار: جامعه پژوهش حاضر را 45 نفر زنان غیرفعال شهر رشت با میانگین سن (42/3 ± 46/44سال)، وزن (89/7 ± 79 کیلوگرم)، شاخص توده بدنی (94/3 ± 4/34 کیلوگرم/ مجذور قد به متر) و درصد چربی (50/4± 95/39 ) تشکیل می داد، که به طور تصادفی به سه گروه مساوی 1) مقاومتی- سنتی (15 نفر)، 2) EMS (15 نفر) و 3) کنترل (15 نفر) تقسیم بندی شدند. پس از ارزیابی شاخص های آنتروپومتریکی، گروه های تمرینی به مدت هشت هفته مداخله تمرینی مخصوص به خود را اجرا نمودند. نتایج: نتایج نشان داد که سطوح آیریزین در پس آزمون نسبت به پیش آزمون افزایش معناداری را در هر دو گروه تمرینی مقاومتی- سنتی و EMS نشان داد (05/0 ≥P)، که این افزایش در گروه تمرینی EMS بیشتر بود (05/0 ≥P). سطوح انسولین وگلوکز و شاخص مقاومت به انسولین نیز در پس آزمون نسبت به پیش آزمون در هر دو گروه تمرینی نسبت به کنترل کاهش معناداری یافت(05/0 ≥P). در حالی که تفاوت معناداری بین گروه های تمرینی وجود نداشت (05/0 ≤P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده می توان گفت که هر دو نوع تمرین مقاومتی- سنتی و EMS از طریق افزایش در سطوح آیریزین باعث بهبود متابولیسم گلوکز و شاخص مقاومت به انسولین در زنان میانسالغیر فعالگردید.
الهام فیاض؛ حمید محبی؛ ارسلان دمیرچی؛ مرتضی اکبر
دوره 1، شماره 2 ، تیر 1390، ، صفحه 107-116
چکیده
چکیده
هدف: بررسی سطح فعالیت بدنی، قدرت عضلانی و شاخص های آنتروپومتریکی در زنان جوان.
روش پژوهش: 160 زن جوان با میانگین سن 4/1±3/20 سال؛ قد 1/5±3/160 سانتیمتر؛ و وزن 9/7±1/55 کیلوگرم در این مطالعه مقطعی شرکت داشتند. سطح فعالیت بدنی از طریق پرسشنامه تعیین گردید. قدرت عضلانی در سه ناحیۀ پنجۀ دست، پا و پشت از طریق دینامومتر اندازه گیری شد و ترکیب ...
بیشتر
چکیده
هدف: بررسی سطح فعالیت بدنی، قدرت عضلانی و شاخص های آنتروپومتریکی در زنان جوان.
روش پژوهش: 160 زن جوان با میانگین سن 4/1±3/20 سال؛ قد 1/5±3/160 سانتیمتر؛ و وزن 9/7±1/55 کیلوگرم در این مطالعه مقطعی شرکت داشتند. سطح فعالیت بدنی از طریق پرسشنامه تعیین گردید. قدرت عضلانی در سه ناحیۀ پنجۀ دست، پا و پشت از طریق دینامومتر اندازه گیری شد و ترکیب بدنی نیز از طریق روش تجزیه و تحلیل مقاومت بیوالکتریکی تعیین شد.
یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که تنها 5/22 درصد از آزمودنی ها درگروه فعال و بقیه در گروه نیمه فعال و غیر فعال قرار داشتند. همچنین نتایج نشان داد که رابطه زیادی بین سطح فعالیت بدنی آزمودنی ها با قدرت عضلات پنجۀ دست، پشت و پا وجود دارد (05/0p
بهمن میرزایی؛ فرهاد رحمانی نیا؛ امیر رشیدلمیر؛ مهدی قهرمانی مقدم
دوره 3، شماره 2 ، تیر 1392، ، صفحه 129-139
چکیده
چکیده
هدف: سالمندی در انسان با کاهش عملکرد و کارایی عصبی عضلانی همراه است. این امر تا حدودی توسط افزایش فشار اکسایشی و کاهش وضعیت آنتی اکسیدانی مرتبط شناخته شدهاست. اسید اوریک و بیلی روبین دو آنتی اکسیدان اصلی در جریان خوناند که با ظرفیت تام آنتی اکسیدانی ارتباط معنی داری دارند. هدف از مطالعۀ حاضر بررسی اثر یک جلسه فعالیت مقاومتی ...
بیشتر
چکیده
هدف: سالمندی در انسان با کاهش عملکرد و کارایی عصبی عضلانی همراه است. این امر تا حدودی توسط افزایش فشار اکسایشی و کاهش وضعیت آنتی اکسیدانی مرتبط شناخته شدهاست. اسید اوریک و بیلی روبین دو آنتی اکسیدان اصلی در جریان خوناند که با ظرفیت تام آنتی اکسیدانی ارتباط معنی داری دارند. هدف از مطالعۀ حاضر بررسی اثر یک جلسه فعالیت مقاومتی بر ظرفیت تام آنتی اکسیدانی، بیلی روبین و اسید اوریک در مردان سالمند ورزشکار و غیرورزشکار بود.
روش پژوهش: 8 کشتی گیر سالمند (سن 98/1±75/59 سال، قد 08/7±25/172 سانتی متر، وزن 6/14±76 کیلوگرم) و 7 سالمند غیرورزشکار (سن 9/1±42/61 سال، قد 09/4±14/173 سانتی متر، وزن 15/8±71/79 کیلوگرم) به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها برنامۀ تمرین مقاومتی را که شامل: پرس سینه، بازکردن زانو، کشیدن میلۀ لت، خم کردن زانو، جلوبازو، ساق پا و پشت بازو بود را با 60 تا 70 درصد یک تکرار بیشینه (1RM) و 8 تا 12 تکرار انجام دادند. نمونه های خونی در قبل، بعد و 24 ساعت پس از فعالیت از سیاهرگ بازویی جمع آوری شدند.
یافته ها: فعالیت مقاومتی تغییر معنی داری در هیچ یک از شاخص های مورد مطالعه ایجاد نکرد. اما، مقادیر پایۀ بیلی روبین تام و ظرفیت تام آنتی اکسیدانی به طور غیرمعنی داری در گروه ورزشکار بالاتر بود.
نتیجه گیری: یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد یک جلسه فعالیت مقاومتی تاثیر معنی داری بر وضعیت آنتی اکسیدانی سالمندان ورزشکار و غیرورزشکار نداشت.
واژگان کلیدی: آنتی اکسیدان، سالمندی، اسید اوریک، بیلی روبین، کشتی
ارسلان دمیرچی؛ کریم آزالی علمداری؛ پروین بابائی
دوره 2، شماره 2 ، تیر 1391، ، صفحه 135-147
چکیده
چکیده
هدف: عامل رشد عصبی مشتق شده از مغز (BDNF) ازجمله شاخصهای موثر در بیان عملکرد شناختی میباشد که به تازگی در تحقیقات حوزۀ سلامت بررسی شده است. با اینکه ارتباط مثبتی بین آمادگی هوازی، عملکرد شناختی و سطوح BDNF گزارش شده است، اطلاعات زیادی در مورد چگونگی تاثیر همزمان برنامۀ تمرینی و همچنین دورههای بیتمرینی، بر عملکرد حافظه و BDNF ...
بیشتر
چکیده
هدف: عامل رشد عصبی مشتق شده از مغز (BDNF) ازجمله شاخصهای موثر در بیان عملکرد شناختی میباشد که به تازگی در تحقیقات حوزۀ سلامت بررسی شده است. با اینکه ارتباط مثبتی بین آمادگی هوازی، عملکرد شناختی و سطوح BDNF گزارش شده است، اطلاعات زیادی در مورد چگونگی تاثیر همزمان برنامۀ تمرینی و همچنین دورههای بیتمرینی، بر عملکرد حافظه و BDNF پایۀ سرم افراد میانسال موجود نیست.
روش پژوهش: 21 مرد میان سال (سن: 99/5±08/58 سال، وزن: 13/12±79/75 کیلوگرم، شاخص تودۀ بدن: 76/2±78/25 کیلوگرم بر مترمربع) بهطور تصادفی در دو گروه شامل تمرین هوازی (11 نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین هوازی در شش هفته تمرینات دویدن (3 جلسه در هفته)، به مدت 25 تا 40 دقیقه در هر جلسه با شدت 60 تا 70 درصد ضربان قلب ذخیره شرکت کردند. در سه مرحلۀ پیش آزمون، پایان تمرین و پس از پایان شش هفته بی تمرینی، آزمون های عملکرد حافظۀ کوتاهمدت و میانمدت و همچنین خونگیری انجام شد. دادهها با استفاده از آزمونهای t مستقل، تحلیل کوواریانس تکمتغیره و تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر، تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: شش هفته تمرین در گروه تمرین هوازی، سبب افزایش سطوح BDNF پایه سرم و همچنین عملکرد حافظه کوتاه مدت و میانمدت شد (05/0>P). پس از شش هفته بیتمرینی، سطوح هر سه متغیر به مقادیر اولیه بازگشتند.
نتیجهگیری: تمرین ورزشی منظم در آزمودنی های سالم، با افزایش سطوح BDNF سرم سبب بهبود عملکرد حافظهای می شود، ولی این سازگاریها در طی دورۀ بیتمرینی از دست می روند. از نظر بالینی این یافته ها اهمیت فعالیت هوازی را جهت حفظ و ارتقای عملکرد حافظه ای و پیشگیری از ابتلا به زوال عقل در آینده را تایید می کند.
واژگان کلیدی: تمرین و بی تمرینی، BDNF، حافظه، پیشگیری از افت عملکرد شناختی
مجید سیفی آذر نژاد
دوره 5، شماره 2 ، آذر 1394، ، صفحه 151-163
چکیده
هدف: مطالعه حاضر جهت بررسی ظرفیت اثرات محافظت کنندۀ سلولی سیلیمارین در بازیکنان جوان فوتبال پس از انجام یک وهله فعالیت مقاومتی انجام شد. روششناسی: 18 بازیکن مرد فوتبال (با میانگین سنی 31/1±09/16 سال، درصد چربی 87/2±21/14 و شاخصتودۀ بدنی 70/0±96/21 کیلوگرم بر مجذور متر) در قالب طرح نیمهتجربی و تصادفی در دو گروه همگن 9 نفری (شامل؛ ...
بیشتر
هدف: مطالعه حاضر جهت بررسی ظرفیت اثرات محافظت کنندۀ سلولی سیلیمارین در بازیکنان جوان فوتبال پس از انجام یک وهله فعالیت مقاومتی انجام شد. روششناسی: 18 بازیکن مرد فوتبال (با میانگین سنی 31/1±09/16 سال، درصد چربی 87/2±21/14 و شاخصتودۀ بدنی 70/0±96/21 کیلوگرم بر مجذور متر) در قالب طرح نیمهتجربی و تصادفی در دو گروه همگن 9 نفری (شامل؛ 140 میلیگرمی کپسول سیلیمارین یا دارونما 3 بار در روز بمدت 2 هفته) تقسیم شدند. پس از مکملدهی، آزمودنیها در یک قرارداد فعالیت مقاومتی دایرهای باوزنه (با شدت 80 درصد یک تکرار بیشینه در سه نوبت با تکرارهای شش تایی) شامل شش ایستگاه شرکت کردند. تغییرات شاخصهای آسیب سلولی (CK و LDH تام سرمی) طی سه مرحله (حالت پایه، پس از دوره مکملدهی و 24 ساعت پس از اجرای فعالیت ورزشی) اخذ شد. دادهها با استفاده از آزمونهای تحلیل واریانس مکرر بینگروهی، پس تعقیبی بونفرونی و تی مستقل در سطح معنیداری 05/0 بررسی گردید. یافتهها: نتایج بدست آمده حاکی است که مکملدهی سیلیمارین تأثیر معنیداری بر فعالیت آنزیمهای سلولی پایه ندارد. بهعلاوه، انجام فعالیت مقاومتی منجر به افزایش معنیدار سطوح سرمی آنزیمهای آسیب سلولی 24 ساعته در هر دو گروه میگردد (05/0P≤). هرچند، دامنۀ تغییرات فعالیت آنزیمهای CK و LDH تام سرمی گروه شبهدارو بهطور معنیداری بیشتر از گروه سیلیمارین بود (05/0P≤). نتیجهگیری: براساس یافتههای حاضر میتوان چنین نتیجه گرفت که احتمالاً مکملدهی سیلیمارین بتواند از تغییرات نامطلوب آسیب سلولی ناشی از فعالیت مقاومتی در مردان جوان فوتبالیست بکاهد.
رامین امیرساسان؛ علی ضرغامی خامنه؛ علی اوجاقی
دوره 4، شماره 2 ، آذر 1393، ، صفحه 159-172
چکیده
هدف: تحقیق حاضر بهمنظور تعیین تأثیر مکملدهی کراتین بر برخی شاخصهای کوفتگی عضلانی تأخیری (زیستشیمیایی، عملکردی و محیطی) متعاقب فعالیت مقاومتی در مردان کشتیگیر انجام شد. روششناسی: 18 مرد کشتیگیر داوطلب (میانگین سنی13/1±11/21 سال، درصد چربی 84/1±67/12% و شاخص توده بدنی 70/0±96/21 کیلوگرم بر مجذور متر) بهطور تصادفی و دوسویه ...
بیشتر
هدف: تحقیق حاضر بهمنظور تعیین تأثیر مکملدهی کراتین بر برخی شاخصهای کوفتگی عضلانی تأخیری (زیستشیمیایی، عملکردی و محیطی) متعاقب فعالیت مقاومتی در مردان کشتیگیر انجام شد. روششناسی: 18 مرد کشتیگیر داوطلب (میانگین سنی13/1±11/21 سال، درصد چربی 84/1±67/12% و شاخص توده بدنی 70/0±96/21 کیلوگرم بر مجذور متر) بهطور تصادفی و دوسویه کور در دو گروه کراتین (9نفر) و شبه دارو (9نفر) قرار گرفتند. آزمودنیها پس از دورة شش روزة مکملدهی (300 میلیگرم در کیلوگرم وزن بدن روزانه کراتین یا دکستروز)، در یک برنامه فعالیت مقاومتی دایرهای با وزنه (با شدت 80 درصد یک تکرار بیشینه در سه نوبت با تکرارهای ششتایی) شامل شش ایستگاه شرکت کردند. تغییرات شاخصهای کوفتگی عضلانی طی سه مرحله (قبل از شروع مکمل دهی، بلافاصله و 24 ساعت پس از اجرای قرارداد فعالیت مقاومتی) اندازهگیری شد. دادههای حاصله بوسیلة آزمونهای تحلیل واریانس مکرر، تعقیبی بونفرونی و تی مستقل در سطح معنیداری 05/0 بررسی شد. یافتهها: نتایج نشان داد، یک جلسه فعالیت مقاومتی باعث افزایش معنیداری در شاخصهای کراتین کیناز (CK) و احساس درد بلافاصله میگردد (05/0P≤). اگرچه دامنة تغییرات 24 ساعتة کراتینکیناز سرم گروه کراتین بهطور معنیداری پایینتر از گروه شبه دارو بود (05/0P≤). اما، تفاوت 24 ساعتة محیط ران، انعطافپذیری، قدرت هم طول بیشینه و توان انفجاری اندام تحتانی دو گروه معنیدار نبود. نتیجهگیری: یافتههای این پژوهش نشان داد که مکملدهی کوتاهمدت کراتین منجر به کاهش میزان برخی از شاخصهای کوفتگی عضلانی (کراتین کیناز تام سرم) میشود. بنابراین، مکملدهی کراتین ممکن است میزان کوفتگی عضلانی متعاقب فعالیت مقاومتی را کاهش دهد.
شادمهر میردار؛ الهام اسعدی؛ اکرم ارزانی؛ غلامرضا حمیدیان
چکیده
هدف: اتصال استروژنها به گیرنده استروژنی در سیتوپلاسم، باعث افزایش سنتز DNA، RNA و پروتئینهای دیگر در بافت هدف میشود. احتمالاً فعالیتهای ورزشی استقامتی بر بیان گیرندههای استروژنی در موشهای اورکتومی شده اثرگذار باشد. بنابراین، هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر 6 هفته تمرین شنا بر بیان گیرندههای استروژنی رحم و لوله فالوپ ...
بیشتر
هدف: اتصال استروژنها به گیرنده استروژنی در سیتوپلاسم، باعث افزایش سنتز DNA، RNA و پروتئینهای دیگر در بافت هدف میشود. احتمالاً فعالیتهای ورزشی استقامتی بر بیان گیرندههای استروژنی در موشهای اورکتومی شده اثرگذار باشد. بنابراین، هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر 6 هفته تمرین شنا بر بیان گیرندههای استروژنی رحم و لوله فالوپ در موشهای اورکتومی شده است.
روششناسی: 30 سر موش صحرایی ویستار ماده با میانگین وزن 110-90 گرم به طور تصادفی به سه گروه کنترل، شم و تمرین شنا تقسیم شدند. مدت زمان شنا در ابتدا 30 دقیقه برای هر جلسه بود که روزانه 5 دقیقه به آن اضافه میشد تا اینکه در هفته دوم به 60 دقیقه در روز رسید و تا پایان دوره تمرینی (6 هفته) 60 دقیقه باقی ماند. بیان گیرندههای استروژنی در بافت رحم و لولههای فالوپ به روش ایمونوهیستوشیمی مورد مطالعه قرار گرفت. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون توکی در سطح 05/0≥α انجام شد.
یافتهها: میانگین سطوح بیان گیرندههای استروژنی در بافت رحم، بین گروه تمرین با گروه کنترل تفاوت معنیداری (703/0=P) نداشت، اما تفاوت بین گروه تمرین و کنترل با گروه شم معنیدار (001/0=P) بود. بیان گیرندههای استروژنی در گروه شم، افزایش 43/78 درصدی و در گروه تمرین کاهش 3/2 درصدی را در مقایسه با گروه کنترل نشان داد.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که شش هفته تمرین شنا، تاثیری بر بیان گیرندههای استروژنی در بافت رحم موشهای اورکتومی شده ندارد.
الهام عینی گندمانی؛ جلیل رئیسی
چکیده
چکیدههدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر هشت هفته تمرین تناوبی شدید و مکمل دهی اسپیرولینا بر سیستم ایمنی هومورال، آمادگی قلبی تنفسی و ترکیب بدنی زنان دارای اضافه وزن بود. آزمودنیهای پژوهش حاضر 30 نفر دانشجوی غیرفعال ( قد(سانتیمتر): 8/2 ± 7/161، وزن(کیلو گرم): 43/8 ± 76/75، سن(سال): 66/6 ± 06/25) بودند. آزمودنیها به سه گروه 10 نفری ( HIIT- دارونما، ...
بیشتر
چکیدههدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر هشت هفته تمرین تناوبی شدید و مکمل دهی اسپیرولینا بر سیستم ایمنی هومورال، آمادگی قلبی تنفسی و ترکیب بدنی زنان دارای اضافه وزن بود. آزمودنیهای پژوهش حاضر 30 نفر دانشجوی غیرفعال ( قد(سانتیمتر): 8/2 ± 7/161، وزن(کیلو گرم): 43/8 ± 76/75، سن(سال): 66/6 ± 06/25) بودند. آزمودنیها به سه گروه 10 نفری ( HIIT- دارونما، HIIT - اسپیرولینا، اسپیرولینا) تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه تمرین به مدت 8 هفته (3 جلسه در هفته با 4-7 تکرار در هر جلسه) در تمرینات HIIT با شدت 90 درصد ضربان قلب بیشینه شرکت کردند. گروه مکمل میزان 6 گرم در روز پودر اسپیرولینا دریافت کردند. نمونه گیری خونی به منظور تعیین سطوح IgA و IgG بوسیله ی روش آزمایشگاهی توربیدومتری، گرفته شد. کاهش معناداری در شاخص توده بدن، WHR، درصد چربی بدن و افزایش معناداری در توده بدون چربی، VO2max، IgA در هر سه گروه مشاهده شد. در میزان IgG در دو گروه HIIT- دارونما، HIIT – اسپیرولینا افزایش معناداری وجود داشت (77/6-t=، 001/0 p=). اما در میزان سطوح IgG تفاوت معناداری بین قبل و بعد از مکمل دهی در گروه اسپیرولینا مشاهده نگردید (054/1- t=، 07/0 p=). میتوان نتیجه گرفت که 8 هفته تمرین تناوبی شدید و مکمل اسپیرولینا سبب افزایش کارکرد سیستم ایمنی و آمادگی قلبی تنفسی میشود. همچنین 8 هفته تمرین تناوبی شدید و مکمل اسپیرولینا با کاهش شاخص توده بدن، WHR، درصد چربی بدن و افزایش توده بدون چربی، سبب کاهش وزن و ایجاد تناسب اندام در زنان میشود.
فرزانه ساقی؛ الهام حکاک دخت؛ مهتاب معظمی
چکیده
هدف: هورمونهای مشتق از آدیپوکینها شامل لپتین، آدیپونکتین، رزیستین، آپلین و امنتین میباشند. یکی از نقشهای امنتین کاهش مقاومت به انسولین است. هدف تحقیق حاضر مقایسة اثر هشت هفته تمرین مقاومتی و استقامتی بر میزان امنتین و مقاومت به انسولین و نیمرخ لیپیدی در زنان چاق یائسه بود. روششناسی: در مطالعه حاضر 24 زن یائسهی چاق سالم، ...
بیشتر
هدف: هورمونهای مشتق از آدیپوکینها شامل لپتین، آدیپونکتین، رزیستین، آپلین و امنتین میباشند. یکی از نقشهای امنتین کاهش مقاومت به انسولین است. هدف تحقیق حاضر مقایسة اثر هشت هفته تمرین مقاومتی و استقامتی بر میزان امنتین و مقاومت به انسولین و نیمرخ لیپیدی در زنان چاق یائسه بود. روششناسی: در مطالعه حاضر 24 زن یائسهی چاق سالم، بهصورت تصادفی به دو گروه استقامتی و مقاومتی تقسیم شدند. برای تعیین شاخصهای بیوشیمیایی شامل امنتین، مقاومت به انسولین و نیمرخ لیپیدی، نمونةخونی 24 ساعت قبل از اولین جلسه و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین، گرفته شد. برنامه تمرین استقامتی شامل دویدن روی تردمیل با شدت 55 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره بود. برنامه تمرین مقاومتی نیز شامل شش حرکت بود که با شدت 60 تا 80 درصد یک تکرار بیشینه انجام شد. یافتهها: نتایج نشان داد هشت هفته تمرین استقامتی و مقاومتی بر تغییرات بین گروهی امنتین، مقاومت به انسولین و نیمرخ لیپیدی زنان چاق یائسه تاثیر معنادار دارد. از طرفی تغییرات درون گروهی نشان داد در همهی فاکتورها بجز لیپوپروتئین با چگالی پایین در هر دو گروه و تریگلیسرید در گروه مقاومتی، تمامی شاخصها تغییر معناداری نداشتند. نتیجهگیری: نتایج تغییرات بین گروهی نشان داد بین تاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و استقامتی بر میزان امنتین، مقاومت به انسولین و نیمرخ لیپیدی تفاوت معنادار وجود دارد. واژگان کلیدی: تمرین استقامتی، تمرین مقاومتی، امنتین، مقاومت به انسولین.