محمد رضا فدائی چافی؛ فرهاد رحمانی نیا؛ حمید محبی؛ سید محسن مداح
دوره 4، شماره 1 ، اردیبهشت 1393، ، صفحه 1-14
چکیده
هدف: هدف از این مطالعه تعیین اثر تمرین هوازی بر لپتین و تستوسترون سرم پسران چاق در مراحل مختلف بلوغ بود. روش پژوهش: تحقیق حاضر با طرح پیشآزمون و پسآزمون بهصورت مقطعی اجرا شد. آزمودنیها شامل 36 پسر چاق 12 تا 17 سال بودند که بر اساس مقیاس تانر در مراحل 2 (TS2) تا 5 (TS5) بلوغ قرار داشتند. آنها بر اساس بلوغ در دو گروه TS2, 3 (BMI: 22/5±41/29 کیلوگرم ...
بیشتر
هدف: هدف از این مطالعه تعیین اثر تمرین هوازی بر لپتین و تستوسترون سرم پسران چاق در مراحل مختلف بلوغ بود. روش پژوهش: تحقیق حاضر با طرح پیشآزمون و پسآزمون بهصورت مقطعی اجرا شد. آزمودنیها شامل 36 پسر چاق 12 تا 17 سال بودند که بر اساس مقیاس تانر در مراحل 2 (TS2) تا 5 (TS5) بلوغ قرار داشتند. آنها بر اساس بلوغ در دو گروه TS2, 3 (BMI: 22/5±41/29 کیلوگرم بر متر مربع، وزن: 7/16±61/76 کیلوگرم، سن: 94/0± 4/13سال، 19=n) و TS4, 5 (BMI: 88/3±92/30 کیلوگرم بر متر مربع، وزن: 48/16±57/93 کیلوگرم، سن: 48/1±9/14سال، 17=n) همسانسازی شدند و هرکدام نیز در دو گروه تمرین هوازی و کنترل قرار گرفتند. پس از اندازهگیریهای آنتروپومتریکی، سطوح سرمی لپتین و تستوسترون خون در حالت ناشتا اندازهگیری شد. گروه تمرین هوازی به مدت 12 هفته ، هفتهای 3 بار بهطور میانگین 30 دقیقه با شدت 60 تا 85 درصد ضربان قلب بیشینه تحت نظر محقق دویدند. از پدومتر برای اندازهگیری سطح فعالیت بدنی و از نرمافزار N4 برای اندازهگیری انرژی دریافتی استفاده شد. از آزمونهای آماری t وابسته، آنالیز واریانس یکطرفه و دوطرفه برای تجزیهوتحلیل دادهها استفاده شد. یافتهها: افزایش توده خالص بدن و کاهش درصد چربی بدن در گروه تمرین هوازی در هر دو مرحله بلوغ معنیدار بود (0/05≥P) و کاهش شاخص توده بدنی، کاهش توده چربی بدن فقط در گروه تمرین هوازی در سطح TS 4, 5 بلوغ معنیدار بود (0/05≥P). لپتین سرم در هر دو مرحله بلوغ کاهش داشت که فقط در گروه تمرین هوازی معنیدار بود (0/05≥P)؛ اما بین تغییرات آن در دو گروه تمرین هوازی و کنترل به تفکیک سطوح بلوغ، تفاوت معنیداری دیده نشد. آنالیز واریانس دوطرفه نشان داد بلوغ در تغییرات لپتین اثرگذار است (0/05≥P)؛ اما بین تأثیر تمرین هوازی بر کاهش لپتین و تغییرات تستوسترون آزمودنیها در دو مرحله بلوغ، تفاوت معنیداری دیده نشد. نتیجهگیری: تمرین هوازی در پسران نوجوان چاق میتواند منجر به تغییرات مطلوبی در ترکیب بدن گردد که با کاهش لپتین سرم همراه بود. با این حال بخشی از این تغییرات حاصل فرایند طبیعی رشد در دوران بلوغ است که با توجه به مرحله بلوغ آزمودنیها میتواند منجر به بروز پاسخهای متفاوتی به تمرینات هوازی گردد، هرچند به دلیل تعداد کم آزمودنیها نشان دادن آن در مورد لپتین سرم، بهخوبی امکانپذیر نبود.
معصومه کاظمی؛ سید محمد مرندی؛ احمد موحیان عطار؛ حسین محمدیان؛ حمیدرضا شریفی جبلی
دوره 5، شماره 1 ، خرداد 1394، ، صفحه 1-9
چکیده
هدف: : هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر مکمل دهی ال-آرژنین بر تغییرات استرس اکسیداتیو-نیتروزاتیو احتمالی ناشی از فعالیت ورزشی حاد در کبد موش بود. روششناسی: 32 سر موش صحرایی نر با وزن تقریبی ( g210-160) بهصورت تصادفی به چهار گروه کنترل، ورزش حاد (E)، مکمل ال- آرژنین (Arg) و ورزش حاد+مکمل ال-آرژنین (E+Arg)، تقسیم شد. ال- آرژنین به میزان 02/0 رژیم غذایی به ...
بیشتر
هدف: : هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر مکمل دهی ال-آرژنین بر تغییرات استرس اکسیداتیو-نیتروزاتیو احتمالی ناشی از فعالیت ورزشی حاد در کبد موش بود. روششناسی: 32 سر موش صحرایی نر با وزن تقریبی ( g210-160) بهصورت تصادفی به چهار گروه کنترل، ورزش حاد (E)، مکمل ال- آرژنین (Arg) و ورزش حاد+مکمل ال-آرژنین (E+Arg)، تقسیم شد. ال- آرژنین به میزان 02/0 رژیم غذایی به دو گروه Arg و E+Arg طی 30 روز گاواژ شد. برای اعمال فعالیت ورزشی حاد دو گروه E و E+Arg با سرعت 16-26متر بر ثانیه، به مدت 1 ساعت و یا تا رسیدن به واماندگی بر روی تردمیل مخصوص دویدند. بافتبرداری 1 ساعت پس از فعالیت ورزشی حاد صورت گرفت. جهت محاسبة نسبت اکسیدان-آنتی اکسیدان، وضعیت اکسیدانی تام و ظرفیت آنتیاکسیدانی تام، به ترتیب با روشهای FRAP وFOX-1 اندازهگیری شد. میزان نیتریک اکساید از روش گریس اندازهگیری شد. برای مقایسه میانگینها آزمون آنالیز واریانس یکطرفه (ANOVA) استفاده شد. یافتهها: میانگین بالانس اکسیدان/آنتیاکسیدان گروههای کنترل،ورزش حاد، مکمل، مکمل + ورزش حاد به ترتیب 49/4±65/3، 12/0±91/0، 04/0±92/0 و 09/0±91/0 بهدستآمده است. با وجود بیشتر بودن میانگین گروه کنترل نسبت به گروههای دیگر، ولی نتایج تحلیل واریانس نشان میدهد این تفاوت معنیدار نیست. همچنین میزان نیتریک اکساید موشهای گروه کنترل با میانگین 31/6±01/9 از سه گروه دیگر بیشتر است، اما نتایج تحلیل واریانس نشان میدهد تفاوت معنیداری بین میزان نیتریک اکساید موشهای گروه کنترل با هر یک از سه گروه آزمایش وجود ندارد. نتیجهگیری: طبق یافتههای تحقیق حاضر، نسبت اکسیدان-آنتی اکسیدان (TAC/TOS) و همچنین میزان نیتریک اکساید 1 ساعت پس از ورزش حاد و به دنبال مصرف مکمل ال-آرژنین در هیچیک از گروهها تغییر معنیداری نداشت.
حمید اراضی؛ نازنین دهلوی نژاد
چکیده
هدف: به نظر میرسد مصرف کوتاهمدت مکملکراتین یا کافئین موجب بهبود عملکرد بیهوازی میشود. اما مصرف متوالی این دو ماده در هالهای از ابهام و تناقض قرار دارد. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر مکملیاری متوالی کراتین و کافئین بر پاسخ لاکتات و هورمونهای آدرنالین، کورتیزول و فاکتور رشد شبه انسولینی (IGF1) به آزمون بیهوازی در دختران ...
بیشتر
هدف: به نظر میرسد مصرف کوتاهمدت مکملکراتین یا کافئین موجب بهبود عملکرد بیهوازی میشود. اما مصرف متوالی این دو ماده در هالهای از ابهام و تناقض قرار دارد. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر مکملیاری متوالی کراتین و کافئین بر پاسخ لاکتات و هورمونهای آدرنالین، کورتیزول و فاکتور رشد شبه انسولینی (IGF1) به آزمون بیهوازی در دختران جوان هندبالیست است. روششناسی: 30 نفر از بازیکنان باشگاهی هندبال بهعنوان نمونه انتخاب شده و بهصورت تصادفی در 4 گروه دارونما، کراتین (مصرف20 گرم کراتین در4 وعده g5 در روز به مدت 7 روز)، کافئین (مصرف حاد کپسول حاوی mg/kg6 کافئین) و کراتین-کافئین (مصرف20 گرم کراتین در4 وعده g5 در روز به مدت 7 روز و مصرف حاد کپسول حاوی mg/kg6 کافئین ) قرار گرفتند.50 دقیقه پس از دریافت کپسول (کافئین/ دارونما)، نمونه خونی به میزان ml5 از ورید بازویی آزمودنیها برای ارزیابی سطوح خونی هورمونهای مذکور گرفته شد و مقادیر بهعنوان پیشآزمون ثبت گردید. سپس، آزمودنیها پروتکل آزمون بیهوازی رست را اجرا کردند. بلافاصله پس از اتمام پروتکل مجدداً خونگیری انجام شد و مقادیر پسآزمون ثبت شد. یافتهها: نتایج نشان داد که غلظت پلاسمایی لاکتات خون گروه کراتین در پس آزمون نسبت به گروه دارونما بیشتر بوده است (05/0>P)، اما تفاوتی در غلظت سرمی کورتیزول بین گروههای پژوهش وجود نداشت و غلظت سرمی آدرنالین گروه کافئین در پسآزمون نسبت به گروه دارونما بیشتر و غلظت سرمی IGF-1 در پسآزمون نسبت به گروه دارونما کمتر بود. همچنین، مقادیر شاخص خستگی و حداکثر توان گروه کافئین نسبت گروه دارونما و سایرگروهها بیشتر بود (05/0>P). نتیجهگیری: به نظر میرسد مصرف متوالی کراتین و کافئین بر پاسخ لاکتات و هورمونهای منتخب آنابولیک-کاتابولیک اثر ارگوژنیک ندارد و صرفاً پاسخ لاکتات گروه کراتین و تغییرات هورمونی و عملکرد بیهوازی درگروه کافئین قابلملاحظه است.
ابوذر عباسی؛ محمد فرامرزی؛ مهدی قطره سامانی؛ ابراهیم بنی طالبی
چکیده
هدف: فعال سازی اینفلامازوم NLRP-3 از مشخصه های التهاب مزمن در دیابت نوع-2 است که موجب رهایش IL-1β از سلول های ایمنی بافت چربی می شود. با توجه به اینکه به تازگی به نقش اینفلامازوم NLRP-3 در پاتوژنز دیابت نوع 2 توجه زیادی شده است، تاثیر احتمالی تمرینات ورزشی بر این عوامل مورد بررسی قرار نگرفته است. روش شناسی: 40 سر موش صحرایی دیابتی شده با تزریق ...
بیشتر
هدف: فعال سازی اینفلامازوم NLRP-3 از مشخصه های التهاب مزمن در دیابت نوع-2 است که موجب رهایش IL-1β از سلول های ایمنی بافت چربی می شود. با توجه به اینکه به تازگی به نقش اینفلامازوم NLRP-3 در پاتوژنز دیابت نوع 2 توجه زیادی شده است، تاثیر احتمالی تمرینات ورزشی بر این عوامل مورد بررسی قرار نگرفته است. روش شناسی: 40 سر موش صحرایی دیابتی شده با تزریق STZ به پنج گروه هشت تایی دیابت و تمرین استقامتی کم شدت (DL)، دیابت و تمرین شدت متوسط (DM)، دیابت و تمرین با شدت زیاد (DH)، گروه کنترل دیابتی (D) و کنترل سالم (CON) تقسیم شدند. پروتکل تمرین استقامتی به مدت هشت هفته، چهار جلسه در هفته انجام شد. از روش وسترن بلات برای اندازه گیری بیان پروتئین اینفلامازوم NLRP-3 بافت چربی احشایی و از روش الایزا برای اندازه گیری سطوح سرمی گلوکز و انسولین استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد کاهش معنی داری در بیان پروتئین NLRP-3 در گروه های تمرین استقامتی DM و DH در مقایسه با گروه تمرین استقامتی DL مشاهده شد (05/0P<). بیان کاسپاز-1 به طور معنی داری در گروههای شدت پایین، شدت متوسط و شدت بالا در مقایسه با گروه کنترل دیابتی پایینتر بود (05/0P<). با این وجود، تفاوت معنی داری بین گروههای تمرینی مشاهده نشد. سطوح انسولین سرمی در گروه تمرین استقامتی DH به طور معنی داری پایین تر از گروه تمرین استقامتی DL بود (05/0P<). در مقایسه با گروه دیابتی، تمرین استقامتی DL، DM و DH کاهش معنی داری در سطوح سرمی گلوکز مشاهده شد (05/0P<). نتیجهگیری: به نظر می رسد تمرین استقامتی با شدت بالا و متوسط موجب تعدیل مثبت بیان اینفلامازوم NLRP3 و بهبود سطوح عوامل گلایسمیک در افراد دیابتی شود.
زهره شانظری؛ محمد فرامرزی؛ ابراهیم بنی طالبی؛ روح الله همتی
چکیده
هدف: یکی از اختلالات مهم و شایع در افراد سالمند، آتروفی عضلانی وابسته به سن یا سارکوپنیاست. سارکوپنیا با کاهش چشمگیر در قدرت و حجم توده عضلانی همراه است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر دو نوع تمرین مقاومتی شدید و متوسط بر سطوح سرمی مایوستاتین و IGF-1 سرم رتهای سالمند بود. روششناسی: سی سر رت نر نژاد ویستار مسن (23 هفته) به صورت تصادفی در ...
بیشتر
هدف: یکی از اختلالات مهم و شایع در افراد سالمند، آتروفی عضلانی وابسته به سن یا سارکوپنیاست. سارکوپنیا با کاهش چشمگیر در قدرت و حجم توده عضلانی همراه است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر دو نوع تمرین مقاومتی شدید و متوسط بر سطوح سرمی مایوستاتین و IGF-1 سرم رتهای سالمند بود. روششناسی: سی سر رت نر نژاد ویستار مسن (23 هفته) به صورت تصادفی در دو گروه تمرینی و گروه کنترل شامل گروه تمرین مقاومتی با شدت متوسط (9=n)، تمرین مقاومتی با شدت بالا (8=n)، و گروه کنترل (8=n) قرار گرفتند. تمرین مقاومتی شامل 8 هفته تمرین مقاومتی نردبان با شدت زیاد ( 80% MVCC) و شدت متوسط (60% MVCC ) و 5 روز در هفته بود. بعد از دوره تمرین غلظت سرمی IGF-1و مایوستاتین به روش الایزا اندازهگیری شد. یافتهها: غلظت مایوستاتین در گروه مقاومتی شدید (12/43±50/916) و مقاومتی متوسط (87/36±78/958) کاهش و غلظت IGF-1 در گروه مقاومتی شدید (49/15±27/156) و مقاومتی متوسط (42/7±77/141) افزایش معنیداری داشت (05/0P<). بین تاثیر تمرین مقاومتی شدید و متوسط بر سطوح IGF-1 تفاوت معنیدار (009/0p = ) بود. با این حال، در مورد مایوستاتین تفاوت معنیداری مشاهده نشد. نتیجهگیری: به نظر میرسد تمرین مقاومتی با شدتهای متوسط و بالا میتواند باعث تغییر سطوح استراحتی عوامل مرتبط با آتروفی عضلانی در رتهای سالمند شود. با این حال، بررسی بیشتر در نمونههای انسانی ضروری به نظر میرسد.
فیزیولوژی ورزشی
نوشین صالحی اقدم؛ رقیه پوزش جدیدی؛ کریم آزالی علمداری؛ جبار بشیری؛ میرعلی رضا نورآذر
چکیده
هدف: شامل بررسی تاثیر توام هشت هفته تمرین HIIT و مکمل کورکومین بر مقدار مرگ سلولی و GSH سلولهای کبدی در موشهای نر تحت مواجهه با آرسنیک آب آشامیدنی بود. روش شناسی: تعداد 48 سر رت نر به شش گروه شامل تمرین، کورکومین، توام(تمرین و کورکومین)، آرسنیک، کنترل اتانول و کنترل آب مقطر تقسیم شدند. آرسنیک به مدت شش هفته روزانه از طریق آب آشامیدنی با دوز ...
بیشتر
هدف: شامل بررسی تاثیر توام هشت هفته تمرین HIIT و مکمل کورکومین بر مقدار مرگ سلولی و GSH سلولهای کبدی در موشهای نر تحت مواجهه با آرسنیک آب آشامیدنی بود. روش شناسی: تعداد 48 سر رت نر به شش گروه شامل تمرین، کورکومین، توام(تمرین و کورکومین)، آرسنیک، کنترل اتانول و کنترل آب مقطر تقسیم شدند. آرسنیک به مدت شش هفته روزانه از طریق آب آشامیدنی با دوز 5 میلیگرم بر هر کیلوگرم و کورکومین روزانه 15 میلیگرم بر هر کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ مصرف شدند. پروتکل HIIT به مدت شش هفته (، 5 روز در هفته) شامل 60 دقیقه دویدن تناوبی(4 دقیقه دویدن با شدت 90-85 درصد VO2max و 2 دقیقه ریکاوری فعال با شدت 60 – 50 درصد) انجام شد. یافته ها: مواجهه با آرسنیک سبب کاهش مقدار CK18 M65 و کاهش نسبتا مختصر مقدار GSH کبد شد. هم کورکومین و هم اثر توام سبب معکوس شدن تغییرات CK18 M65 کبد شدند، اما فقط در گروه توام افزایش محسوس مقدار GSH کبد مشاهده شد.نتیجهگیری: مواجهه با آرسنیک کبد را در معرض استرس اکسایشی و آپوپتوز قرار می دهد و هم تمرین و هم کورکومین اثار قابل ملاحظه ای در معکوس کردن این اثرات دارند. اما فقط اثر توام قادر به جبران ذخایر ضداکسایشی کبد در مواجهه با آرسنیک می باشد. بااینحال، به دلیل محدودیتهای تحقیق و کمبود شواهد مشابه، همچنان نیاز به بررسیهای بیشتر باقی است.
علی آریاشکیب؛ بهمن میرزایی؛ پیام سعیدی
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر فعالیت ورزشی هوازی با و بدون BFR بر روی پروتئینهای داینامیک و متیوفاژی میتوکندری عضلات اسکلتی انسانی است.روش شناسی: در مطالعه مقطعی متقاطع، 5 مرد جوان (سن: 30/2±40/33، وزن: 49/10±64/79، شاخص توده بدنی: 27/2±24/26) دو مداخله فعالیت ورزشی هوازی با BFR (EX+BFR) و بدون BFR (EX) را در دو روز مجزا اجرا کردند. فعالیت ورزشی ...
بیشتر
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر فعالیت ورزشی هوازی با و بدون BFR بر روی پروتئینهای داینامیک و متیوفاژی میتوکندری عضلات اسکلتی انسانی است.روش شناسی: در مطالعه مقطعی متقاطع، 5 مرد جوان (سن: 30/2±40/33، وزن: 49/10±64/79، شاخص توده بدنی: 27/2±24/26) دو مداخله فعالیت ورزشی هوازی با BFR (EX+BFR) و بدون BFR (EX) را در دو روز مجزا اجرا کردند. فعالیت ورزشی هوازی شامل 5 وهله فعالیت 2 دقیقهای با سرعت 50 متر بر دقیقه و 1 دقیقه استراحت بین هر وهله بود که با و بدون BFR اجرا شد. برای اندازهگیری مقادیر پروتئینی MFN2 و DRP1، BCL2 و Parkin عضله اسکلتی از روش وسترن بلات استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t همبسته در سطح معنی داری 05/0 انجام شد. یافتهها: نتایج نشان داد که هر دو EX + BF و EX به طور قابل توجهی باعث افزایش MFN2 و پارکین و همچنین کاهش DRP1 را نسبت به قبل از آزمون شد (05/0p <). با این حال، EX + BF باعث افزایش سطح پروتئین BCL2 در مقایسه با پیش آزمون (05/0p <) شد. همچنین، EX + BF اثر معنی داری بر افزایش MFN2، BCL2 و پارکین و کاهش DRP1 در مقایسه با EX دارد (05/0p <). نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این مطالعه، به نظر میرسد که فعالیت هوازی با و بدون BFR محرک قوی برای بهبود داینامیک میتوکندری و فرایند میتوفاژی عضله اسکلتی باشد.
فیزیولوژی ورزشی
نوید ناطقی هره دشت؛ ارسلان دمیرچی؛ جواد مهربانی؛ راژان پیران
چکیده
پرفشاری خون همانند دیس لیپیدمی از مهمترین بیماریهای قلبی-عروقی است که تمرینات ورزشی میتواند اثر پیشگیرانه بر آنها داشته باشد. اثر تمرینات ترکیبی به عنوان یک شیوه تمرینی کارآمد، از روش های نوین برای بهبود سلامت قلبی-عروقی است. هدف پژوهش حاضر اثر تمرینات ترکیبی بر شاخص های التهابی قلب-عروقی، فشار خون و پروفایل لیپیدی در مردان مبتلا ...
بیشتر
پرفشاری خون همانند دیس لیپیدمی از مهمترین بیماریهای قلبی-عروقی است که تمرینات ورزشی میتواند اثر پیشگیرانه بر آنها داشته باشد. اثر تمرینات ترکیبی به عنوان یک شیوه تمرینی کارآمد، از روش های نوین برای بهبود سلامت قلبی-عروقی است. هدف پژوهش حاضر اثر تمرینات ترکیبی بر شاخص های التهابی قلب-عروقی، فشار خون و پروفایل لیپیدی در مردان مبتلا به پرفشاری خون بود. در این پژوهش که با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام شد، تعداد 9 نفر (5/4±33/47 سال؛ شاخص توده بدنی 27/5±18/33 کیلوگرم/مترمربع) به عنوان گروه تمرین و 9 نفر به عنوان گروه کنترل (20/3±44/48 سال؛ شاخص توده بدنی 35/5±51/30 کیلوگرم/مترمربع) بطور تصادفی از بین افراد داوطلب انتخاب شدند. تمرین ترکیبی که به مدت 16 هفته برگزار شد، شامل 4 جلسه تمرین هفتگی (2 جلسه هوازی، 2 جلسه مقاومتی پویا) بود. تمرینات هوازی با شدت 40-65 درصد اکسیژن مصرفی بیشینه و تمرینات مقاومتی پویا با شدت 55 درصد تکرار بیشینه و هر کدام به مدت 70 تا 80 دقیقه اجرا شد. نتایج آزمون ANCOVA نشان داد فشار خون سیستولی و دیاستولی گالکتین-3 و اندوتلین-1 پلاسمایی در گروه تمرین ترکیبی پس از تمرینات و همچنین در مقایسه با گروه کنترل به طور معنیداری کاهش یافته بود (05/0p<). در بین لیپید های خون، سطح کلسترول به طور معنیداری کاهش یافته بود (05/0p<). بهطور کلی نتایج نشان داد اجرای تمرینات ترکیبی هوازی و مقاومتی، علاوه بر کاهش فشار خون و بهبود وضعیت دیس لیپیدمی، منجر به کاهش بیومارکرهای اثرگذار بر التهاب عروقی و نارسایی قلبی شده است.
فیزیولوژی ورزشی
مریم بلباسی؛ اسیه عباسی دلویی؛ احمد عبدی
چکیده
هدف: دیابت نوع 2 و چاقی با تغییرات میزان متابولیسم بدن همراه هستند که عامل تعیین کننده در پیشرفت مقاومت به انسولین محسوب میشود. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر شش هفته تمرین تناوبی با شدت بالا بر میزان فاکتور رشد اندوتلیال عروقی A (VEGF-A) و پروتئین متصل به اسید چرب بافت چربی (A-FABP) در بافت چربی موشهای صحرایی چاق مبتلا به دیابت نوع 2 بود. روششناسی: ...
بیشتر
هدف: دیابت نوع 2 و چاقی با تغییرات میزان متابولیسم بدن همراه هستند که عامل تعیین کننده در پیشرفت مقاومت به انسولین محسوب میشود. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر شش هفته تمرین تناوبی با شدت بالا بر میزان فاکتور رشد اندوتلیال عروقی A (VEGF-A) و پروتئین متصل به اسید چرب بافت چربی (A-FABP) در بافت چربی موشهای صحرایی چاق مبتلا به دیابت نوع 2 بود. روششناسی: در این مطالعه تجربی، تعداد 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار چاق (میانگین وزن 20±300 گرم) بهطور تصادفی در چهار گروه شامل 1) کنترل چاق، 2) شم (چاق)، 3) دیابتی چاق و 4) دیابتی چاق- تمرین تناوبی با شدت بالا قرار گرفتند. برای ایجاد دیابت نوع 2 از تزریق درون صفاقی نیکوتین آمید- استرپتوزوسین استفاده شد. برنامه تمرین تناوبی با شدت بالا 4 روز در هفته بهمدت شش هفته اجرا شد. میزان VEGF-A و A-FABP بافت چربی رتها با استفاده از کیت و به روش الایزا اندازهگیری شد. یافتهها: میزان VEGF-A بافت چربی در گروه دیابتی چاق نسبت به گروه کنترل چاق بهطور معنیداری کمتر بود (001/0P=). همچنین میزان A-FABP (001/0P=) بافت چربی و مقاومت به انسولین (004/0P=) در گروه دیابتی چاق نسبت به گروه کنترل چاق بهطور معنیداری بیشتر بود. تمرین تناوبی با شدت بالا موجب افزایش معنیدار میزان VEGF-A و کاهش میزان A-FABP بافت چربی و مقاومت به انسولین موشهای دیابتی چاق شد (001/0P=).نتیجهگیری: به نظر میرسد تمرین تناوبی با شدت بالا میتواند به بهبود شاخصهای متابولیک بافت چربی و مقاومت به انسولین موشهای دیابتی چاق کمک کند.
پاسخ و سازگاری به تمرینات
زهرا حسین زاده بارکورسرایی؛ عاطفه عاکف؛ حمید اراضی؛ جواد مهربانی؛ فرهاد رحمانی نیا
چکیده
مقدمه و هدف: هدف این پژوهش بررسی اثر هشت هفته تمرین مقاومتی به دو شیوه کامپوند ست و سوپر ست بر محیط عضلانی، قدرت، استقامت عضلانی و درصدچربی در زنان جوان فعال بود. روششناسی پژوهش: تعداد 30 آزمودنی سالم با میانگین سن: 79/3 ± 52/26 سال، میانگین وزن: 76/3 ± 22/63 کیلوگرم و شاخص توده بدن: 63/2 ± 59/21 کیلوگرم/مترمربع به سه گروه تمرین مقاومتی با ...
بیشتر
مقدمه و هدف: هدف این پژوهش بررسی اثر هشت هفته تمرین مقاومتی به دو شیوه کامپوند ست و سوپر ست بر محیط عضلانی، قدرت، استقامت عضلانی و درصدچربی در زنان جوان فعال بود. روششناسی پژوهش: تعداد 30 آزمودنی سالم با میانگین سن: 79/3 ± 52/26 سال، میانگین وزن: 76/3 ± 22/63 کیلوگرم و شاخص توده بدن: 63/2 ± 59/21 کیلوگرم/مترمربع به سه گروه تمرین مقاومتی با شیوه کامپوند ست؛ سوپر ست و بدون تمرین (کنترل) تقسیم شدند. پروتکل شامل تمرین هشت عضله بزرگ در هشت هفته و هر هفته 3 جلسه با روش سوپرست و کامپوند ست تحت تمرین قرار گرفتند. تعداد ست های تمرینی برای هر عضله 4 ست بود. تجزیه و تحلیل آماری با روش ANOVA یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی انجام شد. یافته های تحقیق شامل موارد زیر بود:نتایج: هشت هفته تمرین کامپوندست و سوپرست بر دور بازو و ران، قدرت و استقامت بالاتنه و پایین تنه، درصد چربی بدن و سطوح بزاقی هورمونهای کورتیزول وتستوسترون در زنان جوان اثر داشت (٠٥/٠>P) و در مقایسه با گروه کنترل نیز معنی دار بود. به نظرمی رسد هر دو مدل تمرینی توانسته بر محیط اندامها، قدرت و استقامت عضلانی و درصد چربی بدن اثرگذار باشد. بنابراین اجرای تمرینات مقاومتی با هر دو الگو می تواند بر هورمون های تستوسترون و کـورتیزول و نسبت آن دو موثر باشد. بنابراین زنان جوان فعال برای بهره گیری از فوائد تمرین مقاومتی و افزایش سطح آنابولیکی بدن از شیوه های تمرینی کامپوندست و سوپرست می توانند استفاده کنند.
سیروس چوبینه؛ بابک عبادی شیرمرد؛ لیلی کریمی
دوره 3، شماره 1 ، فروردین 1392، ، صفحه 33-45
چکیده
چکیده
هدف: مطالعه حاضر تاثیر یک ماه روزهداری بر قند خون ناشتا، TC، TG، HDL، LDL، VLDL، اوره، کراتینین، آنزیمهای کبدی SGOT، SGPT، ALP، hsCRP، وزن بدن، وزن چربی و وزن بدون چربی بدن مورد بررسی قرار داد. 14 مرد فوتبالیست سالم (با انجام فعالیت ورزشی منظم در طول ماه مبارک)، در این تحقیق داوطلب شدند.
روش پژوهش: آزمودنی ها به دو گروه 7 نفره روزهدار (سن: 83/3±61/22 ...
بیشتر
چکیده
هدف: مطالعه حاضر تاثیر یک ماه روزهداری بر قند خون ناشتا، TC، TG، HDL، LDL، VLDL، اوره، کراتینین، آنزیمهای کبدی SGOT، SGPT، ALP، hsCRP، وزن بدن، وزن چربی و وزن بدون چربی بدن مورد بررسی قرار داد. 14 مرد فوتبالیست سالم (با انجام فعالیت ورزشی منظم در طول ماه مبارک)، در این تحقیق داوطلب شدند.
روش پژوهش: آزمودنی ها به دو گروه 7 نفره روزهدار (سن: 83/3±61/22 سال، قد: 33/6±12/174 سانتیمتر و وزن: 052/15±6/69 کیلوگرم) و کنترل (سن: 54/3±7/24 سال، قد: 44/5±98/172 سانتیمتر و وزن: 15/10±74/67کیلوگرم) تقسیم شدند و در طی دو وهله (یک روز مانده به ماه رمضان و در روز 29) از آنها خونگیری به عمل آمد. در وهلۀ اول، نمونههای خونی در ساعت 10 صبح (پس از 12 ساعت ناشتایی) و در وهلۀ دوم (روز29)، به فاصلۀ 12 ساعت پس از صرف آخرین وعدۀ غذایی (ساعت 17) جمعآوری شدند. پس از اطمینان از توزیع طبیعی تمام دادهها (آزمون ks)، از آزمون تی همبسته برای مقایسه دادهها در سطح اطمینان 05/0 استفاده شد.
یافته ها: در هیچیک از گروهها، یک ماه روزهداری تاثیر معنیداری بر هیچکدام از فاکتورهای مورد مطالعه، نداشت.
نتیجه گیری: در پایان نتیجهگیری میشود که اگر مقدار دریافت کالری و فعالیت بدنی روزانه تغییر چندانی نداشته باشد، احتمالا به دلیل سازگاری قبلی ورزشکاران، روزهداری سبب هیچگونه پیامد ناخوشایندی بر سلامتی ورزشکاران نخواهد شد.
واژگان کلیدی: روزهداری، فاکتورهای خونی، وضعیت آنتی اکسیدانی
عباسعلی گایینی؛ حمید اراضی؛ مسعود یوسفی
دوره 1، شماره 1 ، فروردین 1390، ، صفحه 79-89
چکیده
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف هنجاریابی درصد چربی بدن پسران ورزشکار و غیر ورزشکار نوجوان شهر تهران انجام شده است.
روش پژوهش: 619 آزمودنی 11 و 12 ساله شامل 306 آزمودنی ورزشکار در 8 رشته ورزشی (با میانگین وزن 04/6 90/33 کیلوگرم و قد 89/6 39/142 سانتیمتر) و 313 آزمودنی غیر ورزشکار (با میانگین وزن 61/7 18/33 کیلوگرم و قد 70/6 75/140 سانتیمتر) به شکل تصادفی گزینش ...
بیشتر
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف هنجاریابی درصد چربی بدن پسران ورزشکار و غیر ورزشکار نوجوان شهر تهران انجام شده است.
روش پژوهش: 619 آزمودنی 11 و 12 ساله شامل 306 آزمودنی ورزشکار در 8 رشته ورزشی (با میانگین وزن 04/6 90/33 کیلوگرم و قد 89/6 39/142 سانتیمتر) و 313 آزمودنی غیر ورزشکار (با میانگین وزن 61/7 18/33 کیلوگرم و قد 70/6 75/140 سانتیمتر) به شکل تصادفی گزینش شدند و در این مطالعۀ توصیفی که به شکل میدانی انجام شده است، شرکت کردند. درصد چربی بدن آزمودنیها با استفاده از کالیپر و اندازهگیری از دو نقطه سهسر بازویی و ساق پا انجام شد. در این پژوهش، درصد چربی بدن آزمودنیها با استفاده از معادله اسلاتر محاسبه شد. با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی، هنجار درصد چربی بدن دو گروه ورزشکار و غیر ورزشکار به دست آمد. ضمناً تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش با نرمافزار SPSS و Excel انجام شد.
یافته ها: تجزیه و تحلیل یافتههای پژوهش نشان داد که هنجار درصد چربی بدن ورزشکاران بین 72/8 09/19 و هنجار درصد چربی بدن غیر ورزشکاران بین 36/873/18 قرار دارد. همچنین بین میانگین درصد چربی بدن ورزشکاران و غیر ورزشکاران تفاوت معنی داری وجود ندارد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده در این پژوهش، باید برنامه های فرهنگی در جهت افزایش آگاهی از پیامدها و تبعات زندگی کم تحرک به ویژه در دوران کودکی و نوجوانی مورد توجه قرار گیرد.
واژگان کلیدی: هنجار، درصد چربی بدن، ورزشکار، غیر ورزشکار.
پیام سعیدی؛ حمید محبی؛ فرهاد رحمانینیا؛ فهیمه محمد قاسمی
دوره 4، شماره 2 ، آذر 1393، ، صفحه 89-108
چکیده
هدف: هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر 10 هفته استفاده از روشهای تعادل منفی انرژی همراه با رژیم غذایی پرچرب بر اندازۀ آدیپوسیت و سطوح آدیپونکتین در نواحی مختلف حفرۀ شکمی و متغیرهای قندی و لیپیدی و مقاومت به انسولین در موشهای نر چاق نژاد ویستار بود. روششناسی: نمونۀ آماری تحقیق حاضر را 64 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار تشکیل میدادند ...
بیشتر
هدف: هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر 10 هفته استفاده از روشهای تعادل منفی انرژی همراه با رژیم غذایی پرچرب بر اندازۀ آدیپوسیت و سطوح آدیپونکتین در نواحی مختلف حفرۀ شکمی و متغیرهای قندی و لیپیدی و مقاومت به انسولین در موشهای نر چاق نژاد ویستار بود. روششناسی: نمونۀ آماری تحقیق حاضر را 64 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار تشکیل میدادند (میانگین وزنی 6/ 12±5/194 گرم). نمونهبرداری بافت و خون در هفتههای اول، 18 و 28 و پس از ناشتایی شبانه صورت گرفت. پس از نمونهبرداری پایه،56 سر موش باقیمانده بهطور تصادفی به گروههای کنترل (16 سر) و رژیم غذایی پرچرب (40 سر) تقسیم شدند. گروه پرچرب پس از 18 هفته، به زیرگروههای رژیم پرچرب و تعادل منفی انرژی شامل محدودیت کالری، تمرین هوازی و ترکیبی (محدودیت کالری همراه با تمرین هوازی) تقسیم شدند. زیرگروههای تعادل منفی انرژی به مدت 10 هفته، تحت تمرین هوازی (دویدن) با شدت70 تا 75 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی، 25% محدودیت کالری و تناوب دو روش قرار گرفتند. سطوح آدیپونکتین و اندازۀ آدیپوسیت در بافت چربی نواحی خلف صفاقی و احشایی و همچنین سطوح سرمی گلوکز ، انسولین و نیمرخ لیپیدی اندازهگیری شدند. شاخص مقاومت به انسولین نیز محاسبه گردید. یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد که در مقایسه با غذای پرچرب، روشهای تعادل منفی انرژی علیرغم مصرف غذای پرچرب سبب کاهش معنیدار اندازۀ آدیپوسیت نواحی احشایی و صفاقی خلفی و همچنین بهبود معنیدار شاخص مقاومت به انسولین، کاهش معنیدار سطوح سرمی انسولین و گلوکز در موشهای صحرایی چاق شد (05/0>P). با وجود این، تعادل منفی انرژی علیرغم بهبود متغیرهای پروفایل لیپیدی تنها سبب کاهش معنیدار در تریگلیسرید گردید (05/0>P). آدیپونکتین بافت چربی نواحی مورد مطالعه در زیرگروههای تعادل منفی انرژی در مقایسه با گروه غذای پرچرب، تنها در گروه ترکیبی افزایش معنیداری نشان داد (05/0>P). نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که روشهای تعادل منفی انرژی حتی در زمان مصرف غذای پرچرب میتوانند سبب کاهش اندازۀ آدیپوسیت در بافتهای چربی احشایی و خلف صفاقی شوند که تا حد زیادی با بهبود نیمرخ لیپیدی و متابولیکی همسو است. نتایج همچنین نشان دهندۀ برتری تمرین هوازی در بهبود پروفایل لیپیدی نسبت به سایر روشهای تعادل منفی انرژی میباشد.
نسرین رمضانی؛ عباسعلی گائینی؛ سیروس چوبینه؛ محمدرضا کردی؛ مهدی هدایتی
دوره 5، شماره 2 ، آذر 1394، ، صفحه 89-98
چکیده
هدف: رتینول متصل به پروتئین چهار (RBP-4) آدیپوکاینی است که در تنظیم عملکرد انسولین و متابولیسم گلوکز شرکت دارد. هدف از این پژوهش بررسی اثر تمرین هوازی بر غلظت سرمی RBP-4 و شاخص مقاومت انسولینی در موشهای صحرایی نر دیابتی نوع دو بود. روش شناسی: هجده سر موش صحرایی نر 8 هفته ای (میانگین وزنی 1/13±6/233 گرم) به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. موشها ...
بیشتر
هدف: رتینول متصل به پروتئین چهار (RBP-4) آدیپوکاینی است که در تنظیم عملکرد انسولین و متابولیسم گلوکز شرکت دارد. هدف از این پژوهش بررسی اثر تمرین هوازی بر غلظت سرمی RBP-4 و شاخص مقاومت انسولینی در موشهای صحرایی نر دیابتی نوع دو بود. روش شناسی: هجده سر موش صحرایی نر 8 هفته ای (میانگین وزنی 1/13±6/233 گرم) به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. موشها با استفاده از داروی نیکوتین آمید و استرپتوزتوسین دیابتی شدند. پنج روز پس از تزریق، تست دیابت با نوار قند خون انجام شد و موش هایی که گلوکز ناشتایی آنها بین 400-126 میلی گرم در دسی لیتر بود به عنوان نمونه دیابتی در نظر گرفته شدند. موش ها به روش تصادفی و بر اساس همگن سازی وزن بدن در دو گروه کنترل دیابتی (9 n=) و هوازی دیابتی (9 n=) قرار گرفتند. برنامه تمرینی به مدت 8 هفته و 5 روز هفته روی نوار گردان انجام شد. تمرین با سرعت 10 متر بر دقیقه و شیب 5%، به مدت 15 دقیقه شروع شد و هر دو هفته به صورت فزاینده افزایش یافت تا به سرعت 25 متر بر دقیقه و شیب 5% ، به مدت 40 دقیقه رسید. مقادیر RBP-4 به روش الایزا و مقاومت انسولین با شاخص HOMA-IR اندازه گیری شد. یافتهها: القای دیابت نوع دو باعث افزایش وزن و افزایش مقادیر RBP-4 سرمی (بیش از 40 میوگرم در لیتر) شد. همچنین، افزایش معنیدار در وزن عضله در گروه تمرین در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد (05/0P<). مقادیر RBP-4 سرمی پس از تمرینات در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافت (05/0P<). همچنین، مقادیر گلوکز ، انسولین و شاخص مقاومت انسولینی در گروه تمرینی در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنیداری پیدا کرد (05/0P<). نتیجهگیری: به نظر میرسد هشت هفته تمرین هوازی با شدت 80-60 درصد VO2max می تواند در کاهش RBP-4 و شاخص مقاومت انسولینی در افراد مبتلا به دیابت نوع دو موثر باشد.
عابدین خسروی؛ رزیتا فتحی؛ معصومه باقرسلیمی؛ علی رسولی
چکیده
هدف: پروتئین شبه آنژیوپروتئین 8 یک عامل گردشی منتج از هپاتوسیتها است که سطوح تریگلیسریدهای پلاسما را تنظیم میکند. هدف از تحقیق حاضر بررسی پاسخ سطوح پلاسمایی پروتئین شبه آنژیوپوئیتین 8 (ANGPTL8) به فعالیت ورزشی حاد در مردان جوان فعال میباشد.
روششناسی: یازده مرد جوان سالم و فعال (سن 63/3±00/24 سال، شاخص توده بدنی 00/2±98/22 کیلوگرم ...
بیشتر
هدف: پروتئین شبه آنژیوپروتئین 8 یک عامل گردشی منتج از هپاتوسیتها است که سطوح تریگلیسریدهای پلاسما را تنظیم میکند. هدف از تحقیق حاضر بررسی پاسخ سطوح پلاسمایی پروتئین شبه آنژیوپوئیتین 8 (ANGPTL8) به فعالیت ورزشی حاد در مردان جوان فعال میباشد.
روششناسی: یازده مرد جوان سالم و فعال (سن 63/3±00/24 سال، شاخص توده بدنی 00/2±98/22 کیلوگرم بر متر مربع) در این مطالعه شرکت نمودند. فعالیت ورزشی حاد شامل 2 سری (10 ثانیه×6) رکاب زدن سرعتی با حداکثر تلاش و 10 دقیقه استراحت فعال (رکاب زدن با شدت 75-65 درصد حداکثر ضربان قلب) بود. نمونه های خونی در حالت ناشتا، پیش از فعالیت ورزشی (30 دقیقه بعد از صرف صبحانه ~365 کیلوکالری)، بلافاصله، 15، 30 و 45 دقیقه بعد از فعالیت ورزشی برای ارزیابی متغیرهای سرمی، جمع آوری شد. از تجزیه و تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی برای بررسی تغییرات متغیرها در بازه های زمانی مختلف، و از ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی ارتباط بین متغیرها استفاده شد.
یافتهها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد سطوح ANGPTL8، گلوکز، انسولین، لاکتات، TG و LDL-C در دورههای زمانی اندازهگیری شده در این پژوهش تغییر معنیداری کرده است (05/0>p). در حالت ناشتا، 30 دقیقه پس از صرف صبحانه (قبل از انجام فعالیت ورزشی) و بلافاصله پس از فعالیت ورزشی، ارتباط معنی داری بین سطوح ANGPTL8 و سطوح گلوکز، انسولین، لاکتات، TG، TC، HDL-C و LDL-C یافت نشد. همچنین هیج ارتباطی بین ANGPTL8 و وزن، BMI و درصد چربی بدن یافت نشد (05/0p>).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج تحقیق حاضر، فعالیت ورزشی از نوع حاد و کوتاه مدت منجر به تغییرات معنیدار در سطوح ANGPTL8 شد. از طرفی، عدم ارتباط معنیدار بین ANGPTL8 و ترکیب بدن می تواند به نوع آزمودنیها مرتبط باشد.
عابدین خسروی؛ رزیتا فتحی؛ مرضیه ثاقب جو
چکیده
هدف: پروتئینهای شبه آنژیوپوئیتین که در تنظیم متابولیسم چربی درگـیر هستـند، میتوانند به طور بالقوه در درمان سندرم متابولیک مورد استفاده قرار بگیرند. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرین تناوبی و تداومی بر سطوح سرمی پروتئین شبه آنژیوپوئیتین 8 (ANGPTL8) و نیمرخ لیپیدی دختران چاق 11-9 سال بود. روششناسی: 32 دانشآموز دختر 9 تا 11 ...
بیشتر
هدف: پروتئینهای شبه آنژیوپوئیتین که در تنظیم متابولیسم چربی درگـیر هستـند، میتوانند به طور بالقوه در درمان سندرم متابولیک مورد استفاده قرار بگیرند. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرین تناوبی و تداومی بر سطوح سرمی پروتئین شبه آنژیوپوئیتین 8 (ANGPTL8) و نیمرخ لیپیدی دختران چاق 11-9 سال بود. روششناسی: 32 دانشآموز دختر 9 تا 11 ساله با صدک شاخص توده بدنی بیش از 90 درصد به صورت تصادفی در گروههای کنترل (9 نفر)، تمرین تداومی (11 نفر) و تمرین تناوبی (12) قرار گرفتند. تمرینات شامل هشت هفته پیادهروی تداومی و تناوبی (3 جلسه در هفته) بود. آزمودنیها در گروه تمرین تداومی در چهار هفته اول با شدت %75-60 ضربان قلب بیشینه و در چهار هفته دوم با شدت %75-70 ضربان قلب بیشینه و در گروه تمرین تناوبی در چهار هفته اول با شدت %80-75 ضربان قلب بیشینه و در چهار هفته دوم با شدت %85-80 ضربان قلب بیشینه پیادهروی نمودند. اندازه گیری سطوح سرمی ANGPTL8، HDL، LDL، TG، TC و گلوکز ناشتا در دو نوبت پیشآزمون و پسآزمون انجام شد. یافتهها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد در گروه تناوبی، متغیرهای ANGPTL8، TC و گلوکز افزایش (05/0>p) و شاخص توده بدن و صدک شاخص توده بدن کاهش (05/0>p) یافت. در گروه تداومی، سطوح ANGPTL8 و TC افزایش (05/0>p) و شاخص توده بدن کاهش (05/0>p) یافت. مقایسه بینگروهی نیز نشان داد که مقادیر گلوکز و ANGPTL8 در دو گروه تمرین، تفاوتی نداشتند. نتیجهگیری: افزایش سطوح پروتئین شبه آنژیوپوئیتین 8 پس از هشت هفته تمرینات تناوبی و تداومی مستقل از نوع تمرین بود. به نظر میرسد شاید یکی از دلایل اصلی آن، افزایش سطوح گلوکز و TC باشد، که پیشنهاد دهنده پتانسیل درمانی پروتئین شبه آنژیوپوئیتین 8 در کاهش این عوامل از طریق مهار آن است
سپیده وکیل محلاتی؛ محمد شریعت زاده جنیدی؛ هادی روحانی
چکیده
هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر مصرف کوتاه مدت مکمل CLA بر میزان چربی سوزی حین فعالیت ورزشی در زنان چاق بود. روششناسی: آزمودنیهای این پژوهش 10 نفر زن چاق (سن 7/4±7/34 سال، شاخص توده بدن 8/4±2/34 کیلوگرم بر مترمربع، وزن 9/1±1/83 کیلوگرم) بودند. آزمودنی ها به مدت 7 روز مکمل CLA را روزانه به میزان 5/1 گرم مصرف کردند. قبل و بعد از دوره مصرف مکمل، ...
بیشتر
هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر مصرف کوتاه مدت مکمل CLA بر میزان چربی سوزی حین فعالیت ورزشی در زنان چاق بود. روششناسی: آزمودنیهای این پژوهش 10 نفر زن چاق (سن 7/4±7/34 سال، شاخص توده بدن 8/4±2/34 کیلوگرم بر مترمربع، وزن 9/1±1/83 کیلوگرم) بودند. آزمودنی ها به مدت 7 روز مکمل CLA را روزانه به میزان 5/1 گرم مصرف کردند. قبل و بعد از دوره مصرف مکمل، یک آزمون ورزشی فزاینده روی نوار گردان به منظور سنجش حداکثر اکسیداسیون چربی (MFO) و شدت فعالیت متناسب با آن (FATmax) اجرا شد. نمونه خونی نیز قبل و بلافاصله پس از آزمون فزاینده جهت سنجش میزان سرمی گلیسرول گرفته شد. آزمون های آماری t وابسته و تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر جهت مقایسه میانگین متغیرها استفاده شد. یافتهها: تفاوت معنی داری در میانگین FATmax (655/0=p) و MFO (133/0=p) بین قبل و بعد از مصرف مکمل CLA وجود نداشت. مصرف مکمل CLA پس از یک وهله انجام فعالیت ورزشی، تاثیر معنی داری بر مقدار گلیسرول پلاسما نداشت. با این حال، اثر تعاملی بین این دو فاکتور معنی دار بود و میزان گلیسرول را افزایش داد. نتیجهگیری: بطور کلی یافتههای مطالعه حاضر نشان داد که مصرف CLA، حداقل در کوتاه مدت، سبب بهبود میزان چربی سوزی در زنان چاق نمیشود.
هانیه برهمن؛ علیرضا علمیه؛ محمدرضا فدائی چافی
چکیده
هدف: به نظر می رسد که تمرین ورزشی برای بهبود سندروم متابولیک و چاقی موثر باشد، با این وجود پیشینه ی محدودی در خصوص تمرینات ریتمیک در آب و افراد یائسه وجود دارد. لذا هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر تمرینات ریتمیک در آب بر لپتین، آلدوسترون و فشار خون زنان یائسه چاق مبتلا به سندروم متابولیک بود. روش شناسی : این مطالعه یک کارآزمایی بالینی بود ...
بیشتر
هدف: به نظر می رسد که تمرین ورزشی برای بهبود سندروم متابولیک و چاقی موثر باشد، با این وجود پیشینه ی محدودی در خصوص تمرینات ریتمیک در آب و افراد یائسه وجود دارد. لذا هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر تمرینات ریتمیک در آب بر لپتین، آلدوسترون و فشار خون زنان یائسه چاق مبتلا به سندروم متابولیک بود. روش شناسی : این مطالعه یک کارآزمایی بالینی بود که روی 31 زن 75-65 ساله چاق و یائسه مبتلا به سندروم متابولیک (15 نفر گروه شاهد و 16 نفر گروه تجربی) انجام شد. داوطلبین به صورت تصادفی به دو گروه شاهد و تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی 12 هفته، سه جلسه در هفته و 60 دقیقه در هر جلسه تمرینات ریتمیک در آب را انجام دادند. متغیرهای لپتین، آلدوسترون و فشارخون قبل و پس از اتمام مداخله در هر دو گروه اندازه گیری شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون های تی همبسته و کوواریانس در نرم افزار SPSS نسخه 21 استفاده شد.یافته ها: 12 هفته تمرینات ریتمیک در آب موجب کاهش معنی دار لپتین (001/0 P =)، آلدوسترون (001/0 P =)، فشارخون سیستولیک (001/0 P =)، و فشار خون دیاستولیک (031/0 P=) زنان یائسه چاق مبتلا به سندروم متابولیک شد.نتیجه گیری: به نظر می رسد تمرینات ریتمیک در آب تاثیر مطلوبی بر لپتین، آلدوسترون و فشارخون زنان یائسه چاق مبتلا به سندروم متابولیک دارد.واژگان کلیدی: لپتین، آلدسترون، فشار خون و تمرینات ریتمیک در آب
حمید محبی؛ ارسلان دمیرچی؛ سید صالح صفری موسوی؛ فریبرز هوانلو
دوره 2، شماره 2 ، تیر 1391، ، صفحه 113-123
چکیده
چکیده
هدف: هدف از این مطالعه بررسی اثر کاهش محتوای گلیکوژن عضله بر حداکثر اکسیداسیون چربی (MFO) و شدت ورزشی که حداکثر اکسیداسیون چربی در آن اتفاق میافتد (Fatmax) در مردان تمریننکرده بود.
روش پژوهش: هشت مرد سالم تمریننکرده (سن 1±2/22 سال، شاخص تودۀ بدنی 5/1±9/21 کیلوگرم بر متر مربع، چربی بدن 1±1/15 درصد و اوج اکسیژن مصرفی 41/0±82/2 لیتر در دقیقه) ...
بیشتر
چکیده
هدف: هدف از این مطالعه بررسی اثر کاهش محتوای گلیکوژن عضله بر حداکثر اکسیداسیون چربی (MFO) و شدت ورزشی که حداکثر اکسیداسیون چربی در آن اتفاق میافتد (Fatmax) در مردان تمریننکرده بود.
روش پژوهش: هشت مرد سالم تمریننکرده (سن 1±2/22 سال، شاخص تودۀ بدنی 5/1±9/21 کیلوگرم بر متر مربع، چربی بدن 1±1/15 درصد و اوج اکسیژن مصرفی 41/0±82/2 لیتر در دقیقه) در دو وهلۀ جداگانه با فاصلۀ حداقل یک هفته شرکت کردند. هر آزمودنی در حالت ناشتا (ساعت 7:00)، در دو نوبت جداگانه، در وضعیت طبیعی گلیکوژن عضله و تحت شرایط کاهش گلیکوژن عضله، بهطور تصادفی آزمون فعالیت ورزشی فزایندهای با مراحل 3 دقیقهای تا سرحد خستگی روی چرخ کارسنج اجرا کردند. در یکی از جلسات، آزمودنیها بعدازظهر (18:00) روز قبل از اجرای آزمون فعالیت ورزشی برای اجرای فعالیت ورزشی به منظور کاهش محتوای گلیکوژن عضله به آزمایشگاه مراجعه کردند.کالریسنجی غیرمستقیم برای تعیین حجم اکسیژن مصرفی و دی اکسید کربن تولید شده در خلال فعالیت فزاینده استفاده شد. میزان اکسیداسیون مواد، MFO و Fatmax با کمک معادلات عنصرسنجی تعیین و محاسبه شد. از آزمون آماری t همبسته برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: MFO در شرایط کاهش گلیکوژن عضله (08/0±54/0 گرم در دقیقه) بهطور معنیداری نسبت به شرایط طبیعی گلیکوژن عضله (04/0±36/0 گرم در دقیقه) بالاتر بود (01/0≥P). همچنین بین Fatmax و در شرایط کاهش گلیکوژن عضله (42/3±01/65 درصد VO2peak)و در شرایط طبیعی گلیکوژن عضله(13/3±12/46 درصد VO2peak) تفاوت معنی داری مشاهده شد (01/0≥P).
نتیجهگیری: بهطور کلی، نتایج این تحقیق نشان داد که کاهش گلیکوژن عضله قبل از فعالیت باعث افزایش MFO و جابهجایی MFO و Fatmax به شدت بالاتری از فعالیت میشود. این بدان معنی است که شروع در کاهش اکسیداسیون چربی در یک شدت بالاتری اتفاق میافتد و آزمودنیها دیرتر به منابع کربوهیدرات وابسته میشوند.
واژگان کلیدی: حداکثر اکسیداسیون چربی، شدت ورزشی، کاهش گلیکوژن عضله، آزمون فعالیت فزاینده
احمد محمدی مقدم؛ ناصر بهپور؛ وحید تادیبی
دوره 3، شماره 2 ، تیر 1392، ، صفحه 115-128
چکیده
چکیده
هدف: در تحقیقات گذشته مشخص شدهاست که عوامل زیادی بر اشتها تاثیرگذارند. تمرینات ورزشی یکی از عواملی است که روی اشتها و به دنبال آن بر میزان انرژی دریافتی تاثیر می گذارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر فعالیت ورزشی مقاومتی دایره ای با شدت های سبک، متوسط و سنگین بر میزان اشتها می باشد.
روش پژوهش: 8 مرد و 8 زن سالم به صورت داوطلبانه به ...
بیشتر
چکیده
هدف: در تحقیقات گذشته مشخص شدهاست که عوامل زیادی بر اشتها تاثیرگذارند. تمرینات ورزشی یکی از عواملی است که روی اشتها و به دنبال آن بر میزان انرژی دریافتی تاثیر می گذارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر فعالیت ورزشی مقاومتی دایره ای با شدت های سبک، متوسط و سنگین بر میزان اشتها می باشد.
روش پژوهش: 8 مرد و 8 زن سالم به صورت داوطلبانه به عنوان آزمودنی در این پژوهش شرکت کردند. فعالیت ورزشی با سه شدت سبک (30 تا 40 درصد 1RM)، متوسط (50 تا 60 درصد 1RM) و سنگین (80 تا 90 درصد 1RM) و در 6 حرکت پرس سینه، زیربغل، سرشانه، اسکات پا، پشت پا و ساق پا (در مدت90 دقیقه) انجام شد. اشتهای افراد پیش از فعالیت ورزشی، بلافاصله، 3 و سپس 6 ساعت پس از فعالیت ورزشی با مقیاس اندازه گیری آنالوگ بصری (VAS) ارزیابی شد. جهت تحلیل یافته ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون t استفاده شد. سطح معنی داری (05/0P
مهدی حسینزاده؛ ولی الله دبیدی روشن؛ علیرضا قنبری
دوره 1، شماره 2 ، تیر 1390، ، صفحه 141-153
چکیده
چکیده
هدف: تاثیر سودمند ورزش بر دستگاههای مختلف بدن بر همگان آشکار است، اما اثر ورزش در محیطهایی با گرما و رطوبت زیاد بر دستگاه قلبی عروقی کاملاً مشخص نیست. هدف از پژوهش حاضر بررسی تغییر برخی از فاکتورهای انعقادی و فاصله QT تصحیح شده (QTc) جوانان سالم در اثر دهیدراسیون در سونا و رهیدراسیون پس از انجام فعالیت روی چرخ کارسنج دستی بود.
روش ...
بیشتر
چکیده
هدف: تاثیر سودمند ورزش بر دستگاههای مختلف بدن بر همگان آشکار است، اما اثر ورزش در محیطهایی با گرما و رطوبت زیاد بر دستگاه قلبی عروقی کاملاً مشخص نیست. هدف از پژوهش حاضر بررسی تغییر برخی از فاکتورهای انعقادی و فاصله QT تصحیح شده (QTc) جوانان سالم در اثر دهیدراسیون در سونا و رهیدراسیون پس از انجام فعالیت روی چرخ کارسنج دستی بود.
روش پژوهش: 14 کشتیگیر فرنگیکار جوان با 2 سال سابقه تمرین باشگاهی (میانگین وزن 20/10±17/77 کیلوگرم، سن 59/2±14/18سال) بهطور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی 3 تا 4 درصد از وزن خود را از طریق تعریق در سونای خشک بهصورت تناوبهای 10 دقیقهای از دست دادند. برای آبگیری مجدد نیز مقادیری آب معدنی نستله متناسب با وزن ازدسترفته در اختیار آزمودنیها قرار داده شد. پروتکل کارسنج دستی بهصورت 6 دقیقه تمرین تناوبی شدید (شامل 8 تناوب 15 ثانیهای با شدت بالا و 30 ثانیه بازگشت فعال با چرخاندن چرخ طیار درحالت بدون بار) نیز در سه مرحله اجرا شد. شاخصهای مربوطه در سه مرحلۀ قبل، بعد و 18 ساعت بعد از سونا انجام شد.
یافته ها: مقادیر فیبرینوژن در گروه تجربی پس از آبزدایی افزایش و در اثر آبگیری مجدد کاهش معناداری داشت. PT گروه تجربی کاهش معناداری در آبگیری مجدد در مقایسه با مرحله آبزدایی و آبگیری طبیعی داشت. مقادیر QTc گروه تجربی بلافاصله پس از آبزدایی تغییر معنیداری نداشت، اما پس از ساعات آبگیری مجدد افزایش معناداری در مقایسه با مرحله آبزدایی پیدا کرد. همچنین تغییرات فیبرینوژن در مراحل آبزدایی و آبگیری مجدد، کاهشPT در مرحله آبگیری مجدد و افزایش QTc گروه تجربی در مرحله آبگیری مجدد در بین دو گروه معنیدار بود.
نتیجهگیری: آبزدایی 3 تا 4 درصدی در اثر حمام سونا و فعالیت بدنی متعاقب آن میتواند منجر به بروز برخی اختلالات انعقادی و همچنین تغییرات الکتروکاردیوگرام گردد که میتواند تهدیدکننده سلامت ورزشکار باشد.
واژگان کلیدی: محیط گرم و مرطوب، آبزدایی، فاکتورهای انعقادی، تمرینات بدنی.
جواد الماسی؛ فرزاد ناظم؛ علی حیدریان پور؛ نادر فرهپور
دوره 2، شماره 1 ، فروردین 1391
چکیده
چکیده
هدف: کاهش سریع وزن ممکن است سبب افت آمادگی جسمانی و قابلیت های فیزیولوژیک هنگام اجرای تمرین یا مسابقات شود. در این مطالعه، تاثیر کاهش سریع وزن کشتی گیران جوان سبک آزاد بر تغییرات آنتروپومتریک (وزن، جرم خالص، شاخص توده بدن و مجموع لایه های چربی زیرجلدی) و عملکرد بی هوازی (شاخص های میانگین، اوج و حداقل توان های مطلق و نسبی بیهوازی) ...
بیشتر
چکیده
هدف: کاهش سریع وزن ممکن است سبب افت آمادگی جسمانی و قابلیت های فیزیولوژیک هنگام اجرای تمرین یا مسابقات شود. در این مطالعه، تاثیر کاهش سریع وزن کشتی گیران جوان سبک آزاد بر تغییرات آنتروپومتریک (وزن، جرم خالص، شاخص توده بدن و مجموع لایه های چربی زیرجلدی) و عملکرد بی هوازی (شاخص های میانگین، اوج و حداقل توان های مطلق و نسبی بیهوازی) بررسی می شود.
روش پژوهش: 32 کشتی گیر آزاد کار در دامنه سنی 19تا 21 سال با میانگین های وزن 45/0±28/69 کیلوگرم و میانگین شاخص توده بدن 6/3±2/23 کیلوگرم بر متر مربع، در دو رده وزنی 60 و 66 کیلو گرم آماده شرکت در مسابقات انتخابی استان داوطلبانه از دو باشگاه فعال در شهر همدان انتخاب شدند. ابتدا آزمودنی ها 1/0±5 کیلوگرم از وزن شان را به روش های متعارف کاهش دادند. آن ها آزمون دوی شاتل (RAST) را اجرا کردند (پیش آزمون). پس از گذشت 6 ساعت همراه مصرف مایعات و تغذیه دلخواه، سنجش متغیرهای ترکیب بدن و شاخص های توان بی هوازی تکرار گردید. همچنین آزمودنیها مطابق توصیه ی انجمن های بین المللی، پارامترهای وابسته در دو گروه (3 و 6 درصد کاهش وزن) مقایسه شدند.
یافته ها: متغیرهای آنتروپومتری و مقادیر مطلق و نسبی توان بی هوازی در 2 گروه از کشتی گیران پس از 6 ساعت ریکاوری کاهش وزن، تغییرات معنی داری رخ داد (05/0P
زینب گرگین؛ رضا قراخانلو؛ عبدالحسین پرنو؛ سمیه رجبی؛ مهدی هدایتی
دوره 1، شماره 1 ، فروردین 1390، ، صفحه 1-10
چکیده
چکیده
هدف: هدف این تحقیق تعیین تاثیر تمرینات استقامتی، مقاومتی و ترکیبی بر میزان گیرندههای استیل کولین عضله تندانقباض موش نر نژاد ویستار بود.
روش پژوهش: در این پژوهش 30 سر موش نر ویستار (با میانگین وزن 15±220 گرم( به طور تصادفی به 4 گروه تقسیم شدند. حیوانات گروه استقامتی 12 هفته، هفته ای 5 روز و هر روز حداکثر 60 دقیقه روی تردمیل با سرعت حداکثر ...
بیشتر
چکیده
هدف: هدف این تحقیق تعیین تاثیر تمرینات استقامتی، مقاومتی و ترکیبی بر میزان گیرندههای استیل کولین عضله تندانقباض موش نر نژاد ویستار بود.
روش پژوهش: در این پژوهش 30 سر موش نر ویستار (با میانگین وزن 15±220 گرم( به طور تصادفی به 4 گروه تقسیم شدند. حیوانات گروه استقامتی 12 هفته، هفته ای 5 روز و هر روز حداکثر 60 دقیقه روی تردمیل با سرعت حداکثر 30 متر بر دقیقه دویدند. در گروه مقاومتی، حیوانات در قفس فلزی با تور سیمی که دو بطری آب در بالاترین ارتفاع آن (12 متر) بود، نگهداری شدند و مجبور بودند از فنس سیمی اطراف قفس شان بالا بروند. در گروه ترکیبی، حیوانات 12 هفته، طبق پروتکل استقامتی، تمرین کردند، سپس در قفس های توری قرار گرفتند و تمرین مقاومتی انجام دادند. 48 ساعت بعد از آخرین جلسۀ تمرینی حیوانات بیهوش شدند و عضله درشتنی قدّامی آنها جدا شده، در نیتروژن مایع منجمد قرار گرفتند و سپس در دمای 70 درجه نگهداری شدند. برای سنجش nAChR از کیت الایزا و برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمون تجزیه و تحلیل واریانس و t مستقل استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد هر سه نوع تمرین، میزان nAChRعضلۀ تند را افزایش دادند؛ یعنی بین میزان nAChR گروه تمرین استقامتی، مقاومتی و ترکیبی با گروه کنترل تفاوت معنی دار وجود داشت (01/0pp).
نتیجه گیری: تمرین می تواند عامل مهمی در افزایش AChR عضله باشد. تمرین ورزشی مانند تمرین استقامتی، مقاومتی و ترکیبی می تواند از طریق تسریع عوامل نروتروفیکی مانند CGRP که در ساخت و دستهبندی nAChR دخیلاند، در افزایش میزان این گیرندهها نقش موثر داشته باشد.
واژگان کلیدی: گیرنده استیلکولین، تمرین استقامتی، تمرین مقاومتی، تمرین ترکیبی، عضله تند انقباض.
ناهید بیژه؛ حسن فرجی؛ بابی سان عسگری؛ اسرا عسگری؛ سعید رمضانی
دوره 5، شماره 1 ، خرداد 1394، ، صفحه 11-21
چکیده
هدف: هدف از این مطالعه، بررسی پاسخ ویسفاتین به فعالیت ورزشی حاد استقامتی پیش و پس از 8 هفته تمریندر مردان چاق تمرین نکرده سالم بود. روششناسی: بیست و دو آزمودنی (سن: 83/3±06/29 سال، وزن: 68/4±96/90 کیلوگرم، قد: 88/4±3/171 سانتیمتر و شاخص توده بدن 8/1 ± 76/30 کیلوگرم بر مترمربع) بهطور داوطلبانه در مطالعه حاضر شرکت کردند. آزمودنیها بهطور ...
بیشتر
هدف: هدف از این مطالعه، بررسی پاسخ ویسفاتین به فعالیت ورزشی حاد استقامتی پیش و پس از 8 هفته تمریندر مردان چاق تمرین نکرده سالم بود. روششناسی: بیست و دو آزمودنی (سن: 83/3±06/29 سال، وزن: 68/4±96/90 کیلوگرم، قد: 88/4±3/171 سانتیمتر و شاخص توده بدن 8/1 ± 76/30 کیلوگرم بر مترمربع) بهطور داوطلبانه در مطالعه حاضر شرکت کردند. آزمودنیها بهطور تصادفی به دو گروه تجربی (11 نفر) و کنترل (11 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی در 8 هفته تمرین استقامتی، سه بار در هفته، شرکت کردند. شدت فعالیت ورزشی پس از هفته چهارم از60 درصد ضربان قلب بیشینه به 65 تا 70 درصد ضربان قلب بیشینه تا اتمام دوره تمرین افزایش یافت. آزمون فعالیت ورزشی حاد (فعالیت روی چرخکار سنج، 30 دقیقه با شدت 60 درصد ضربان قلب بیشینه) قبل و پس از دوره تمرین انجام شد. نمونههای خونی نیز، قبل، بلافاصله بعد و 30 دقیقه پس از فعالیت ورزشی حاد در دو مرحلة قبل و پس از دوره تمرین استقامتی جهت اندازهگیری تغییرات ویسفاتین پلاسما گرفته شد. یافتهها: نتایج با استفاده از آنوای دوطرفه با اندازهگیری مکرر نشان داد که تغییرات سطوح ویسفاتین پس از فعالیت ورزشی حاد (بلافاصله بعد و 30 دقیقه بعد) نسبت به قبل فعالیت در آن جلسه در هر دو گروه کنترل و تجربی، قبل از دوره تمرینی، معنیدار نبود. بعد از دوره تمرینی، سطوح ویسفاتین پس از فعالیت حاد در گروه تجربی بهطور معنیداری (بلافاصله و 30 دقیقه) نسبت به قبل فعالیت در آن جلسه کاهش یافت و همچنین نسبت به زمانهای مشابه با قبل از دوره تمرینی (بلافاصله بعد و 30 دقیقه) پایینتر بود (05/0>p). سطوح استراحتی ویسفاتین پس از دوره تمرین کاهش یافت. وزن بدن، توده چربی و درصد چربی بدن گروه تجربی بهطور معنیداری پس از دوره تمرینی کاهش یافت (05/0p<). VO2max برآورد شده گروه تجربی افزایش یافت اما توده بدون چربی آزمودنیها تغییر معنیداری نداشت.هیچکدام از متغیرهای گروه کنترل تغییر معنیداری نداشت. نتیجهگیری: این اطلاعات نشان میدهد که تمرین استقامتی در مردان چاق با کاهش سطوح استراحتی ویسفاتین پلاسما و چربی بدن همراه است. همچنین یک دوره تمرین استقامتی میتواند باعث کاهش غلظت پلاسمایی ویسفاتین در پاسخ به یک وهله فعالیت ورزشی حاد شود.
الهه طالبی گرکانی؛ سجاد اصلانی مغانجوقی؛ رزیتا فتحی؛ علیرضا صفرزاده؛ فاطمه رودباری
دوره 4، شماره 1 ، اردیبهشت 1393، ، صفحه 15-26
چکیده
هدف: امنتین-1 آدیپوکینی است که بهطور قابلملاحظهای، از بافت چربی احشایی نسبت به چربی زیرپوستی ترشح میشود و حساسیت به انسولینی را افزایش میدهد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر 8 هفته تمرین مقاومتی بر سطوح پلاسمایی امنتین-1 در موشهای نر مقاوم به انسولین بود. روش پژوهش:24 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار با میانگین وزن23±161 ...
بیشتر
هدف: امنتین-1 آدیپوکینی است که بهطور قابلملاحظهای، از بافت چربی احشایی نسبت به چربی زیرپوستی ترشح میشود و حساسیت به انسولینی را افزایش میدهد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر 8 هفته تمرین مقاومتی بر سطوح پلاسمایی امنتین-1 در موشهای نر مقاوم به انسولین بود. روش پژوهش:24 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار با میانگین وزن23±161 گرم بهطور تصادفی به 3 گروه تقسیم شدند: کنترل سالم، کنترل مقاوم به انسولین و تمرین کرده مقاوم به انسولین (8 سر در هر گروه). پس از القای مقاومت به انسولین توسط فروکتوز 10درصد، برای 2 گروه کنترل مقاوم به انسولین و تمرین کرده مقاوم به انسولین خونگیری از تمامی نمونهها صورت گرفت و سپس گروه تمرینی به مدت 8 هفته، هر هفته 3 روز به اجرای تمرین مقاومتی پرداختند. در اجرای پروتکل تمرینی از نردبانی استفاده شد که موشها وزنهها را با اتصال به دمشان از آن بالا میبردند. بعد از اتمام دوره تمرینی غلظت پلاسمایی امنتین-1، انسولین، گلوکز و شاخص مقاومت به انسولینی (HOMA-IR) و همچنین نیمرخ لیپیدی اندازهگیری شد. یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد که 8 هفته تمرین مقاومتی موجب افزایش معنیدار سطوح پلاسمایی امنتین-1 و HDL-C در گروه تمرین کرده مقاوم به انسولین و همچنین کاهش سطوح پلاسمایی انسولین، گلوکز، کلسترول تام، LDL-C، تری گلیسیرید و شاخص مقاومت به انسولین گردید (0/05≥P). علاوه بر این، همبستگی مثبت و معنیدار تغییرات سطوح پلاسمایی امنتین-1 با تغییرات سطوح HDL-C و ارتباط منفی و معنیدار آن با تغییرات گلوکز، انسولین، LDL-C، کلسترول، تریگلیسیرید و شاخص مقاومت به انسولین مشاهده شد (0/05≥P).نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که تمرینات مقاومتی سطوح پلاسمایی امنتین-1 را در موشهای مقاوم به انسولین افزایش و همسو باآن موجب بهبود نیمرخ لیپیدی و متابولیکی میشود.