نگین کاظمی پور؛ محمد فرامرزی؛ ابراهیم بنی طالبی
چکیده
هدف: میوستاتین و مهار کننده آن فولیستاتین ، عواملی هستند که می توانند به طور بالقوه بیولوژی سالمندی از جمله توده عضلانی را تعدیل نمایند. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر 12 هفته تمرین مقاومتی با باند کشی بر سطوح سرمی میوستاتین، فولیستاتین در زنان سالمند دارای چاقی استئوسارکوپنیک (OSO) بود. روشها: در این کارآزمایی بالینی تصادفی شده (RCT) ...
بیشتر
هدف: میوستاتین و مهار کننده آن فولیستاتین ، عواملی هستند که می توانند به طور بالقوه بیولوژی سالمندی از جمله توده عضلانی را تعدیل نمایند. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر 12 هفته تمرین مقاومتی با باند کشی بر سطوح سرمی میوستاتین، فولیستاتین در زنان سالمند دارای چاقی استئوسارکوپنیک (OSO) بود. روشها: در این کارآزمایی بالینی تصادفی شده (RCT) یک سوکور، 48 زن سالمند دارای چاقی سارکوپنیک (بر اساس نتایج آزمایشDEXA، سن 68/3±13/64 (سال)، درصدچربی 56/6±4/45 (درصد)، شاخصتوده بدنی 71/3±1/33 (کیلوگرم بر متر مربع)، نمره T چگالی مواد معدنی استخوانهای ران و مهرههای 1 تا 4 کمری 42/1±86/1- به دو گروه کنترل (22 نفر) و تمرین (26 نفر) تقیسم شدند. گروه تمرین به مدت 12 هفته و سه جلسه در هفته تمرینات مقاومتی با باندهای کشی را برای همهی گروههای عضلانی اصلی انجام دادند. 48 ساعت پیش و پس از 12 هفته مداخله خونگیری انجام شد. جهت مقایسههای درون گروهی از آزمونهای T وابسته و ویلکاکسون و جهت مقایسه های بین گروهی از آزمون آنکوا استفاده شد. یافتهها: در مقایسهنتایج بین گروهی میزان فولیستاتین (002/0P =) در گروه تمرین، وزن (001/0p=) و درصد چربی بدن (001/0p=) افزایش و نسبت فولیستاتین به میوستاتین(۰۱۸/0= P) کاهش معنی داری درگروه کنترل داشت. تفاوت معنی داری در شاخص توده بدنی (054/0P=)، میوستاتین (095/0P=)، مشاهده نشد. نتیجهگیری: به نظر می رسد تمرین مقاومتی با باند کشی استراتژی تمرینی مناسبی باشد که از طریق تعدیل سطوح فولیستاتین و میوستاتین می تواند باعث بهبود ترکیب بدنی و توده عضلانی افراد سالمند دارای چاقی استئوسارکوپنیک می شود.
زهره شانظری؛ محمد فرامرزی؛ ابراهیم بنی طالبی؛ روح الله همتی
چکیده
هدف: یکی از اختلالات مهم و شایع در افراد سالمند، آتروفی عضلانی وابسته به سن یا سارکوپنیاست. سارکوپنیا با کاهش چشمگیر در قدرت و حجم توده عضلانی همراه است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر دو نوع تمرین مقاومتی شدید و متوسط بر سطوح سرمی مایوستاتین و IGF-1 سرم رتهای سالمند بود. روششناسی: سی سر رت نر نژاد ویستار مسن (23 هفته) به صورت تصادفی در ...
بیشتر
هدف: یکی از اختلالات مهم و شایع در افراد سالمند، آتروفی عضلانی وابسته به سن یا سارکوپنیاست. سارکوپنیا با کاهش چشمگیر در قدرت و حجم توده عضلانی همراه است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر دو نوع تمرین مقاومتی شدید و متوسط بر سطوح سرمی مایوستاتین و IGF-1 سرم رتهای سالمند بود. روششناسی: سی سر رت نر نژاد ویستار مسن (23 هفته) به صورت تصادفی در دو گروه تمرینی و گروه کنترل شامل گروه تمرین مقاومتی با شدت متوسط (9=n)، تمرین مقاومتی با شدت بالا (8=n)، و گروه کنترل (8=n) قرار گرفتند. تمرین مقاومتی شامل 8 هفته تمرین مقاومتی نردبان با شدت زیاد ( 80% MVCC) و شدت متوسط (60% MVCC ) و 5 روز در هفته بود. بعد از دوره تمرین غلظت سرمی IGF-1و مایوستاتین به روش الایزا اندازهگیری شد. یافتهها: غلظت مایوستاتین در گروه مقاومتی شدید (12/43±50/916) و مقاومتی متوسط (87/36±78/958) کاهش و غلظت IGF-1 در گروه مقاومتی شدید (49/15±27/156) و مقاومتی متوسط (42/7±77/141) افزایش معنیداری داشت (05/0P<). بین تاثیر تمرین مقاومتی شدید و متوسط بر سطوح IGF-1 تفاوت معنیدار (009/0p = ) بود. با این حال، در مورد مایوستاتین تفاوت معنیداری مشاهده نشد. نتیجهگیری: به نظر میرسد تمرین مقاومتی با شدتهای متوسط و بالا میتواند باعث تغییر سطوح استراحتی عوامل مرتبط با آتروفی عضلانی در رتهای سالمند شود. با این حال، بررسی بیشتر در نمونههای انسانی ضروری به نظر میرسد.
ابوذر عباسی؛ محمد فرامرزی؛ مهدی قطره سامانی؛ ابراهیم بنی طالبی
چکیده
هدف: فعال سازی اینفلامازوم NLRP-3 از مشخصه های التهاب مزمن در دیابت نوع-2 است که موجب رهایش IL-1β از سلول های ایمنی بافت چربی می شود. با توجه به اینکه به تازگی به نقش اینفلامازوم NLRP-3 در پاتوژنز دیابت نوع 2 توجه زیادی شده است، تاثیر احتمالی تمرینات ورزشی بر این عوامل مورد بررسی قرار نگرفته است. روش شناسی: 40 سر موش صحرایی دیابتی شده با تزریق ...
بیشتر
هدف: فعال سازی اینفلامازوم NLRP-3 از مشخصه های التهاب مزمن در دیابت نوع-2 است که موجب رهایش IL-1β از سلول های ایمنی بافت چربی می شود. با توجه به اینکه به تازگی به نقش اینفلامازوم NLRP-3 در پاتوژنز دیابت نوع 2 توجه زیادی شده است، تاثیر احتمالی تمرینات ورزشی بر این عوامل مورد بررسی قرار نگرفته است. روش شناسی: 40 سر موش صحرایی دیابتی شده با تزریق STZ به پنج گروه هشت تایی دیابت و تمرین استقامتی کم شدت (DL)، دیابت و تمرین شدت متوسط (DM)، دیابت و تمرین با شدت زیاد (DH)، گروه کنترل دیابتی (D) و کنترل سالم (CON) تقسیم شدند. پروتکل تمرین استقامتی به مدت هشت هفته، چهار جلسه در هفته انجام شد. از روش وسترن بلات برای اندازه گیری بیان پروتئین اینفلامازوم NLRP-3 بافت چربی احشایی و از روش الایزا برای اندازه گیری سطوح سرمی گلوکز و انسولین استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد کاهش معنی داری در بیان پروتئین NLRP-3 در گروه های تمرین استقامتی DM و DH در مقایسه با گروه تمرین استقامتی DL مشاهده شد (05/0P<). بیان کاسپاز-1 به طور معنی داری در گروههای شدت پایین، شدت متوسط و شدت بالا در مقایسه با گروه کنترل دیابتی پایینتر بود (05/0P<). با این وجود، تفاوت معنی داری بین گروههای تمرینی مشاهده نشد. سطوح انسولین سرمی در گروه تمرین استقامتی DH به طور معنی داری پایین تر از گروه تمرین استقامتی DL بود (05/0P<). در مقایسه با گروه دیابتی، تمرین استقامتی DL، DM و DH کاهش معنی داری در سطوح سرمی گلوکز مشاهده شد (05/0P<). نتیجهگیری: به نظر می رسد تمرین استقامتی با شدت بالا و متوسط موجب تعدیل مثبت بیان اینفلامازوم NLRP3 و بهبود سطوح عوامل گلایسمیک در افراد دیابتی شود.