استرس محیطی در ورزش
مهدی فراموشی؛ رامین امیرساسان؛ وحید ساری صراف
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر شبیه سازی ماندن در ارتفاع متوسط به همراه مصرف آویشن بر میزان کاردیومیوپاتی موشهای صحرایی دیابتی نوع دو و تأثیر همزمان آنها بر آنزیمهای کبدی بود. روشها: بدین منظور تعداد 40 سر موش صحرایی به پنج گروه هشت تایی تقسیم شدند. جهت القای دیابت نوع دو استرپتوزوتوسین با دوز mg/kg37 تزریق شد. گروه ارتفاع ...
بیشتر
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر شبیه سازی ماندن در ارتفاع متوسط به همراه مصرف آویشن بر میزان کاردیومیوپاتی موشهای صحرایی دیابتی نوع دو و تأثیر همزمان آنها بر آنزیمهای کبدی بود. روشها: بدین منظور تعداد 40 سر موش صحرایی به پنج گروه هشت تایی تقسیم شدند. جهت القای دیابت نوع دو استرپتوزوتوسین با دوز mg/kg37 تزریق شد. گروه ارتفاع هشت هفته در شرایط شب مانی در ارتفاع شبیه سازی شده در اتاقک هیپوکسی (14% معادل فشار اکسیژن 106میلیمتر جیوه و مشابه ارتفاع 3400متر) بطور متناوب قرار گرفتند و گروه مکمل یاری آویشن بصورت mg/kg 400 عصاره هیدروالکلی در 30ml آب مصرفی بصورت روزانه دریافت کردند. کاردیومیوپاتی از طریق دو شاخص آپوپتوز (وسترن بلات)و فیبروز (رنگ آمیزی) میوکارد اندازه گیری شد و آنزیمهای کبدی با استفاده از روشهای کالری متری شرکت زیست شیمی اندازه گیری گردید. یافتهها: نتایج نشان داد 8 هفته شب مانی در ارتفاع، مکمل یاری آویشن و ترکیب این دو موجب کاهش میزان گلوکز ناشتا در دیابتیها میشود (05/0>P). همچنین آپوپتوز و فیبروز با قرارگرفتن در ارتفاع و مصرف همزمان آویشن در میوکارد کاهش معنیداری در دیابت نوع دو نشان داد (0.025p<). همچنین ارتفاع متوسط و ﻣﺼﺮف ﻋﺼﺎره آویشن ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻣﻌﻨﯽداری ﺑﺮ سطوح سرمی ترانسآمینازهای ALT و AST نداشت.نتیجهگیری: ارتفاع شبیهسازی شده متوسط و آویشن در این تحقیق موجب کاهش قند خون ناشتا شد و از طرفی با کاهش آپوپتوز و فیبروز موجب پیشگیری از کاردیومیو پاتی موشهای صحرایی دیابتی نوع دو شد اما این دو متغیر موجب کاهش معنیدار آنزیمهای ALT و AST نشدند.
زهرا رستمی هشجین؛ رامین امیرساسان؛ سعید نیکوخصلت؛ وحید ساری صراف
چکیده
هدف: آیریزین، یکی از عواملی است که آثار مفید فعالیت ورزشی بر تغییر بافت آدیپوز، پروتئین جفت نشده1 (UCP1) و متابولیسم را میانجیگری میکند. بنابراین هدف از مطالعه حاضر تعیین تأثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید با مکملیاری زردچوبه بر مقادیر آیریزین، UCP1 و ترکیب بدن در زنان چاق بود. روششناسی: سی زن چاق (kg.m2 78/1± 08/33 BMI=) با دامنه سنی ...
بیشتر
هدف: آیریزین، یکی از عواملی است که آثار مفید فعالیت ورزشی بر تغییر بافت آدیپوز، پروتئین جفت نشده1 (UCP1) و متابولیسم را میانجیگری میکند. بنابراین هدف از مطالعه حاضر تعیین تأثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید با مکملیاری زردچوبه بر مقادیر آیریزین، UCP1 و ترکیب بدن در زنان چاق بود. روششناسی: سی زن چاق (kg.m2 78/1± 08/33 BMI=) با دامنه سنی 20 الی 25 سال در قالب یک طرح نیمه تجربی با پیش آزمون-پس آزمون، بصورت هدفمند انتخاب شد و بطور تصادفی به دو گروه پانزده نفره تمرین تناوبی شدید (HIIT) - دارونما و گروه تمرین HIIT - مکمل زردچوبه (سه میلیگرم کورکومین به ازای هر کیلوگرموزن بدن در یک روز) تقسیم شد. دوره آمادهسازی به مدت سه هفته و تمرین HIIT به مدت شش هفته انجام شد (چهار جلسه در هفته). نمونههای خونی در دو مرحله قبل و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی در فاز فولیکولی گرفته شد. آیریزین و UCP1 سرمی به روش الایزا اندازهگیری شدند. یافتهها: در هر دو گروه بعد از نه هفته مداخله مقادیر آیریزین، چربی زیرپوستی و BMI بطور معنیداری کاهش یافت، و مقادیر UCP1 و حداکثر اکسیژن مصرفی بطور معنیداری افزایش یافت (05/0P<). تفاوت بینگروهی معنیداری برای مقادیر آیریزین، UCP1، چربی زیرپوستی کل، BMI و VO2max وجود نداشت (05/0P> ). نتیجهگیری: شش هفته تمرین تناوبی شدید با مکملیاری زردچوبه احتمالا میتواند با کاهش مقادیر آیریزین و افزایش مقادیر UCP1، ترکیب بدن را بهبود بخشد.
وحید ساری صراف؛ رامین امیرساسان؛ عسگر ایرانپور
دوره 4، شماره 1 ، اردیبهشت 1393، ، صفحه 59-68
چکیده
هدف: امروزه استفاده از مکملهای ورزشی، روشی مرسوم برای جلوگیری از کمآبی و تخلیه ذخایر انرژی بدن، در فعالیت طولانیمدت فزاینده به شمار میرود. مکمل سازی حاد کربوهیدرات و الکارنیتین احتمالاً بر زمان رسیدن به واماندگیو تغییرات ضربان قلب دورۀ ریکاوری ناشی از فعالیت فزاینده مردان ورزشکار دانشگاهی مؤثر است. روش پژوهش: چهل ...
بیشتر
هدف: امروزه استفاده از مکملهای ورزشی، روشی مرسوم برای جلوگیری از کمآبی و تخلیه ذخایر انرژی بدن، در فعالیت طولانیمدت فزاینده به شمار میرود. مکمل سازی حاد کربوهیدرات و الکارنیتین احتمالاً بر زمان رسیدن به واماندگیو تغییرات ضربان قلب دورۀ ریکاوری ناشی از فعالیت فزاینده مردان ورزشکار دانشگاهی مؤثر است. روش پژوهش: چهل ورزشکار مرد دانشگاهی بهصورت تصادفی هدفدار به عنوان نمونه در این پژوهش مشارکت و در 4 گروه ( دارونما، مکملسازی کربوهیدرات،مکملسازی الکارنیتین و مکملسازی ترکیبی کربوهیدرات و الکارنیتین) تقسیمشده، با مکملسازی 3ساعت قبل از فعالیت، با حجم مکمل 500 سیسی، به اجرای فعالیت ورزشی واماندهساز پرداختند. زمان رسیدن به واماندگی، تغییرات ضربان قلب دورۀ ریکاوری و میزان درک فشار ثبت و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بهمنظور محاسبه میانگین و انحراف استاندارد تمامی پارامترها و آنالیز معنیداری تفاوت در بین گروهها ( تغییرات ضربان قلب دوره ریکاوری) بهوسیله تحلیل واریانس (4×2) با آزمون تعقیبی بونفرونی و تفاوت در زمان خستگی از تحلیل واریانس یکطرفه، ازSPSS19 استفاده گردید. یافته ها: مکملسازی حاد کربوهیدرات پاسخ معنیداری در بهبود زمان رسیدن به واماندگی داشت (0/05≥P) درحالیکه مکملسازی حاد الکارنیتین پاسخ معنیداری بر اجرای فعالیت ورزشی واماندهساز نداشت. با این وجود، مکملسازی حاد ترکیبی کربوهیدرات و الکارنیتین پاسخ معنیداری بهتری بر زمان رسیدن به واماندگی داشت (0/05≥P). درحالیکه مکملسازی جداگانه و ترکیبی کربوهیدرات و الکارنیتین پاسخ معنیداری در بازگشت بهتر ضربان قلب دوره ریکاوری و میزان درک فشار نداشت. نتیجه گیری: در فعالیت ورزشی فزاینده، استفاده از مکملسازی ترکیبی کربوهیدرات و الکارنیتین بهتر از مکملسازی کربوهیدرات یا الکارنیتین بهصورت جداگانه است.
وحید ساری صراف؛ ذکیه توکلی؛ رامین امیر ساسان
دوره 2، شماره 2 ، تیر 1391، ، صفحه 101-112
چکیده
چکیده
هدف: هدف این پژوهش بررسی تاثیر زمان روز (صبح و عصر) فعالیت ورزشی بر پاسخهای حاد ایمونوگلوبولین A، کورتیزول و αآمیلاز بزاقی و پروتئین تام در دختران شناگر باشگاهی بود.
روش پژوهش: بدین منظور 14 شناگر دختر (سن: 33/1±13، وزن: 75/4±48 کیلوگرم، قد:90/5±152سانتیمتر و حداکثر اکسیژن مصرفی: 96/3±92/45 میلیلیتر بر کیلوگرم بر دقیقه) برای شرکت در این ...
بیشتر
چکیده
هدف: هدف این پژوهش بررسی تاثیر زمان روز (صبح و عصر) فعالیت ورزشی بر پاسخهای حاد ایمونوگلوبولین A، کورتیزول و αآمیلاز بزاقی و پروتئین تام در دختران شناگر باشگاهی بود.
روش پژوهش: بدین منظور 14 شناگر دختر (سن: 33/1±13، وزن: 75/4±48 کیلوگرم، قد:90/5±152سانتیمتر و حداکثر اکسیژن مصرفی: 96/3±92/45 میلیلیتر بر کیلوگرم بر دقیقه) برای شرکت در این مطالعه داوطلب شدند. هر آزمودنی در دو آزمون که شامل 200×10 متر شنای زیر بیشینه با 80 درصد بهترین زمان تمرینی آن ها و یک دقیقه استراحت بین هر 200 متر شنا بود، شرکت کرد. آزمون اول ساعت 00/18 و آزمون دوم با فاصلۀ 3 روز در ساعت 00/8 اجرا شد. نمونههای بزاقی تحریک نشده دو روز قبل، بلافاصله، یک و 24 ساعت بعد از آزمون جمعآوری شد.
یافته ها: نتایج تحقیق با استفاده از تحلیل واریانس دو عامله با اندازهگیریهای مکرر نشان داد که ایمونوگلوبولین A، کورتیزول، بزاقی و پروتئین تام از چرخۀ شبانهروزی برخوردار بوده (05/0>P) و متاثر از زمان روز میباشند. آزمون شنا نیز، باعث تغییرات معنیداری در میزان کورتیزول، αآمیلاز بزاقی و پروتئین تام گردید (05/0>P)؛ ولی تغییری در مقادیر ایمونوگلوبولین A بعد از فعالیت مشاهده نشد (05/0>P). یافتههای این پژوهش نشان داد که تعامل زمان روز (صبح و عصر) و فعالیت ورزشی بر پاسخ αآمیلاز معنیدار است (05/0>P).
نتیجه گیری: یافتهها نشان میدهند که تغییرات شبانهروزی معنیداری در مولفههای اندازهگیری شده قبل از فعالیت وجود دارد. همچنین فعالیت تاثیر معنیداری بر پاسخ حاد این مولفهها غیر از غلظت ایمونوگلوبولین A میگذارد و آلفا آمیلاز بهطور معنیداری از تعامل زمان روز (صبح و عصر) و فعالیت ورزشی برخوردار میباشد.
واژگان کلیدی: زمان روز، ایمونوگلوبولین A، کورتیزول، αآمیلاز، پروتئین تام بزاقی
افشار جعفری؛ علیرضا رستمی؛ وحید ساری صراف
دوره 2، شماره 1 ، فروردین 1391
چکیده
چکیده
هدف: تحقیق حاضر به منظور تعیین تاثیر مکمل سازی کوتاه مدت کوآنزیم Q10 بر لاکتات پلاسما و کراتین کیناز تام سرمی دانشجویان پسر سالم پس از یک وهله فعالیت هوازی انجام شد.
روش پژوهش: هیجده نفر مرد غیرورزشکار سالم داوطلب (سن3±24 سال، درصد چربی 2±12% و اکسیژن مصرفی بیشینه 3±39 میلیلیتر/کیلوگرم/دقیقه) به صورت تصادفی و دوسویه کور در دو گروه ...
بیشتر
چکیده
هدف: تحقیق حاضر به منظور تعیین تاثیر مکمل سازی کوتاه مدت کوآنزیم Q10 بر لاکتات پلاسما و کراتین کیناز تام سرمی دانشجویان پسر سالم پس از یک وهله فعالیت هوازی انجام شد.
روش پژوهش: هیجده نفر مرد غیرورزشکار سالم داوطلب (سن3±24 سال، درصد چربی 2±12% و اکسیژن مصرفی بیشینه 3±39 میلیلیتر/کیلوگرم/دقیقه) به صورت تصادفی و دوسویه کور در دو گروه 9 نفری همگن مکمل (کوآنزیم Q10: 5/2 میلیگرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن در روز) و شبه دارو (دکستروز: 5/2 میلیگرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن در روز) جایگزین شدند. همهی آزمودنیها پس از 14 روز مکملسازی، در یک قرارداد ورزشی هوازی روی نوار گردان با 75% اکسیژن مصرفی بیشینه به مدت 30 دقیقه شرکت نمودند. نمونهی خونی اولیه، قبل از شروع مکمل سازی و نمونههای خونی دوم و سوم به ترتیب بلافاصله قبل و پس از قرارداد ورزشی گرفته شد. شاخصهای لاکتات پلاسمایی و کراتینکیناز تام سرمی توسط دستگاه اتوانالایزر اندازهگیری گردید. دادهها با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس مکرر، تعقیبی بونفرونی و تی مستقل در سطح معنیداری 05/0 بررسی شد.
یافتهها: نتایج حاکی است که مصرف 14 روزهی کوآنزیم Q10 در حالت پایه بر شاخصهای مورد مطالعه تاثیر معنیداری نداشت. از طرفی، 30 دقیقه فعالیت هوازی باعث افزایش معنیدار لاکتات و کراتینکیناز گردید (05/0PP).
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای حاضر میتوان نتیجه گرفت که مکملسازی کوتاهمدت (14روزه) کوآنزیم Q10 میتواند موجبات افت لاکتات پلاسما و کراتین کیناز تام سرمی (شاخصهای خستگی و آسیب سلولی) را در دانشجویان پسرغیرورزشکار پس از انجام فعالیت هوازی فراهم نماید.
واژگان کلیدی: فعالیت هوازی، کوآنزیمQ10، لاکتات، کراتین کیناز تام.