تمرینات مقاومتی و هوازی
فاطمه مهدی پور؛ ارسلان دمیرچی؛ پیام سعیدی؛ عالیا صابری
چکیده
هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر 8 هفته استفاده از سه برنامه ورزشی بر پروفایل قندی و درصد چربی زنان مبتلا به MS بود.روش: این مطالعه تجربی شامل 40 زن مبتلا به MS(سن: 50/3±30/34 سال) بود. شرکت کنندگان به طور تصادفی در چهار گروه (4=N) تمرین هوازی(AT)، تمرین مقاومتی(RT)، تمرین ترکیبی هوازی و مقاومتی(AT+RT) و کنترل قرار گرفتند. RT شامل یکسری حرکات با ...
بیشتر
هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر 8 هفته استفاده از سه برنامه ورزشی بر پروفایل قندی و درصد چربی زنان مبتلا به MS بود.روش: این مطالعه تجربی شامل 40 زن مبتلا به MS(سن: 50/3±30/34 سال) بود. شرکت کنندگان به طور تصادفی در چهار گروه (4=N) تمرین هوازی(AT)، تمرین مقاومتی(RT)، تمرین ترکیبی هوازی و مقاومتی(AT+RT) و کنترل قرار گرفتند. RT شامل یکسری حرکات با استفاده از جلیقههای وزندار(5-10% وزن بدن) برای سه روز در هفته بود. جلسات AT دو روز در هفته و به مدت 10-30 دقیقه(40-60% حداکثر ضربان قلب) انجام شد. گروهAT+RT تمرینات را پنج روز در هفته(دو روز AT و سه روز RT) انجام دادند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس دو طرفه با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی انجام شد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26با معنیداری 05/0 انجام شد.یافتهها: نتایج نشان داد که تفاوت معنیداری بینگروها وجود ندارد با این حال، کاهش قابل توجهی در سطوح انسولین، کلسترول، HbA1c و HOMA-IR در مقایسه با سطح پایه در گروههای مداخله نشان داد. نتیجهگیری: این یافتهها نشان میدهد که مداخلات ورزشی پتانسیل تأثیرگذاری مثبت بر پارامترهای متابولیک در افراد مبتلا به MS را دارد. تحقیقات بیشتری برای کشف پروتکلهای ورزشی بهینه و اثرات بلند مدت در این جمعیت مورد نیاز است.;کلید واژهها: مولتیپل اسکلروزیس، ترکیب بدن، پروفایل قندی
علی آریاشکیب؛ بهمن میرزایی؛ پیام سعیدی
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر فعالیت ورزشی هوازی با و بدون BFR بر روی پروتئینهای داینامیک و متیوفاژی میتوکندری عضلات اسکلتی انسانی است.روش شناسی: در مطالعه مقطعی متقاطع، 5 مرد جوان (سن: 30/2±40/33، وزن: 49/10±64/79، شاخص توده بدنی: 27/2±24/26) دو مداخله فعالیت ورزشی هوازی با BFR (EX+BFR) و بدون BFR (EX) را در دو روز مجزا اجرا کردند. فعالیت ورزشی ...
بیشتر
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر فعالیت ورزشی هوازی با و بدون BFR بر روی پروتئینهای داینامیک و متیوفاژی میتوکندری عضلات اسکلتی انسانی است.روش شناسی: در مطالعه مقطعی متقاطع، 5 مرد جوان (سن: 30/2±40/33، وزن: 49/10±64/79، شاخص توده بدنی: 27/2±24/26) دو مداخله فعالیت ورزشی هوازی با BFR (EX+BFR) و بدون BFR (EX) را در دو روز مجزا اجرا کردند. فعالیت ورزشی هوازی شامل 5 وهله فعالیت 2 دقیقهای با سرعت 50 متر بر دقیقه و 1 دقیقه استراحت بین هر وهله بود که با و بدون BFR اجرا شد. برای اندازهگیری مقادیر پروتئینی MFN2 و DRP1، BCL2 و Parkin عضله اسکلتی از روش وسترن بلات استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t همبسته در سطح معنی داری 05/0 انجام شد. یافتهها: نتایج نشان داد که هر دو EX + BF و EX به طور قابل توجهی باعث افزایش MFN2 و پارکین و همچنین کاهش DRP1 را نسبت به قبل از آزمون شد (05/0p <). با این حال، EX + BF باعث افزایش سطح پروتئین BCL2 در مقایسه با پیش آزمون (05/0p <) شد. همچنین، EX + BF اثر معنی داری بر افزایش MFN2، BCL2 و پارکین و کاهش DRP1 در مقایسه با EX دارد (05/0p <). نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این مطالعه، به نظر میرسد که فعالیت هوازی با و بدون BFR محرک قوی برای بهبود داینامیک میتوکندری و فرایند میتوفاژی عضله اسکلتی باشد.
علی سمیعیان؛ پیام سعیدی؛ حمید محبی؛ حسین غفوری
چکیده
هدف: تورین یک مکمل آنتی اکسیدانی است. بنابراین هدف از انجام پژوهش حاضر اثر مکمل یاری کوتاه مدت دو دوز مختلف مکمل تورین بر پاسخ برخی شاخص های آنتی اکسیدانی بزاقی مردان جوان پس از یک فعالیت هوازی وامانده ساز می باشد. روش کار: هشت مرد سالم غیر ورزشکار (با میانگین و انحراف معیار سن 7/1 ± 6/21 سال و حداکثر اکسیژن مصرفی 62/2 ± 62/46 میلی لیتر/کیلوگرم ...
بیشتر
هدف: تورین یک مکمل آنتی اکسیدانی است. بنابراین هدف از انجام پژوهش حاضر اثر مکمل یاری کوتاه مدت دو دوز مختلف مکمل تورین بر پاسخ برخی شاخص های آنتی اکسیدانی بزاقی مردان جوان پس از یک فعالیت هوازی وامانده ساز می باشد. روش کار: هشت مرد سالم غیر ورزشکار (با میانگین و انحراف معیار سن 7/1 ± 6/21 سال و حداکثر اکسیژن مصرفی 62/2 ± 62/46 میلی لیتر/کیلوگرم / دقیقه) به صورت تصادفی در دو دسته (6 گرم در مقابل 3 گرم) طی دو دوره 7 روزه مکمل تورین را بصورت طرح متقاطع، تصادفی و دو سوکور مصرف نمودند. نمونه گیری بزاقی در سه مرحله قبل و بعد از دورة مصرف مکمل و همچنین بلافاصله پس از جلسه فعالیت هوازی وامانده ساز صورت گرفت. آزمودنی ها در فعالیت هوازی وامانده ساز روی چرخ کارسنج با سرعت 60 دور در دقیقه و شدت 20 وات رکاب زدن را آغاز کردند و در هر دقیقه 20 وات به شدت کار افزوده شد تا جاییکه آزمودنی به واماندگی رسیدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد، میزان فعالیت آنزیم SOD، پس از مکملیاری و پس از فعالیت در مقایسه با پیش از مکملیاری در هر دو دوز، افزایش معنی داری داشت (05/0p <). میزان فعالیت آنزیم POX و DPPH، اگرچه با مکمل یاری و فعالیت افزایش نشان داد اما بین دو دوز مکمل یاری تفاوت معنی داری مشاهده نشد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت که احتمالاً مصرف کوتاه مدت مکمل تورین با افزایش ظرفیت آنتیاکسیدانی، تأثیرات منفی حاصل از افزایش رادیکالهای آزاد در نتیجه انجام فعالیتهای ورزشی هوازی شدید را کاهش میدهد.
پیام سعیدی؛ حمید محبی؛ فرهاد رحمانینیا؛ فهیمه محمد قاسمی
دوره 4، شماره 2 ، آذر 1393، ، صفحه 89-108
چکیده
هدف: هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر 10 هفته استفاده از روشهای تعادل منفی انرژی همراه با رژیم غذایی پرچرب بر اندازۀ آدیپوسیت و سطوح آدیپونکتین در نواحی مختلف حفرۀ شکمی و متغیرهای قندی و لیپیدی و مقاومت به انسولین در موشهای نر چاق نژاد ویستار بود. روششناسی: نمونۀ آماری تحقیق حاضر را 64 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار تشکیل میدادند ...
بیشتر
هدف: هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر 10 هفته استفاده از روشهای تعادل منفی انرژی همراه با رژیم غذایی پرچرب بر اندازۀ آدیپوسیت و سطوح آدیپونکتین در نواحی مختلف حفرۀ شکمی و متغیرهای قندی و لیپیدی و مقاومت به انسولین در موشهای نر چاق نژاد ویستار بود. روششناسی: نمونۀ آماری تحقیق حاضر را 64 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار تشکیل میدادند (میانگین وزنی 6/ 12±5/194 گرم). نمونهبرداری بافت و خون در هفتههای اول، 18 و 28 و پس از ناشتایی شبانه صورت گرفت. پس از نمونهبرداری پایه،56 سر موش باقیمانده بهطور تصادفی به گروههای کنترل (16 سر) و رژیم غذایی پرچرب (40 سر) تقسیم شدند. گروه پرچرب پس از 18 هفته، به زیرگروههای رژیم پرچرب و تعادل منفی انرژی شامل محدودیت کالری، تمرین هوازی و ترکیبی (محدودیت کالری همراه با تمرین هوازی) تقسیم شدند. زیرگروههای تعادل منفی انرژی به مدت 10 هفته، تحت تمرین هوازی (دویدن) با شدت70 تا 75 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی، 25% محدودیت کالری و تناوب دو روش قرار گرفتند. سطوح آدیپونکتین و اندازۀ آدیپوسیت در بافت چربی نواحی خلف صفاقی و احشایی و همچنین سطوح سرمی گلوکز ، انسولین و نیمرخ لیپیدی اندازهگیری شدند. شاخص مقاومت به انسولین نیز محاسبه گردید. یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد که در مقایسه با غذای پرچرب، روشهای تعادل منفی انرژی علیرغم مصرف غذای پرچرب سبب کاهش معنیدار اندازۀ آدیپوسیت نواحی احشایی و صفاقی خلفی و همچنین بهبود معنیدار شاخص مقاومت به انسولین، کاهش معنیدار سطوح سرمی انسولین و گلوکز در موشهای صحرایی چاق شد (05/0>P). با وجود این، تعادل منفی انرژی علیرغم بهبود متغیرهای پروفایل لیپیدی تنها سبب کاهش معنیدار در تریگلیسرید گردید (05/0>P). آدیپونکتین بافت چربی نواحی مورد مطالعه در زیرگروههای تعادل منفی انرژی در مقایسه با گروه غذای پرچرب، تنها در گروه ترکیبی افزایش معنیداری نشان داد (05/0>P). نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که روشهای تعادل منفی انرژی حتی در زمان مصرف غذای پرچرب میتوانند سبب کاهش اندازۀ آدیپوسیت در بافتهای چربی احشایی و خلف صفاقی شوند که تا حد زیادی با بهبود نیمرخ لیپیدی و متابولیکی همسو است. نتایج همچنین نشان دهندۀ برتری تمرین هوازی در بهبود پروفایل لیپیدی نسبت به سایر روشهای تعادل منفی انرژی میباشد.