مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
ابوذر عباسی؛ محمد فرامرزی؛ مهدی قطره سامانی؛ ابراهیم بنی طالبی
چکیده
هدف: فعال سازی اینفلامازوم NLRP-3 از مشخصه های التهاب مزمن در دیابت نوع-2 است که موجب رهایش IL-1β از سلول های ایمنی بافت چربی می شود. با توجه به اینکه به تازگی به نقش اینفلامازوم NLRP-3 در پاتوژنز دیابت نوع 2 توجه زیادی شده است، تاثیر احتمالی تمرینات ورزشی بر این عوامل مورد بررسی قرار نگرفته است. روش شناسی: 40 سر موش صحرایی دیابتی شده با تزریق ...
بیشتر
هدف: فعال سازی اینفلامازوم NLRP-3 از مشخصه های التهاب مزمن در دیابت نوع-2 است که موجب رهایش IL-1β از سلول های ایمنی بافت چربی می شود. با توجه به اینکه به تازگی به نقش اینفلامازوم NLRP-3 در پاتوژنز دیابت نوع 2 توجه زیادی شده است، تاثیر احتمالی تمرینات ورزشی بر این عوامل مورد بررسی قرار نگرفته است. روش شناسی: 40 سر موش صحرایی دیابتی شده با تزریق STZ به پنج گروه هشت تایی دیابت و تمرین استقامتی کم شدت (DL)، دیابت و تمرین شدت متوسط (DM)، دیابت و تمرین با شدت زیاد (DH)، گروه کنترل دیابتی (D) و کنترل سالم (CON) تقسیم شدند. پروتکل تمرین استقامتی به مدت هشت هفته، چهار جلسه در هفته انجام شد. از روش وسترن بلات برای اندازه گیری بیان پروتئین اینفلامازوم NLRP-3 بافت چربی احشایی و از روش الایزا برای اندازه گیری سطوح سرمی گلوکز و انسولین استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد کاهش معنی داری در بیان پروتئین NLRP-3 در گروه های تمرین استقامتی DM و DH در مقایسه با گروه تمرین استقامتی DL مشاهده شد (05/0P<). بیان کاسپاز-1 به طور معنی داری در گروههای شدت پایین، شدت متوسط و شدت بالا در مقایسه با گروه کنترل دیابتی پایینتر بود (05/0P<). با این وجود، تفاوت معنی داری بین گروههای تمرینی مشاهده نشد. سطوح انسولین سرمی در گروه تمرین استقامتی DH به طور معنی داری پایین تر از گروه تمرین استقامتی DL بود (05/0P<). در مقایسه با گروه دیابتی، تمرین استقامتی DL، DM و DH کاهش معنی داری در سطوح سرمی گلوکز مشاهده شد (05/0P<). نتیجهگیری: به نظر می رسد تمرین استقامتی با شدت بالا و متوسط موجب تعدیل مثبت بیان اینفلامازوم NLRP3 و بهبود سطوح عوامل گلایسمیک در افراد دیابتی شود.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
آرش خدامرادی؛ الهه طالبی گرکانی؛ فرشته میر محمد رضایی؛ رزیتا فتحی
چکیده
هدف: انرژی مازاد بدن به صورت تریآسیلگلیسرول (TAG) در بافت چربی اندامهای مختلف ذخیره میشود. به منظور کاهش ذخایر چربی، باید استفاده از آنها برای تولید انرژی افزایش یابد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر 8 هفته تمرین مقاومتی فزآینده و مصرف محلول ساکاروز بر بیان پروتئینهای موثر در لیپولیز بافت عضلۀ اسکلتی موشهای صحرایی ...
بیشتر
هدف: انرژی مازاد بدن به صورت تریآسیلگلیسرول (TAG) در بافت چربی اندامهای مختلف ذخیره میشود. به منظور کاهش ذخایر چربی، باید استفاده از آنها برای تولید انرژی افزایش یابد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر 8 هفته تمرین مقاومتی فزآینده و مصرف محلول ساکاروز بر بیان پروتئینهای موثر در لیپولیز بافت عضلۀ اسکلتی موشهای صحرایی بود. روششناسی: 32 سر موش صحرایی نر بالغ از نژاد ویستار (۶-۸ هفتهای)، ابتدا به طور تصادفی به 2 گروه تغذیه شده با و بدون مصرف محلول ساکاروز 30 درصد تقسیم و پس از 4 هفته هر یک از گروهها به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند. گروههای تمرینی به مدت 8 هفته تمرین مقاومتی به روش فزآینده (بالا رفتن از نردبان) را 3 روز در هفته انجام دادند. دو روز پس از آخرین جلسه تمرینی نمونه برداری انجام شد. مقدار پروتئین لیپاز حساس به هورمون (HSL)، گیرندهی کبدی ایکس- آلفا (LXRα) و پریلیپین عضلۀ خم کننده بزرگ انگشتان (FHL) به روش وسترن بلات اندازهگیری شد. جهت تعیین معنادار بودن تفاوت بین متغیرها و تعامل بین آنها از تحلیل واریانس دوطرفه در سطح معنیداری 05/0 P<استفاده شد. یافتهها: سطوح پروتئین HSL و پریلیپین در آزمودنیهای گروه تمرین در مقایسه با کنترل افزایش (01/0P<)، اما سطح LXRα بدون تغییر بود. تأثیر مصرف محلول ساکاروز به تنهایی و همچنین تعامل بین مصرف محلول ساکاروز و تمرین مقاومتی فزآینده بر بیان پروتئینهای مذکور در بافت عضلۀ معنادار نبود. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش بیانگر آن است که اگرچه 8 هفته تمرین مقاومتی فزآینده موجب افزایش معنادار بیان برخی از پروتئینهای درگیر در لیپولیز شد، لیکن این تغییرات وابسته به مصرف محلول ساکاروز نمیباشد.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
کریم آزالی علمداری؛ مهدی بشیری؛ رضا شکرزاده آقا علیلو
چکیده
هدف: امروزه تاثیر ورزش بر بهبود کنترل دیابت محرز است و ترشح و عملکرد طبیعی انسولین نیازمند وجود منیزیم است و حتی منیزیم سبب بهبود حساسیت انسولینی می شود. ولی دیابت به کاهش منیزیم خون منجر میشود که آن هم در یک چرخه معیوب باعث وخیمتر شدن دیابت میشود. بااینحال در مورد تاثیر همزمان ورزش همراه با مصرف مکمل منیزیم بر کنترل دیابت اطلاعات ...
بیشتر
هدف: امروزه تاثیر ورزش بر بهبود کنترل دیابت محرز است و ترشح و عملکرد طبیعی انسولین نیازمند وجود منیزیم است و حتی منیزیم سبب بهبود حساسیت انسولینی می شود. ولی دیابت به کاهش منیزیم خون منجر میشود که آن هم در یک چرخه معیوب باعث وخیمتر شدن دیابت میشود. بااینحال در مورد تاثیر همزمان ورزش همراه با مصرف مکمل منیزیم بر کنترل دیابت اطلاعات زیادی فراهم نشده است. بنابراین هدف این تحقیق بررسی تاثیر توام هشت هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل منیزیم بر کنترل متابولیک، مقدار انسولین، هموگلوبین گلیکوزیله و و منیزیم خون زنان دیابتی نوع دو بود. روششناسی: روش تحقیق از نوع تجربی با طرح سه گروهی پیشآزمون پسآزمون بود. 30 زن داوطلب میان سال دیابتی نوعدو به طور تصادفی در سه گروه 10 نفری شامل تمرین-منیزیم، تمرین-دارونما و کنترل تقسیم شدند. گروه تمرین-منیزیم روزانه یک عدد قرص منیزیم 250 میلی گرم و گروههای تمرین-دارونما و کنترل روزانه یک عدد کپسول دارونما(حاوی نشاسته) را به مدت هشت هفته به صورت دوسوکور مصرف کردند. گروههایتمرین نیز هشت هفته تمرین هوازی شامل سه جلسه دویدن در هفته به مدت 60 دقیقه در هر جلسه با شدت 40 الی 60 درصد از ضربان قلب ذخیره انجام دادند. در دو وهله شامل پایه و پس از مداخله خونگیری ناشتایی در ساعت 9-8 صبح انجام شد و دادهها با استفاده از تحلیل آزمون تی همبسته و تحلیل واریانس یکراهه با سطح اطمینان 05/0تحلیل شدند. یافتهها: 30 درصد آزمودنیها در ابتدا دچار هیپومنیزیمی بودند. در طول مداخله مقدار منیزیم خون فقط در گروه تمرین-منیزیم افزایش یافت (05/0>P)؛ با اینحال در هر دو گروه تمرین، کاهش گلوکز خون، انسولین، هموگلوبین گلیکوزیله، تری گلیسرید، دور کمر و فشارخون مشاهده شد (05/0>P). همچنین مقدار کاهش گلوکز خون و انسولین در گروه تمرین-منیزیم ببشتر از گروه تمرین-دارونما بود (05/0>P). نتیجهگیری: تمرین هوازی به همراه مصرف مکمل منیزیم در کنار سایر تمهیدات درمانی میتواند باعث کنترل بهتر دیابت شود.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
ارسلان دمیرچی؛ فرزاد داداش زاده
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه دو حجم شش و هشت هفتهای تمرینات موازی بر شاخصهای آمادگی جسمانی، تغییرات کورتیزول و پروتئین واکنشی C با حساسیت بالا (CRP-hs) در فوتبالیستهای نوجوان بود. روششناسی: بیست فوتبالیست (سن: 91/0 ± 15 سال، وزن: 07/10 ± 10/61 کیلوگرم) با حداقل 5 سال سابقه فوتبال، بهصورت تصادفی به دو گروه 10 نفری شش و هشت هفته تقسیم شدند. ...
بیشتر
هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه دو حجم شش و هشت هفتهای تمرینات موازی بر شاخصهای آمادگی جسمانی، تغییرات کورتیزول و پروتئین واکنشی C با حساسیت بالا (CRP-hs) در فوتبالیستهای نوجوان بود. روششناسی: بیست فوتبالیست (سن: 91/0 ± 15 سال، وزن: 07/10 ± 10/61 کیلوگرم) با حداقل 5 سال سابقه فوتبال، بهصورت تصادفی به دو گروه 10 نفری شش و هشت هفته تقسیم شدند. دوره تمرینی شامل تمرینات عمومی (سه هفته) و اختصاصی بود و بهصورت سه جلسه در هفته به مدت 90 دقیقه برگزار شد. نوع و شدت تمرینات برابر بوده و فقط حجم تمرینی بین گروهها متفاوت بود. قبل و بعد از دوره، توان هوازی (آزمون 1609 متر)، سرعت (دوی 60 متر) و استقامت عضلانی (شنا سوئدی و دراز و نشست) در ساعت 8:45-8 عصر و نمونههای خون وریدی برای اندازهگیری کورتیزول و CRP-hs در شرایط ناشتا (8:30-8 صبح) از آزمودنیها اخذ شد. یافتهها: مقادیر VO2max، سرعت، دراز و نشست و شنا سوئدی هر دو گروه نسبت به مقادیر پایه بهبود معنیداری نشان داد. حجم تمرینی هشت هفته در خصوص کاهش غلظت کورتیزول موثرتر بود (%77/16، 033/0=P)، اما سرعت گروه شش هفته با اندازه اثر بزرگتری (11/0- =r) بهبود یافته بود (%27/5). همچنین، در مورد سایر متغیرها تفاوتی بین دو گروه مشاهده نشد. نتیجهگیری: بهنظر میرسد افزایش تدریجی شدت تمرینات آمادهسازی در مدت هشت هفته نسبت به افزایش مشابهی در طول شش هفته، منجربه کاهش موثرتر مقادیر سرمی کورتیزول فوتبالیستهای نوجوان میشود، اما در مورد سطوح hs-CRP و بهبود متغیرهایی نظیر VO2max، سرعت و استقامت عضلانی مزیت بیشتری ندارد.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
احمد عباسپور مژدهی؛ رامین شعبانی؛ محمد رضا فدائی چافی
چکیده
هدف: تمرینات قدرتی استقامتی با شدت بالا میتواند سبب افزایش ظرفیت ورزشی شود. تحقیق حاضر با هدف تعیین اثر یک دوره تمرینات ورزشی مقاومتی و استقامتی با شدت بالا بر شاخص درصد چربی بدن، هموستاز گلوکز و هورمون لپتین سرم تکواندوکاران پسر 15 تا20 سال انجام گرفت. روششناسی: :از میان داوطلبان واجد شرایط شرکت در پژوهش،20 تکواندوکار 15 تا 20ساله ...
بیشتر
هدف: تمرینات قدرتی استقامتی با شدت بالا میتواند سبب افزایش ظرفیت ورزشی شود. تحقیق حاضر با هدف تعیین اثر یک دوره تمرینات ورزشی مقاومتی و استقامتی با شدت بالا بر شاخص درصد چربی بدن، هموستاز گلوکز و هورمون لپتین سرم تکواندوکاران پسر 15 تا20 سال انجام گرفت. روششناسی: :از میان داوطلبان واجد شرایط شرکت در پژوهش،20 تکواندوکار 15 تا 20ساله به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. آزمودنیها بهطور تصادفی به دو گروه تمرینات مقاومتی-استقامتی با شدت متوسط(گروه اول ، میانگین سنی26/2±70/17 سال) و با شدت بالا (گروه دوم، سن 72/1±90/16 سال) تقسیم شدند. گروه اول به همراه تمرینات مرسوم تکواندو، تمرینات قدرتی و استقامتی با شدت متوسط بهمدت ۹۵ دقیقه و گروه دوم این تمرینات را با شدت بالا بهمدت ۸۰ دقیقه انجام دادند. قبل و پس از 8 هفته تمرین شاخص درصد چربی بدن، هموستاز گلوکز، سطح لپتینپلاسما اندازهگیری شد. از آزمونهای t وابسته و مستقل جهت تجزیه و تحلیل آماری دادهها استفاده شد. سطح معنیداری 05/0≥P در نظر گرفته شد. یافتهها: : چربی زیر جلد، انسولین و مقاومت به انسولین در گروه تمرین دوم در مقایسه با پیش آزمون کاهش یافت. قند خون ناشتا و هورمون لپتین در هر دو گروه بعد از تمرین کاهش معنیدار نشان داد. در مقایسه بین گروهی نیز، شاخصهای درصد چربی بدن (03/0=P) تفاوت معنیدار نشان دادند. نتیجهگیری: تمرین قدرتی و استقامتی با شدت بالا احتمالا میتواند موجب کاهش بافت چربی زیر جلد در ورزشکاران شود. همچنین با کاهش هورمونهای لپتین، انسولین و بهبود حساسیت به انسولین موجب بهبود عملکرد تکواندوکاران شود.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
احمد عبدی؛ مریم نصیری؛ آسیه عباسی دلویی
چکیده
هدف: فعالیت ورزشی یک راهبرد موفق و قدرتمند برای پیشگیری از بیماری های قلبی عروقی است. با این حال، مطالعات نشان داده اند که ورزش حاد می تواند غلظت شاخص های قلبی را افزایش دهد. هدف از این مطالعه بررسی اثر یک دوره مسابقه کشتی همراه با مصرف مکمل بتاآلانین بر برخی شاخص های آسیب قلبی در کشتی گیران نخبه بود. روش پژوهش: تعداد16 کشتیگیر به عنوان ...
بیشتر
هدف: فعالیت ورزشی یک راهبرد موفق و قدرتمند برای پیشگیری از بیماری های قلبی عروقی است. با این حال، مطالعات نشان داده اند که ورزش حاد می تواند غلظت شاخص های قلبی را افزایش دهد. هدف از این مطالعه بررسی اثر یک دوره مسابقه کشتی همراه با مصرف مکمل بتاآلانین بر برخی شاخص های آسیب قلبی در کشتی گیران نخبه بود. روش پژوهش: تعداد16 کشتیگیر به عنوان آزمودنی (در هر وزن دو نفر) انتخاب و به طور هدفمند به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. گروه مکمل مقدار 1000 میلیگرم مکمل بتالانین را 4ساعت قبل از انجام پروتکل مصرف نمودند. برنامه تمرینی شامل یک دوره مسابقه کشتی شبیه سازی شده بود که در این مسابقه کشتی گیران با فواصل تقریبی نیم ساعته چهار مسابقه کشتی را برگذار کردند. نمونه گیری خونی از ورید بازویی به مقدار 8 سیسی قبل، بلافاصله و یک ساعت بعد از برنامه تمرینی جمعآوری شد. دادهها با استفاده از آزمون t و تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر در سطح 05/0α≤ تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: نتایج نشان داد یک جلسه مسابقه کشتی همراه با مصرف مکمل بتاآلانین بر تروپونین I و تروپونین T اثر معنیداری ندارد (05/0>P). با این وجود، یک جلسه مسابقه کشتی همراه با مصرف مکمل بتاآلانین موجب افزایش معنیدار CKmb و LDH شد (05/0>P). نتیجهگیری: بهنظر میرسد میزان شاخص های آسیب قلبی (ترپونین I و T) به دنبال فعالیت شدید و مصرف مکمل بتا الانین در ورزشکاران با آمادگی بالا تغییر نمی کند. واژگان کلیدی: بتاآلانین، شاخص های آسیب قلبی، کشتی گیران نخبه