مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
زهره شانظری؛ محمد فرامرزی؛ ابراهیم بنی طالبی؛ روح الله همتی
چکیده
هدف: یکی از اختلالات مهم و شایع در افراد سالمند، آتروفی عضلانی وابسته به سن یا سارکوپنیاست. سارکوپنیا با کاهش چشمگیر در قدرت و حجم توده عضلانی همراه است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر دو نوع تمرین مقاومتی شدید و متوسط بر سطوح سرمی مایوستاتین و IGF-1 سرم رتهای سالمند بود. روششناسی: سی سر رت نر نژاد ویستار مسن (23 هفته) به صورت تصادفی در ...
بیشتر
هدف: یکی از اختلالات مهم و شایع در افراد سالمند، آتروفی عضلانی وابسته به سن یا سارکوپنیاست. سارکوپنیا با کاهش چشمگیر در قدرت و حجم توده عضلانی همراه است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر دو نوع تمرین مقاومتی شدید و متوسط بر سطوح سرمی مایوستاتین و IGF-1 سرم رتهای سالمند بود. روششناسی: سی سر رت نر نژاد ویستار مسن (23 هفته) به صورت تصادفی در دو گروه تمرینی و گروه کنترل شامل گروه تمرین مقاومتی با شدت متوسط (9=n)، تمرین مقاومتی با شدت بالا (8=n)، و گروه کنترل (8=n) قرار گرفتند. تمرین مقاومتی شامل 8 هفته تمرین مقاومتی نردبان با شدت زیاد ( 80% MVCC) و شدت متوسط (60% MVCC ) و 5 روز در هفته بود. بعد از دوره تمرین غلظت سرمی IGF-1و مایوستاتین به روش الایزا اندازهگیری شد. یافتهها: غلظت مایوستاتین در گروه مقاومتی شدید (12/43±50/916) و مقاومتی متوسط (87/36±78/958) کاهش و غلظت IGF-1 در گروه مقاومتی شدید (49/15±27/156) و مقاومتی متوسط (42/7±77/141) افزایش معنیداری داشت (05/0P<). بین تاثیر تمرین مقاومتی شدید و متوسط بر سطوح IGF-1 تفاوت معنیدار (009/0p = ) بود. با این حال، در مورد مایوستاتین تفاوت معنیداری مشاهده نشد. نتیجهگیری: به نظر میرسد تمرین مقاومتی با شدتهای متوسط و بالا میتواند باعث تغییر سطوح استراحتی عوامل مرتبط با آتروفی عضلانی در رتهای سالمند شود. با این حال، بررسی بیشتر در نمونههای انسانی ضروری به نظر میرسد.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
کریم آزالی علمداری؛ سیما نصیری؛ زهرا محمدپور
چکیده
هدف: هدف این تحقیق بررسی تاثیر تمرین هوازی بر سطوح کمرین، شاخصهای خطر قلبی-متابولیکی و التهابی در مردان میانسال مبتلا سندرم متابولیک بود.
روششناسی: 26 مرد دارای شاخصهای بومی شده سندرم متابولیک (سن: 67/3 ± 69/54 سال، شاخص توده بدن: 23/1 ± 21/31 کیلوگرم بر متر مربع و اوج اکسیژن مصرفی: 49/4 ± 38/20 میلیلیتر بر کیلوگرم در دقیقه) به طورتصادفی ...
بیشتر
هدف: هدف این تحقیق بررسی تاثیر تمرین هوازی بر سطوح کمرین، شاخصهای خطر قلبی-متابولیکی و التهابی در مردان میانسال مبتلا سندرم متابولیک بود.
روششناسی: 26 مرد دارای شاخصهای بومی شده سندرم متابولیک (سن: 67/3 ± 69/54 سال، شاخص توده بدن: 23/1 ± 21/31 کیلوگرم بر متر مربع و اوج اکسیژن مصرفی: 49/4 ± 38/20 میلیلیتر بر کیلوگرم در دقیقه) به طورتصادفی به دوگروه تمرین هوازی (14 نفر) وکنترل (12) تقسیم شدند. بار تمرین در گروه تجربی در طول هشت هفته (سه جلسه درهفته) از 20-15 دقیقه با شدت 55-50 درصد اوج ضربان قلب لحظه پایان GXT، به 40-35 دقیقه با شدت 65 الی 60 درصد رسید. درحالت پایه و 48 ساعت پس ازآخرین جلسه تمرین نمونه گیری خون انجام شد.
یافتهها: تمرینهوازی باعث کاهش تمام متغیرهای مورد بررسی (به جز HDL و اوج اکسیژن مصرفی) شد (05/0>P). در حالت پایه، وزن و سن مهمترین عوامل پیشبینیکننده مقدار کمرین سرم (001/0>P) و در طول مداخله، مقدار تغییرات گلوکز خون و CRP به عنوان مهمترین عوامل پیشبینیکننده مقدار تغییرات همزمان در کمرین (001/0>P) بودند و در عوض مقدار تغییرات کمرین تنها عامل پیشبینیکننده مقدار تغییرات متناظر در CRP شناسایی شدند (003/0>P).
نتیجهگیری: در اثر تمرین هوازی، همزمان با آثار مثبت ایجاد شده در وضعیت متابولیکی، التهابی و آمادگی هوازی، کمرین سرم کاهش مییابد که آثار مذکور احتمالا با دستکاری قند خون وCRP سرم توسط تمرین بروز میکنند. ولی به دلیل کمبود شواهد و محدودیتهای موجود هنوز نیاز به بررسی بیشتر وجود دارد.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
رزیتا فتحی؛ معصومه باقرسلیمی؛ معصومه ناظمی؛ عابدین خسروی
چکیده
هدف: دیپپتیدیل پپتیداز-4 (DPP-4) به عنوان پل ارتباطی بین چاقی و مقاومت به انسولین مطرح شده است. هدف از این پژوهش، بررسی تغییرات سطوحسرمی DPP-4 و شاخصمقاومتبهانسولین (HOMA2-IR) پس از هشتهفته تمرینات پیادهروی تناوبی و تداومی در دختران چاق11-9ساله بود. روششناسی: 32 دختر چاق (با میانگینسنی 75/0±62/9 سال و صدک شاخصتودهبدنی40/1±38/97 ...
بیشتر
هدف: دیپپتیدیل پپتیداز-4 (DPP-4) به عنوان پل ارتباطی بین چاقی و مقاومت به انسولین مطرح شده است. هدف از این پژوهش، بررسی تغییرات سطوحسرمی DPP-4 و شاخصمقاومتبهانسولین (HOMA2-IR) پس از هشتهفته تمرینات پیادهروی تناوبی و تداومی در دختران چاق11-9ساله بود. روششناسی: 32 دختر چاق (با میانگینسنی 75/0±62/9 سال و صدک شاخصتودهبدنی40/1±38/97 درصد) به صورت داوطلبانه در پژوهشحاضر شرکتکردند و در گروههای تمرینتناوبی (12نفر)، تمرینتداومی (11نفر) و کنترل (9نفر) قرارگرفتند. گروههای تمرینی به مدت هشتهفته، 3 جلسه در هفته (30 دقیقه پیادهروی به ترتیب در گروه تداومی و تناوبی با شدت HRmax %60-75 و HRmax %70-85) پرداختند. پیادهروی تناوبی شامل 2 دقیقه پیادهروی و 1 دقیقه استراحتفعال بود. پس از 10 ساعت ناشتایی، نمونهگیری خون در قبل از شروع تمرینات و 72 ساعت پس از آخرینجلسهتمرینی انجامگرفت. برای بررسی تغییرات درونگروهی از آزمونآماری t همبسته و برای بررسی تغییرات بینگروهی، پس از محاسبه اختلاف بین پیشآزمون و پسآزمون از آنالیز واریانس یکطرفه استفاده شد. یافتهها: هشت هفته تمرینات تداومی و تناوبی نسبت به گروه کنترل، تغییر معنی داری در سطوح DPP-4، انسولین، گلوکز و HOMA2-IR ایجاد نکرد. نسبت به گروه کنترل، تمرین تناوبی موجب بهبودی وزن، شاخصتودهبدنی و صدکشاخصتودهبدنی (بهترتیب 004/0p=، 019/0p= و 022/0p=) شد در حالی که فقط شاخصتودهبدنی در گروه تمرین تداومی تمایل به کاهش داشت (077/0p=). نتیجهگیری: به نظر میرسد که بهبودی ترکیب بدن ناشی از پروتکل تمرینی مورد استفاده در این پژوهش، برای ایجاد تغییرات معنی دار HOMA2-IR و DPP-4 در دختران چاق نابالغ، کافی نبوده است.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
مهسا افقی؛ امین عیسی نژاد؛ علی صمدی
چکیده
هدف: افزایش سن با کاهش سطح اینترلوکین15 عضله و سرم و همچنین تحلیل عضلات و در نتیجه کاهش قدرت عضلانی همراه میباشد. هدف این پژوهش بررسی تاثیر هشت هفتته تمرین مقاومتی با تراباند بر سطوح سرمی اینترلوکین15، تعادل و قدرت عضلانی زنان سالمند بود.
روششناسی: در این پژوهش نیمه تجربی 18 زن سالمند (سن: 79/4 ± 66/73 سال)،(شاخص توده بدن: 25/3 ± ...
بیشتر
هدف: افزایش سن با کاهش سطح اینترلوکین15 عضله و سرم و همچنین تحلیل عضلات و در نتیجه کاهش قدرت عضلانی همراه میباشد. هدف این پژوهش بررسی تاثیر هشت هفتته تمرین مقاومتی با تراباند بر سطوح سرمی اینترلوکین15، تعادل و قدرت عضلانی زنان سالمند بود.
روششناسی: در این پژوهش نیمه تجربی 18 زن سالمند (سن: 79/4 ± 66/73 سال)،(شاخص توده بدن: 25/3 ± 6/25) بطور تصادفی در دو گروه تجربی (10 نفر) و کنترل (8 نفر) تقسیم شدند. برنامهی تمرینی گروه تجربی شامل 40 دقیقه تمرین مقاومتی با تراباند به مدت 8 هفته و با تواتر 3 بار در هفته بود. چهل و هشت ساعت قبل و بعد از اجرای برنامه تمرینی میزان تعادل، قدرت پنجهها و پایین تنه توسط دینامومتر اندازه گیری شد و نمونه گیری خون از آزمودنیها در حالت ناشتا انجام شد و میزان اینترلوکین15 در سرم با روش الایزا اندازهگیری شد.
یافتهها: سطح سرمی اینترلوکین15 (029/0=P) ، تعادل (003/0=P) ،قدرت پنجه دست راست (010/0=P)، قدرت پنجه دست چپ (001/0=P) و قدرت پایین تنه (001/0=P) در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری یافته است.
نتیجهگیری: بر اساس این یافتهها میتوان نتیجهگیری کرد تمرین مقاومتی با تراباند میتواند به بهبود تعادل و قدرت در افراد سالمند منجر شود و تغییرات ایجاد شده در قدرت بر اثر تمرین مقاومتی با تغییرات اینترلوکین15 ارتباط دارد.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
علی مصطفیلو؛ سید علیرضا حسینی کاخک؛ امیر حسین حقیقی
چکیده
هدف: فوتبال به دلیل ویژگیهای عملکردی خاص خود نسبت به سایر رشتههای ورزشی به یک سری عوامل فیزیولوژیکی وابسته است. لذا هدف از مطالعه حاضر اثر تمرینات مقاومتی با تأکید بر بخش برونگرا با و بدون محدودیت جریان خون و تمرینات مقاومتی سنتی بر کورتیزول خون، عملکرد استقامتی و توان بیهوازی در فوتبالیستهای مرد بود. روششناسی: 40 بازیکن ...
بیشتر
هدف: فوتبال به دلیل ویژگیهای عملکردی خاص خود نسبت به سایر رشتههای ورزشی به یک سری عوامل فیزیولوژیکی وابسته است. لذا هدف از مطالعه حاضر اثر تمرینات مقاومتی با تأکید بر بخش برونگرا با و بدون محدودیت جریان خون و تمرینات مقاومتی سنتی بر کورتیزول خون، عملکرد استقامتی و توان بیهوازی در فوتبالیستهای مرد بود. روششناسی: 40 بازیکن فوتبال انتخاب و در چهار گروه تمرین مقاومتی سنتی (10=n)، تمرین مقاومتی برونگرا با محدودیت جریان خون (10=n)، تمرین مقاومتی برونگرا بدون محدودیت جریان خون (10=n) و کنترل (10=n) به صورت تصادفی تقسیم شدند. آزمونها و نمونهگیری خونی قبل و پس از دوره تمرینی هشت هفتهای گرفته شد. به منظور مقایسه بین گروهها از روش تجزیه و تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده گردید (05/0≥P). یافتهها: نتایج نشان داد که حداقل ، حداکثر، میانگین توان و عملکرد استقامتی در هر سه گروه تجربی به بعد از تمرین افزایش معنیداری داشت (001/0≥P). همچنین افزایش معنیداری بین دو گروه تجربی تمرین مقاومتی برونگرا با و بدون محدودیت جریان خون در حداقل توان وجود داشت (05/0≥P). نتایج بین گروهی حاکی از وجود افزایش معنیدار بین گروه تمرینات مقاومتی برونگرا با محدودیت جریان خون و گروه تمرینات مقاومتی سنتی در مورد حداکثر توان و میانگین توان نیز بود. با این حال در مورد شاخص خستگی (13/0=p) و هورمون کورتیزول (33/0=p) این اثر معنیدار نبود. نتیجهگیری: هر چند نتایج مربوط به درصد تغییرات حاکی از بهبود بیشتر توان بیهوازی و عملکرد استقامتی در گروه تمرین سنتی نسبت به دو گروه تمرینی دیگر بود، لذا تمرینات سنتی میتواند همچنان مورد استفاده قرار گیرد.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
زینب خضرایی گنجیفر؛ فرهاد رحمانی نیا
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین متغیرهای NT-ProBNP، گالکتین-3 و هورمون آلدسترون در اسکی بازان زبده استقامتی پس از اسکی حاد استقامتی در ارتفاع بود.
روششناسی: تعداد 24 اسکیبازان استقامتی نخبه مرد (سن: 25 سال؛ چربی بدن: 14 درصد) در دو گروه (تجربی، کنترل) 12 نفری تقسیم شدند. برنامه تمرینی اسکی صحرانوردی شامل مسیر اسکی 5/8 کیلومتر، میانگین ...
بیشتر
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین متغیرهای NT-ProBNP، گالکتین-3 و هورمون آلدسترون در اسکی بازان زبده استقامتی پس از اسکی حاد استقامتی در ارتفاع بود.
روششناسی: تعداد 24 اسکیبازان استقامتی نخبه مرد (سن: 25 سال؛ چربی بدن: 14 درصد) در دو گروه (تجربی، کنترل) 12 نفری تقسیم شدند. برنامه تمرینی اسکی صحرانوردی شامل مسیر اسکی 5/8 کیلومتر، میانگین زمانی 65 دقیقه و شدت میانگین معادل 90-70 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی بود. مقادیر NT-proBNP با روش ELISA ارزیابی شد. یک هفته پس از اسکی، آزمون دویدن روی تردمیل با شیب و مسافت و زمان طی شده مشابه با پیست اسکی انجام شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد تنها بین متغیرهای گالکتین-3 با NT-ProBNP و هورمون آلدوسترون با NT-ProBNP در ارتفاع ارتباط معنی داری دارند (05/0p<).
نتیجهگیری: افزایش فشار فیزیولوژیکی روی قلب ناشی از قرار گرفتن در معرض هایپوکسی و کم آبی، احتمالاً موجب تغییرات هورمون آلدسترون و گالکتین-3 به عنوان یک مارکر فیبروتیک سلولی شده است.