مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
فیزیولوژی ورزشی
فائقه قاسمی؛ حمید محبی
چکیده
زمینه و هدف: مصرف رژیم غذایی پرچرب منجر به اختلال در بیوژنز میتوکندری کبد میشود. تمرینات ورزشی و هایپوکسی که بهعنوان راهبردهای پیشگیری یا درمانی جدید برای NAFLD ناشی از چاقی میباشند، احتمالاً میتوانند عملکرد میتوکندری مختل شده را بهبود بخشند. هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر تغذیه، تمرین و هایپوکسی بر بیوژنز میتوکندری کبد در رتهای ...
بیشتر
زمینه و هدف: مصرف رژیم غذایی پرچرب منجر به اختلال در بیوژنز میتوکندری کبد میشود. تمرینات ورزشی و هایپوکسی که بهعنوان راهبردهای پیشگیری یا درمانی جدید برای NAFLD ناشی از چاقی میباشند، احتمالاً میتوانند عملکرد میتوکندری مختل شده را بهبود بخشند. هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر تغذیه، تمرین و هایپوکسی بر بیوژنز میتوکندری کبد در رتهای نر ویستار بود. روش پژوهش: 32 سر رت نر (سن: 6 هفته؛ میانگین وزن: 167/25 گرم) بهطور تصادفی به چهار گروه 8 تایی شامل گروههای رژیم غذایی نرمال (ND)، رژیم غذایی پرچرب (HFD)، رژیم غذایی پرچرب و تمرین در شرایط نورموکسی (HFD-HIIT)، رژیم غذایی پرچرب و تمرین در شرایط هایپوکسی (HFD-HHIIT) تقسیم شدند. پس از تعیین حداکثر سرعت هوازی (MAV) در شرایط نورموکسی (ارتفاع حدود 50 متر) و هایپوکسی-هیپوباریک (ارتفاع حدود 3000 متر)، پروتکلHIIT به مدت 12 هفته و 3 جلسه در هفته اجرا شد که شامل اجرای 3 تا 8 مرحله فعالیت 4 دقیقهای با شدتی معادل 80 تا 93 درصد MAV و با دورههای استراحت فعال 2 دقیقهای با شدت 50 درصد MAV بود. در پایان، سطوح ژنهای PGC-1α و Tfam از طریق RT-PCR اندازهگیری شد. یافتهها: دو گروه HFD-HIIT و HFD-HHIIT افزایش معنیداری در بیان ژنهای PGC-1α و Tfam و کاهش معنیداری در محتوای چربی کبدی نسبت به گروه HFDنشان دادند (05/0p<). درحالیکه، بین دو گروه تمرینی تفاوت معنیداری در بیان این ژنها مشاهده نشد. نتیجهگیری: بهنظر میرسد، تمرین HIIT مستقل از شرایط هایپوکسی توانسته است بیوژنز میتوکندری را افزایش دهد و باعث کاهش محتوای چربی کبدی شود.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
تمرینات مقاومتی و هوازی
محمد رضا کردی؛ فاطمه بزرگی؛ سیروس چوبینه
چکیده
هدف پژوهش حاضر مقایسه تاثیر چهار هفته تمرین ورزشی هوازی(شنا) و مقاومتی(بالا رفتن از نردبان) بر مقادیر سیرتوئین-1(SIRT1) و نیکوتین آمید آدنین دینیکلوتید (NAD+) در دوره مزمن بیماری EAE است.
مواد و روش: این مطالعه به روش آزمایشگاهی انجام شد. 40 سر موش C57BL6 ماده برای انجام آزمایش انتخاب شدند. برای اجرای فرایند آزمایش، اعضای گروه نمونه به چهار گروه ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر مقایسه تاثیر چهار هفته تمرین ورزشی هوازی(شنا) و مقاومتی(بالا رفتن از نردبان) بر مقادیر سیرتوئین-1(SIRT1) و نیکوتین آمید آدنین دینیکلوتید (NAD+) در دوره مزمن بیماری EAE است.
مواد و روش: این مطالعه به روش آزمایشگاهی انجام شد. 40 سر موش C57BL6 ماده برای انجام آزمایش انتخاب شدند. برای اجرای فرایند آزمایش، اعضای گروه نمونه به چهار گروه کنترل، EAE، شنا و تمرینات ورزشی مقاومتی تقسیم شدند.پس از القای EAE با MOG35-33 گروههای تمرینات ورزشی، برنامه شنا و تمرینات ورزشی مقاومتی را 30 دقیقه، 5 روز در هفته به مدت 4 هفته انجام دادند. در روز سیام پس از القا (دوره مزمن بیماری) موشها با تزریق کتامین و زایلازین بیهوش شدند، سپس تشریح و بافتبرداری انجام شد. مقادیر SIRT1 و NAD+ با روش ایمونوهیستوشیمی سنجیده شد. از آزمون تحلیل واریانس یکراهه (ANOVA) بهمنظور مقایسه گروههای تحقیق استفاده شد. آزمون تعقیبی توکی برای مقایسه تفاوت میان گروهها مورد استفاده قرار گرفت.
یافتهها: یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که تمرینات ورزشی شنا و مقاومتی -هر دو- در مقایسه با گروه EAE، مقادیر NAD+ و SIRT1 را به طور معناداری افزایش دادند، هر چند تمرین ورزشی مقاومتی در مقایسه با شنا، روش مؤثرتری بوده است (05/0 ≥P). نتایج آزمون توکی نشان داد که گروه کنترل در مقابل گروههای EAE، شنا و تمرین مقاومتی نتایج بهتری را ارائه داده است.
نتیجهگیری: تمرینات ورزشی، به ویژه تمرین ورزشی مقاومتی، ممکن است با افزایش NAD+ و SIRT1، باعث کاهش پیشرفت بیماری در EAE شود
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
فیزیولوژی ورزشی
امیر خسروی؛ ریما شایان نسب؛ عیسی نائبی علمداری
چکیده
هدف: کم کاری تیروئید بههمراه یائسگی اثر مضاعفی بر افزایش التهاب زنان یائسه دارد، فعالیت ورزشی موجب کاهش التهاب میشود. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر یک دوره ویبریشن کل بدن بر برخی از شاخص های التهابی سرم زنان یائسه دارای اضافه وزن با کم کاری تیروئید بود. روش: در این مطالعه نیمهتجربی 20 زن یائسه با کم کاری تیروئید 46 تا 57 ساله شهرستان ...
بیشتر
هدف: کم کاری تیروئید بههمراه یائسگی اثر مضاعفی بر افزایش التهاب زنان یائسه دارد، فعالیت ورزشی موجب کاهش التهاب میشود. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر یک دوره ویبریشن کل بدن بر برخی از شاخص های التهابی سرم زنان یائسه دارای اضافه وزن با کم کاری تیروئید بود. روش: در این مطالعه نیمهتجربی 20 زن یائسه با کم کاری تیروئید 46 تا 57 ساله شهرستان خرم آباد انتخاب و به دو گروه 10 نفره: کنترل(C) و تمرین ویبریشن کل بدن(V) ، تقسیم شدند. گروهV ، این تمرینات را به مدت 12 هفته و سه بار در هفته، با فرکانس 30 تا 50 هرتز، با دامنه یک تا دو میلیمتر با اعمال 20 تا 30 دقیقه ویبریشن 5 تا 15 دقیقه تمرین اندام فوقانی و تحتانی را انجام دادند. در دو مرحله شروع و پایان میزان پروتئین واکنش گرC و TNF-αسرم با استفاده از روش الایزا، درصد چربی بدن، شاخص توده بدنی و وزن بدن مورد سنجش قرار گرفت. با توجه به طبیعی بودن توزیع دادهها از روشهای آماری تی مستقل و کوواریانس، در سطح معناداری 05/0 تجزیه و تحلیل استفاده شد. یافتهها: 12 هفته تمرین ویبریشن کل بدن در گروه V باعث کاهش معنادار سطح سرمی پروتئین واکنش گرC (026/0P=)، و TNF-α (031/0P=) نسبت به گروه کنترل شد. همچنین کاهش درصد چربی بدن (041/0P=)، شاخص توده بدن (044/0P=) و وزن (047/0P=) دیده شد. نتیجهگیری: به نظر میرسد تمرینات ویبریشن احتمالا از طریق کاهش میزان وزن و چربی بدن موجب کاهش التهاب در زنان یائسه مبتلا به کم کاری تیروئید میشود.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
پاسخ و سازگاری به تمرینات
صادق چراغ بیرجندی؛ سمیه رستمیان دولت شانلو؛ علی یعقوبی
چکیده
یکی از اختلالات شایع در دوره سالمندی سارکوپنیا می باشد که منجر به کاهش پنج درصدی توده عضلانی در هر سال می شود. هدف از این پژوهش، بررسی اثر تمرینات مقاومتی و استقامتی بر بیان ژن های MURF1 و MTOR در رت های نر سالمند بود. در این مطاله تعداد ۳۰ سر موش صحرایی نر سالمند، به طور تصادفی به ۳ گروه کنترل، تمرین استقامتی و تمرین مقاومتی تقسیم شدند. گروه ...
بیشتر
یکی از اختلالات شایع در دوره سالمندی سارکوپنیا می باشد که منجر به کاهش پنج درصدی توده عضلانی در هر سال می شود. هدف از این پژوهش، بررسی اثر تمرینات مقاومتی و استقامتی بر بیان ژن های MURF1 و MTOR در رت های نر سالمند بود. در این مطاله تعداد ۳۰ سر موش صحرایی نر سالمند، به طور تصادفی به ۳ گروه کنترل، تمرین استقامتی و تمرین مقاومتی تقسیم شدند. گروه استقامتی و مقاومتی تمرینات را به مدت ۸ هفته و ۵ جلسه در هفته اجرا کردند. ۴۸ ساعت پس از آخرین جلسه تمرین و پس از ناشتایی شبانه، تمامی موش های صحرایی نر سالمند کشته شدند و از عضله دوقلو بافت برداری صورت گرفت. سپس میزان بیان ژن های MURF1 و mTOR با استفاده از ژن مرجع به روش Real Time PCR اندازه گیری شد. تجزیه تحلیل داده ها توسط آزمون های واریانس یک طرفه و تست توکی و با استفاده از نرم افزار آمارSPSS صورت گرفت. آزمون آنالیز واریانس نشان داد که میزان بیان ژن های mTOR و MURF1 در گروه های مختلف تفاوت معنی داری دارد .( P>0/39) نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد بین گروه کنترل و مقاومتی تفاوت معنی داری وجود دارد و تمرین مقاومتی تاثیر بیشتری نسبت به تمرین استقامتی دارد. مطالعه حاضر نشان داد تمرینات مقاومتی نسبت به تمرینات استقامتی تاثیر بیشتری در فعالسازی مسیرهای اتوفاژی در عضله اسکلتی دارند. بنابراین، به نظر می رسد تمرین مقاومتی شیوه تمرینی موثرتری در بهبود بیان ژن های درگیر در پیشبرد سارکوپنیا همراه با سالمندی است.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
تغذیه ورزشی و تندرستی
مهسا کهوند؛ حسن فرجی؛ داریوش شیخ الاسلامی وطنی
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر بررسی اثرمکمل چای سبز با و بدون فعالیت مقاومتی بر سطوح MDA ، TAC و نیمرخ لیپیدی مردان و زنان دارای اضافه وزن بود.
روش شناسی: نمونه آماری این تحقیق 35 زن و مرد (سن: 7/4±9/37، شاخص تود بدن: 2/2±6/28) میانسال داوطلب و دارای اضافه وزن بودند که به صورت تصادفی در سه گروه تمرین + دارونما ، چای سبز و تمرین + چای سبز قرار گرفتند. تمرین ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر بررسی اثرمکمل چای سبز با و بدون فعالیت مقاومتی بر سطوح MDA ، TAC و نیمرخ لیپیدی مردان و زنان دارای اضافه وزن بود.
روش شناسی: نمونه آماری این تحقیق 35 زن و مرد (سن: 7/4±9/37، شاخص تود بدن: 2/2±6/28) میانسال داوطلب و دارای اضافه وزن بودند که به صورت تصادفی در سه گروه تمرین + دارونما ، چای سبز و تمرین + چای سبز قرار گرفتند. تمرین مقاومتی به مدت 10 هفته، هفتهای 3 جلسه در 7 حرکت و با شدت 70 درصد یک تکرار بیشینه انجام شد. آزمودنیهای گروه چای سبز روزانه 2 عدد قرص 500 میلیگرمی چای سبز و بعد از هر وعدهی غذایی مصرف کردند. گروه تمرین + دارونما، با شرایط مشابه، مالتودکسترین مصرف کردند. 48 ساعت قبل و بعد از مداخله، خونگیری در شرایط ناشتایی انجام شد.
نتایج: تری گلیسرید و HDL در هیچ گروهی تغییر معناداری نداشت (05/0<p). سطوح TAC و MDA تنها در گروه تمرین + چای سبز به ترتیب افزایش (012/0p=) و کاهش (003/0p=) یافت. کلسترول تام در هر سه گروه تمرین + چای سبز (006/0p=)، تمرین + دارونما (001/0=p) و چای سبز (020/0=p) کاهش داشت. LDL تنها در گروه تمرین + چای سبز کاهش پیدا کرد (009/0=p).
نتیجهگیری: مصرف دورهی10 هفتهای مکمل چای سبز همراه با تمرین مقاومتی آثار بهتری نسبت به مصرف چای سبز به تنهایی بر شاخصهای اکسایشی و ضد اکسایشی و همچنین بهبود نیمرخ لیپیدی افراد دارای اضافه وزن دارد.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
پاسخ و سازگاری به تمرینات
جاوید نوری؛ سعید نیکوخصلت؛ مصطفی خانی؛ جواد وکیلی
چکیده
زمینه و هدف: هدف مطالعه حاضر، تعیین تاثیر هشت هفته تمرین تناوبی شدید، تمرین مقاومتی و ترکیبی بر عوامل هورمونی و microRNAهای مرتبط با چاقی و سازگاریهای ورزشی در پسران نوجوان چاق است. مواد و روشها: در یک مطالعه نیمهتجربی، 36 پسر سالم کمتحرک (سن؛ 15-13 سال؛ BMI: 31-28 kg/m2؛ درصد چربی: 36-32 درصد) انتخاب و سپس بر اساس توان هوازی و درصد چربی در چهار ...
بیشتر
زمینه و هدف: هدف مطالعه حاضر، تعیین تاثیر هشت هفته تمرین تناوبی شدید، تمرین مقاومتی و ترکیبی بر عوامل هورمونی و microRNAهای مرتبط با چاقی و سازگاریهای ورزشی در پسران نوجوان چاق است. مواد و روشها: در یک مطالعه نیمهتجربی، 36 پسر سالم کمتحرک (سن؛ 15-13 سال؛ BMI: 31-28 kg/m2؛ درصد چربی: 36-32 درصد) انتخاب و سپس بر اساس توان هوازی و درصد چربی در چهار گروه همگن تمرین تناوبی شدید، مقاومتی و ترکیبی و کنترل (بدون فعالیت) قرار گرفتند. هر پروتکل تمرینی به مدت چهار جلسه در هفته برای هشت هفته انجام شد. هر جلسه HIIT شامل 8-6 تکرار دویدن 60-30 ثانیهای با 85-80 درصد (سه دقیقه استراحت بین هر تکرار) بود. تمرین مقاومتی شامل حرکات عضلات اصلی بالاتنه، تنه و پایینتنه بود. تمرین ترکیبی شامل ترکیب دو جلسه در هفته تمرین مقاومتی و تمرین HIIT در مجموع چهار جلسه تمرین در هفته بود.نتایج: پس از تائید همگنی گروهها در متغیر پژوهش (05/0<P)، بر اساس نتایج بعد از اتمام هر سه پروتکل تمرینی میزان بیان miRNA-133a، miRNA-1 و miRNA-143 نسبت به مرحله پیش آزمون به طور معنیداری کاهش یافت (05/0>P). همچنین، تنها در گروهی ترکیبی تفاوت معنیداری بین تغییرات بیان miRNA-133a و miRNA-1 با گروه تمرین مقاومتی تفاوت معنی داری مشاهده شد (05/0>P)، اما میزان بیان miRNA-133a، miRNA-1 و miRNA-143 تفاوتی بین گروه ترکیبی و گروه تمرین HIIT نداشت (05/0<P).