مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
هانیه برهمن؛ علیرضا علمیه؛ محمدرضا فدائی چافی
چکیده
هدف: به نظر می رسد که تمرین ورزشی برای بهبود سندروم متابولیک و چاقی موثر باشد، با این وجود پیشینه ی محدودی در خصوص تمرینات ریتمیک در آب و افراد یائسه وجود دارد. لذا هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر تمرینات ریتمیک در آب بر لپتین، آلدوسترون و فشار خون زنان یائسه چاق مبتلا به سندروم متابولیک بود. روش شناسی : این مطالعه یک کارآزمایی بالینی بود ...
بیشتر
هدف: به نظر می رسد که تمرین ورزشی برای بهبود سندروم متابولیک و چاقی موثر باشد، با این وجود پیشینه ی محدودی در خصوص تمرینات ریتمیک در آب و افراد یائسه وجود دارد. لذا هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر تمرینات ریتمیک در آب بر لپتین، آلدوسترون و فشار خون زنان یائسه چاق مبتلا به سندروم متابولیک بود. روش شناسی : این مطالعه یک کارآزمایی بالینی بود که روی 31 زن 75-65 ساله چاق و یائسه مبتلا به سندروم متابولیک (15 نفر گروه شاهد و 16 نفر گروه تجربی) انجام شد. داوطلبین به صورت تصادفی به دو گروه شاهد و تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی 12 هفته، سه جلسه در هفته و 60 دقیقه در هر جلسه تمرینات ریتمیک در آب را انجام دادند. متغیرهای لپتین، آلدوسترون و فشارخون قبل و پس از اتمام مداخله در هر دو گروه اندازه گیری شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون های تی همبسته و کوواریانس در نرم افزار SPSS نسخه 21 استفاده شد.یافته ها: 12 هفته تمرینات ریتمیک در آب موجب کاهش معنی دار لپتین (001/0 P =)، آلدوسترون (001/0 P =)، فشارخون سیستولیک (001/0 P =)، و فشار خون دیاستولیک (031/0 P=) زنان یائسه چاق مبتلا به سندروم متابولیک شد.نتیجه گیری: به نظر می رسد تمرینات ریتمیک در آب تاثیر مطلوبی بر لپتین، آلدوسترون و فشارخون زنان یائسه چاق مبتلا به سندروم متابولیک دارد.واژگان کلیدی: لپتین، آلدسترون، فشار خون و تمرینات ریتمیک در آب
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
محمد مهدی باقرپور طبالوندانی؛ محمدرضا فدائی چافی؛ علیرضا علمیه
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تمرینات مقاومتی–هوازی بر رشد تارهای عضله نعلی، سرم تستوسترون و گیرندههای آندروژنی عضله موشهای صحرایی نر با ردههای سنی مختلف می باشد.30 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار کودک 2 هفته ای (10n=)، جوان 6 هفته ای (10n=) و سالمند 96 هفته ای (10n=) در دو گروه تمرین و کنترل قرار گرفتند.گروه تمرین بعد از یک هفته آشنایی در برنامه ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تمرینات مقاومتی–هوازی بر رشد تارهای عضله نعلی، سرم تستوسترون و گیرندههای آندروژنی عضله موشهای صحرایی نر با ردههای سنی مختلف می باشد.30 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار کودک 2 هفته ای (10n=)، جوان 6 هفته ای (10n=) و سالمند 96 هفته ای (10n=) در دو گروه تمرین و کنترل قرار گرفتند.گروه تمرین بعد از یک هفته آشنایی در برنامه 6 روز تمرین در هفته به طور متناوب یک روز مقاومتی و یک روز هوازی به مدت 6 هفته شرکت کردند. موشها 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی بیهوش و بعد از خونگیری کشته و عضله دو قلو و نعلی استخراج شدند. همچنین سرم خون جداسازی شد و سپس غلظت تستوسترون خون به روش الایزا، رشد عضلانی توسط میکروسکوپ نوری و بیان ژنی گیرنده های آندروژنی عضله نعلی به روش Real Time PCR اندازهگیری گردید. نتایج نشان داد سطح مقطع تارهای عضلانی گروه های تمرین کودک (001/0=p)، جوان (003/0=p) و سالمند (001/0=p) نسبت به گروههای کنترل بیشتر بود. بین تستوسترون سرم گروه تمرین و کنترل رده سنی کودک تفاوت معنی-داری وجود نداشت (6/0=p). در حالیکه تستوسترون سرم گروههای تمرین در هر دو رده سنی جوان (008/0= p) و سالمند (001/0=p) بیشتر از گروههای کنترل بود. همچنین در بیان گیرندههای آندروژنی، تفاوت معنیداری بین گروههای تمرین و کنترل کودک (3/0=p)، جوان (3/0=p) و سالمند (8/0=p) مشاهده نشد. تمرین مقاومتی-هوازی می تواند با افزایش غلظت تستوسترون باعث هایپرتروفی عضلانی در سنین مختلف گردد و با تسریع فرایند رشد مانع از آتروفی عضلانی در سالمندی شود.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
الهام معتمدی؛ مریم ابراهیمی؛ ابوذر جوربنیان
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر مصرف ترکیبی کافئین و کربوهیدرات بر عملکرد بیهوازی و قدرت عضلانی ووشوکاران زن بود.روش پژوهش: 7 زن ووشوکار با میانگین سنی 11/6 ± 00/22 سال، وزن 87/4 ± 96/52 کیلوگرم و قد 28/5 ± 29/161 سانتیمتر در 4 نوبت با فاصلۀ یک هفته پاکسازی، پس از مصرف تصادفی یکی از مکملهای کافئین (به میزان 6 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم ...
بیشتر
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر مصرف ترکیبی کافئین و کربوهیدرات بر عملکرد بیهوازی و قدرت عضلانی ووشوکاران زن بود.روش پژوهش: 7 زن ووشوکار با میانگین سنی 11/6 ± 00/22 سال، وزن 87/4 ± 96/52 کیلوگرم و قد 28/5 ± 29/161 سانتیمتر در 4 نوبت با فاصلۀ یک هفته پاکسازی، پس از مصرف تصادفی یکی از مکملهای کافئین (به میزان 6 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن در 250 میلیلیتر آب)، کربوهیدرات 8% (گرم کربوهیدرات در 250 میلیلیتر آب)، کافئین+کربوهیدرات و دارونما در آزمونهای یک تکرار بیشینه (1RM) پرس سینه و پرس پا و بعد از 15 دقیقه استراحت در آزمون رست شرکت نمودند. دادههای پژوهش با استفاده از آزمونهای آنالیز واریانس با اندازهگیری مکرر و بونفرونی در نرمافزار 26SPSS و سطح معنیداری 05/0 = α مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایج: کافئین بهتنهایی اثری بر متغیرهای پژوهش نداشت (05/0 ≤ P). مصرف کربوهیدرات 1RM پرس سینه را 7%⁓ (010/0 = P) و پرس پا را 16%⁓ (033/0 = P) بهبود بخشید. مصرف ترکیبی کافئین+کربوهیدرات میانگین توان بیهوازی را 15%⁓ (027/0 = P)، 1RM پرس پا را 39%⁓ (020/0 = P) و 1RM پرس سینه را 26%⁓ (005/0 = P) افزایش داد. نتیجه گیری: به نظر میرسد برای افزایش قدرت، کربوهیدرات اثر بهتری نسبت به کافئین دارد، اما ترکیب آن با کافئین احتمالاً بهدلیل اثر بر سیستم عصبی مرکزی و تشدید اثر کربوهیدرات علاوه بر بهبود بیشتر قدرت عضلانی، میانگین توان بیهوازی زنان ووشوکار را نیز تغییر خواهد داد.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
مسعود شکی؛ فاطمه حسینی؛ سعید قربانی؛ رضا رضایی شیرازی؛ حشمت اله پارسیان
چکیده
هدف: مطالعه حاضر به بررسی تأثیر تمرین هوازی تناوبی به همراه مصرف مکمل سیلیمارین بر شاخصهای بافتی آنتیاکسیدانی، آسیب کبدی و آتروژنیک رتهای نر ویستار تغذیه شده با غذای پرچرب پرداخت.روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع تجربی و روش آزمایشگاهی بود. بدین منظور، 35 سر رت نر نژاد ویستار با سن سه هفته و وزن 08/7±45/160 گرم، به روش تصادفی به 5 گروه ...
بیشتر
هدف: مطالعه حاضر به بررسی تأثیر تمرین هوازی تناوبی به همراه مصرف مکمل سیلیمارین بر شاخصهای بافتی آنتیاکسیدانی، آسیب کبدی و آتروژنیک رتهای نر ویستار تغذیه شده با غذای پرچرب پرداخت.روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع تجربی و روش آزمایشگاهی بود. بدین منظور، 35 سر رت نر نژاد ویستار با سن سه هفته و وزن 08/7±45/160 گرم، به روش تصادفی به 5 گروه 7 سری شامل کنترل غذای معمولی (ODC)، کنترل غذای چرب (FDC)، غذای چرب+مکمل (FDS)، غذای چرب+تمرین (FDE)، غذای چرب+تمرین+مکمل (FDSE) تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل 8 هفته، 5 جلسه 30 دقیقهای فعالیت روی نوارگردان در هفته بود. مکمل سیلیمارین با دوز 140 میلیگرم/کیلوگرم/روزانه نسبت به وزن بدن به مدت دو هفته گاواژ میشد. 48 ساعت پس از آخرین جیره غذایی، نمونه بافتی و خونگیری انجام و دادهها تحلیل شدند.یافتهها: متغیرهایALT، AST، ALP، MDA، TC و TG در گروههای غذای چرب+تمرین+مکمل و غذای چرب+تمرین نسبت به گروه کنترل غذای چرب کاهش معنیداری داشتند. در حالیکه متغیرهای SOD و HDL-C، تنها در گروه غذای چرب+تمرین+مکمل نسبت به کنترل غذای چرب افزایش معنیداری داشت. متغیرهای LDL-C و AIP نیز تنها در گروه غذای چرب+تمرین+مکمل نسبت به کنترل غذای چرب کاهش معنیداری داشتند (05/0>p).نتیجهگیری: استفاده از تمرین هوازی تناوبی به تنهایی یا با مصرف مکمل سیلیمارین، سبب کاهش متغیرهای خطرزای بیماری کبد چرب غیرالکلی از قبیل آنزیمهای درگیر و شاخص آتروژنیک در موشهای تغذیهشده با غذای پرچرب میشود؛ بنابراین می-تواند از طریق افزایش عملکرد آنتیاکسیدانی و کاهش پروفایل چربیهای خون، به بهبود عارضه موردنظرکمک نماید.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
مریم مصطفویان؛ احمد عبدی؛ جواد مهربانی؛ علیرضا براری
چکیده
هدف: تبدیل بافت چربی سفید (WAT) به بافت چربی قهوهای (BAT) یکی از روشهای بالقوه درمان چاقی میباشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین هوازی و کپسایسین بر بیان FNDC5 و مقادیر پروتئینی آیریزین بافت چربی احشایی در موشهای تغذیه شده با رژیم غذایی پرچرب (HFD) میباشد. روش شناسی: 40 سر موش صحرایی نر ویستار به مدت 8 هفته با رژیم غذایی نرمال (8=n، ND) ...
بیشتر
هدف: تبدیل بافت چربی سفید (WAT) به بافت چربی قهوهای (BAT) یکی از روشهای بالقوه درمان چاقی میباشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین هوازی و کپسایسین بر بیان FNDC5 و مقادیر پروتئینی آیریزین بافت چربی احشایی در موشهای تغذیه شده با رژیم غذایی پرچرب (HFD) میباشد. روش شناسی: 40 سر موش صحرایی نر ویستار به مدت 8 هفته با رژیم غذایی نرمال (8=n، ND) و HFD (32=n) تغذیه شدند. بعد از هشت هفته همه موشها به 5 گروه: ND، HFD، رژیم غذایی پرچرب-تمرین (HFDT)، رژیم غذایی پرچرب-کپسایسین (HFDCap) و رژیم غذایی پرچرب-تمرین- کپسایسین (HFDTCap) تقسیم شدند. گروههای تمرین به مدت هشت هفته برنامه تمرین هوازی فزاینده (25-15 متر در دقیقه، 60-30 دقیقه در روز، پنج روز در هفته) را روی تردمیل انجام دادند. کپسایسین (mg/kg/day 4) یک بار در روز به صورت خوراکی با گاواژ خورانده شد. یافتهها: نتایج پژوهش حاضر نشاندهنده کاهش بیان FNDC5 (001/0p=) و آیریزین (000/0p=) در گروه HFD نسبت به گروه ND بود. همچنین میزان بیان FNDC5 و آیریزین در گروههای HFDT (به ترتیب 006/0p=، 020/0p=)، HFDCap (به ترتیب 005/0p=، 021/0p=) و HFDTCap (به ترتیب 000/0p=، 000/0p=) نسبت به HFD افزایش معنیداری داشت. میزان بیان FNDC5 و آیریزین در HFDTCap نسبت به گروههای HFDT (به ترتیب 037/0p=، 035/0p=) و HFDCap (به ترتیب 044/0p=، 033/0p=) نیز افزایش معنی داری داشت. بحث: تمرین هوازی همراه با مصرف کپسایسین با افزایش FNDC5 و آیریزین در بافت چربی احشایی، اثر مضاعفی بر عوامل موثر بر قهوهای کردن بافت چربی داشت.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
الهام عینی گندمانی؛ جلیل رئیسی
چکیده
چکیدههدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر هشت هفته تمرین تناوبی شدید و مکمل دهی اسپیرولینا بر سیستم ایمنی هومورال، آمادگی قلبی تنفسی و ترکیب بدنی زنان دارای اضافه وزن بود. آزمودنیهای پژوهش حاضر 30 نفر دانشجوی غیرفعال ( قد(سانتیمتر): 8/2 ± 7/161، وزن(کیلو گرم): 43/8 ± 76/75، سن(سال): 66/6 ± 06/25) بودند. آزمودنیها به سه گروه 10 نفری ( HIIT- دارونما، ...
بیشتر
چکیدههدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر هشت هفته تمرین تناوبی شدید و مکمل دهی اسپیرولینا بر سیستم ایمنی هومورال، آمادگی قلبی تنفسی و ترکیب بدنی زنان دارای اضافه وزن بود. آزمودنیهای پژوهش حاضر 30 نفر دانشجوی غیرفعال ( قد(سانتیمتر): 8/2 ± 7/161، وزن(کیلو گرم): 43/8 ± 76/75، سن(سال): 66/6 ± 06/25) بودند. آزمودنیها به سه گروه 10 نفری ( HIIT- دارونما، HIIT - اسپیرولینا، اسپیرولینا) تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه تمرین به مدت 8 هفته (3 جلسه در هفته با 4-7 تکرار در هر جلسه) در تمرینات HIIT با شدت 90 درصد ضربان قلب بیشینه شرکت کردند. گروه مکمل میزان 6 گرم در روز پودر اسپیرولینا دریافت کردند. نمونه گیری خونی به منظور تعیین سطوح IgA و IgG بوسیله ی روش آزمایشگاهی توربیدومتری، گرفته شد. کاهش معناداری در شاخص توده بدن، WHR، درصد چربی بدن و افزایش معناداری در توده بدون چربی، VO2max، IgA در هر سه گروه مشاهده شد. در میزان IgG در دو گروه HIIT- دارونما، HIIT – اسپیرولینا افزایش معناداری وجود داشت (77/6-t=، 001/0 p=). اما در میزان سطوح IgG تفاوت معناداری بین قبل و بعد از مکمل دهی در گروه اسپیرولینا مشاهده نگردید (054/1- t=، 07/0 p=). میتوان نتیجه گرفت که 8 هفته تمرین تناوبی شدید و مکمل اسپیرولینا سبب افزایش کارکرد سیستم ایمنی و آمادگی قلبی تنفسی میشود. همچنین 8 هفته تمرین تناوبی شدید و مکمل اسپیرولینا با کاهش شاخص توده بدن، WHR، درصد چربی بدن و افزایش توده بدون چربی، سبب کاهش وزن و ایجاد تناسب اندام در زنان میشود.