مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
محمد رضا فدائی چافی؛ فرهاد رحمانی نیا؛ حمید محبی؛ سید محسن مداح
دوره 4، شماره 1 ، اردیبهشت 1393، صفحه 1-14
چکیده
هدف: هدف از این مطالعه تعیین اثر تمرین هوازی بر لپتین و تستوسترون سرم پسران چاق در مراحل مختلف بلوغ بود. روش پژوهش: تحقیق حاضر با طرح پیشآزمون و پسآزمون بهصورت مقطعی اجرا شد. آزمودنیها شامل 36 پسر چاق 12 تا 17 سال بودند که بر اساس مقیاس تانر در مراحل 2 (TS2) تا 5 (TS5) بلوغ قرار داشتند. آنها بر اساس بلوغ در دو گروه TS2, 3 (BMI: 22/5±41/29 کیلوگرم ...
بیشتر
هدف: هدف از این مطالعه تعیین اثر تمرین هوازی بر لپتین و تستوسترون سرم پسران چاق در مراحل مختلف بلوغ بود. روش پژوهش: تحقیق حاضر با طرح پیشآزمون و پسآزمون بهصورت مقطعی اجرا شد. آزمودنیها شامل 36 پسر چاق 12 تا 17 سال بودند که بر اساس مقیاس تانر در مراحل 2 (TS2) تا 5 (TS5) بلوغ قرار داشتند. آنها بر اساس بلوغ در دو گروه TS2, 3 (BMI: 22/5±41/29 کیلوگرم بر متر مربع، وزن: 7/16±61/76 کیلوگرم، سن: 94/0± 4/13سال، 19=n) و TS4, 5 (BMI: 88/3±92/30 کیلوگرم بر متر مربع، وزن: 48/16±57/93 کیلوگرم، سن: 48/1±9/14سال، 17=n) همسانسازی شدند و هرکدام نیز در دو گروه تمرین هوازی و کنترل قرار گرفتند. پس از اندازهگیریهای آنتروپومتریکی، سطوح سرمی لپتین و تستوسترون خون در حالت ناشتا اندازهگیری شد. گروه تمرین هوازی به مدت 12 هفته ، هفتهای 3 بار بهطور میانگین 30 دقیقه با شدت 60 تا 85 درصد ضربان قلب بیشینه تحت نظر محقق دویدند. از پدومتر برای اندازهگیری سطح فعالیت بدنی و از نرمافزار N4 برای اندازهگیری انرژی دریافتی استفاده شد. از آزمونهای آماری t وابسته، آنالیز واریانس یکطرفه و دوطرفه برای تجزیهوتحلیل دادهها استفاده شد. یافتهها: افزایش توده خالص بدن و کاهش درصد چربی بدن در گروه تمرین هوازی در هر دو مرحله بلوغ معنیدار بود (0/05≥P) و کاهش شاخص توده بدنی، کاهش توده چربی بدن فقط در گروه تمرین هوازی در سطح TS 4, 5 بلوغ معنیدار بود (0/05≥P). لپتین سرم در هر دو مرحله بلوغ کاهش داشت که فقط در گروه تمرین هوازی معنیدار بود (0/05≥P)؛ اما بین تغییرات آن در دو گروه تمرین هوازی و کنترل به تفکیک سطوح بلوغ، تفاوت معنیداری دیده نشد. آنالیز واریانس دوطرفه نشان داد بلوغ در تغییرات لپتین اثرگذار است (0/05≥P)؛ اما بین تأثیر تمرین هوازی بر کاهش لپتین و تغییرات تستوسترون آزمودنیها در دو مرحله بلوغ، تفاوت معنیداری دیده نشد. نتیجهگیری: تمرین هوازی در پسران نوجوان چاق میتواند منجر به تغییرات مطلوبی در ترکیب بدن گردد که با کاهش لپتین سرم همراه بود. با این حال بخشی از این تغییرات حاصل فرایند طبیعی رشد در دوران بلوغ است که با توجه به مرحله بلوغ آزمودنیها میتواند منجر به بروز پاسخهای متفاوتی به تمرینات هوازی گردد، هرچند به دلیل تعداد کم آزمودنیها نشان دادن آن در مورد لپتین سرم، بهخوبی امکانپذیر نبود.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
الهه طالبی گرکانی؛ سجاد اصلانی مغانجوقی؛ رزیتا فتحی؛ علیرضا صفرزاده؛ فاطمه رودباری
دوره 4، شماره 1 ، اردیبهشت 1393، صفحه 15-26
چکیده
هدف: امنتین-1 آدیپوکینی است که بهطور قابلملاحظهای، از بافت چربی احشایی نسبت به چربی زیرپوستی ترشح میشود و حساسیت به انسولینی را افزایش میدهد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر 8 هفته تمرین مقاومتی بر سطوح پلاسمایی امنتین-1 در موشهای نر مقاوم به انسولین بود. روش پژوهش:24 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار با میانگین وزن23±161 ...
بیشتر
هدف: امنتین-1 آدیپوکینی است که بهطور قابلملاحظهای، از بافت چربی احشایی نسبت به چربی زیرپوستی ترشح میشود و حساسیت به انسولینی را افزایش میدهد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر 8 هفته تمرین مقاومتی بر سطوح پلاسمایی امنتین-1 در موشهای نر مقاوم به انسولین بود. روش پژوهش:24 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار با میانگین وزن23±161 گرم بهطور تصادفی به 3 گروه تقسیم شدند: کنترل سالم، کنترل مقاوم به انسولین و تمرین کرده مقاوم به انسولین (8 سر در هر گروه). پس از القای مقاومت به انسولین توسط فروکتوز 10درصد، برای 2 گروه کنترل مقاوم به انسولین و تمرین کرده مقاوم به انسولین خونگیری از تمامی نمونهها صورت گرفت و سپس گروه تمرینی به مدت 8 هفته، هر هفته 3 روز به اجرای تمرین مقاومتی پرداختند. در اجرای پروتکل تمرینی از نردبانی استفاده شد که موشها وزنهها را با اتصال به دمشان از آن بالا میبردند. بعد از اتمام دوره تمرینی غلظت پلاسمایی امنتین-1، انسولین، گلوکز و شاخص مقاومت به انسولینی (HOMA-IR) و همچنین نیمرخ لیپیدی اندازهگیری شد. یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد که 8 هفته تمرین مقاومتی موجب افزایش معنیدار سطوح پلاسمایی امنتین-1 و HDL-C در گروه تمرین کرده مقاوم به انسولین و همچنین کاهش سطوح پلاسمایی انسولین، گلوکز، کلسترول تام، LDL-C، تری گلیسیرید و شاخص مقاومت به انسولین گردید (0/05≥P). علاوه بر این، همبستگی مثبت و معنیدار تغییرات سطوح پلاسمایی امنتین-1 با تغییرات سطوح HDL-C و ارتباط منفی و معنیدار آن با تغییرات گلوکز، انسولین، LDL-C، کلسترول، تریگلیسیرید و شاخص مقاومت به انسولین مشاهده شد (0/05≥P).نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که تمرینات مقاومتی سطوح پلاسمایی امنتین-1 را در موشهای مقاوم به انسولین افزایش و همسو باآن موجب بهبود نیمرخ لیپیدی و متابولیکی میشود.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
علیرضا صفرزاده؛ فهیمه شفیعی؛ الهه طالبی گرکانی؛ رزیتا فتحی
دوره 4، شماره 1 ، اردیبهشت 1393، صفحه 27-38
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین هوازی بر غلظت پلاسمایی واسپین و شاخص مقاومت انسولینی در زنان غیرفعال دارای اضافه وزن بود. روش پژوهش: بیست و شش زن غیرفعال دارای اضافه وزن (سن 6/12±1/43 سال، وزن 0/10±4/73 کیلوگرم، شاخص تودهی بدن 2/3±1/29 کیلوگرم بر مترمربع) بهطور داوطلبانه در برنامۀ 8 هفتهای تمرین هوازی شامل دویدن با شدت ...
بیشتر
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین هوازی بر غلظت پلاسمایی واسپین و شاخص مقاومت انسولینی در زنان غیرفعال دارای اضافه وزن بود. روش پژوهش: بیست و شش زن غیرفعال دارای اضافه وزن (سن 6/12±1/43 سال، وزن 0/10±4/73 کیلوگرم، شاخص تودهی بدن 2/3±1/29 کیلوگرم بر مترمربع) بهطور داوطلبانه در برنامۀ 8 هفتهای تمرین هوازی شامل دویدن با شدت 40 تا 80 درصد ضربان قلب ذخیره و به مدت 25 تا 45 دقیقه شرکت کردند. شاخصهای پیکر سنجی، سوختوساز و غلظت پلاسمایی واسپین پیش و پس از برنامه تمرینی اندازهگیری شد. بهمنظور مقایسۀ تغییرات در متغیرها بر اساس تغییرات ترکیب بدنی، آزمودنیها به دو گروه پاسخدهنده (با کاهش بیش از 1 درصد چربی بدن) و غیر پاسخدهنده (بدون تغییر یا کاهش کمتر از 1 درصد چربی بدن) تقسیم شدند. یافته ها: پس از 8 هفته تمرین هوازی تغییر معنیداری در غلظت پلاسمایی واسپین مشاهده نشد. با اینوجود افزایش معنیدار غلظت پلاسمایی واسپین (0/05≥P) در گروه پاسخدهنده همراه با کاهش معنیدار وزن و درصد چربی بدن مشاهده شد (0/05≥P)، اما چنین تغییری در گروه غیر پاسخدهنده مشاهده نشد. ارتباط معنیدار بین تغییرات غلظت پلاسمایی واسپین و تغییرات سطوح پلاسمایی انسولین، گلوکز و شاخص مقاومت انسولینی (HOMA-IR) تنها در گروه غیر پاسخدهنده مشاهده شد (0/05≥P). نتیجه گیری: این پژوهش نشان میدهد کاهش درصد چربی بدنی ناشی از تمرین هوازی میتواند عامل مؤثری در افزایش سطوح پلاسمایی واسپین در زنان غیرفعال دارای اضافه وزن باشد.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
مطهره حاجتی مدارایی؛ محمدرضا کردی؛ عباسعلی گایینی
دوره 4، شماره 1 ، اردیبهشت 1393، صفحه 39-48
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) و تمرین هوازی (AT) بر بیان ژنPGC-1α در عضله نعلی رتهای نر بالغ سالم است. روش پژوهش: به همین منظور 18 سر رت نر ویستار تهیه و تصادفی به سه گروه HIIT (n=6)، گروه AT (n=6) و گروه کنترل (n=6)تقسیم شدند. پس از دو هفته آشنایی رتها، برنامههای تمرینی به مدت هشت هفته اجرا شد. اجرای ...
بیشتر
هدف: هدف از پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) و تمرین هوازی (AT) بر بیان ژنPGC-1α در عضله نعلی رتهای نر بالغ سالم است. روش پژوهش: به همین منظور 18 سر رت نر ویستار تهیه و تصادفی به سه گروه HIIT (n=6)، گروه AT (n=6) و گروه کنترل (n=6)تقسیم شدند. پس از دو هفته آشنایی رتها، برنامههای تمرینی به مدت هشت هفته اجرا شد. اجرای HIIT شامل شش دقیقه گرم کردن با شدت 50-60درصد VO2max، سه تناوب چهار دقیقهای با شدت 100- 90درصد VO2max و دو دقیقهای با شدت 60- 50درصد VO2max و شش دقیقه سرد کردن با شدت60-50درصد VO2max و پروتکل AT شامل شش دقیقه گرمکردن با شدت60-50درصد VO2max، بدنه اصلی 30 دقیقه با شدت75-70درصد VO2max و شش دقیقه سردکردن با شدت60-50درصد VO2max بود. ٢٤ ساعت پس از آخرین جلسۀ تمرین، نمونههای عضلانی استخراج و میزان بیان متغیر مربوطه به روش RT-PCR سنجیده شد. یافتهها: نتایج نشان داد، هشت هفته اجرای HIIT وAT هر دو، موجب افزایش معنیدار بیان ژنPGC-1α شد (0/05≥P) و بین تأثیر اجرای دو نوع تمرین بر بیان ژن PGC-1α اختلاف معنیداری وجود نداشت. نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش حاضر، اجرای HIIT و AT هر دو باعث افزایش تقریباً یکسان بیان ژن PGC-1α در عضله نعلی رتهای سالم میشود.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
مهرزاد مقدسی؛ فریبا حسینی؛ احسان بهرامی آبدهگاه؛ نجمه عبدالله پور؛ سید علی حسینی
دوره 4، شماره 1 ، اردیبهشت 1393، صفحه 49-58
چکیده
هدف: پروتئین متصل به اسید چرب بافت چربی (A-FABP) یک شاخص خونی است که اخیراً عنوانشده است با چاقی ارتباط دارد. تمرینات ورزشی ممکن است موجب کاهش بافت چربی شود، هرچند بهدرستی مشخص نیست که آیا کاهش بافت چربی بر اثر تمرینات ورزشی موجب کاهش A-FABP نیز میشود یا خیر. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی تغییرات غلظت A-FABP در مردان چاق میانسال پس از ...
بیشتر
هدف: پروتئین متصل به اسید چرب بافت چربی (A-FABP) یک شاخص خونی است که اخیراً عنوانشده است با چاقی ارتباط دارد. تمرینات ورزشی ممکن است موجب کاهش بافت چربی شود، هرچند بهدرستی مشخص نیست که آیا کاهش بافت چربی بر اثر تمرینات ورزشی موجب کاهش A-FABP نیز میشود یا خیر. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی تغییرات غلظت A-FABP در مردان چاق میانسال پس از 8 هفته تمرین شدید هوازی بود.
روش پژوهش: 22 مرد چاق میانسال و کمتحرک (میانگین و انحراف معیار سن 3/2±4/46 سال، شاخص توده بدن 0/2±8/32 کیلوگرم بر مترمربع و حداکثر اکسیژن مصرفی 6/2 ± 4/34 میلیلیتر بر کیلوگرم بر دقیقه) بهطور داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنیها بهطور تصادفی به دو گروه تمرین (11=n) و کنترل (11=n) تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه تمرین 3 روز در هفته، به مدت 8 هفته و در هر جلسه به مدت 45 دقیقه با شدت 75 تا 80 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی تمرین هوازی انجام دادند.
یافتهها: نتایج نشان داد درصد چربی و شاخص توده بدن آزمودنیهای گروه تمرین نسبت به گروه کنترل کاهش معنیداری یافته است (0/05>p). همچنین پس از 8 هفته تمرین شدید هوازی، غلظت A-FABP و مقاومت به انسولین در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنیداری پیدا کرد (0/05>p).
نتیجهگیری: نتایج حاصل از پژوهش حاضر پیشنهاد میکند تمرین به کار رفته با این شدت و طول مدت، موجب کاهش غلظت A-FABP در مردان چاق میانسال میشود.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
وحید ساری صراف؛ رامین امیرساسان؛ عسگر ایرانپور
دوره 4، شماره 1 ، اردیبهشت 1393، صفحه 59-68
چکیده
هدف: امروزه استفاده از مکملهای ورزشی، روشی مرسوم برای جلوگیری از کمآبی و تخلیه ذخایر انرژی بدن، در فعالیت طولانیمدت فزاینده به شمار میرود. مکمل سازی حاد کربوهیدرات و الکارنیتین احتمالاً بر زمان رسیدن به واماندگیو تغییرات ضربان قلب دورۀ ریکاوری ناشی از فعالیت فزاینده مردان ورزشکار دانشگاهی مؤثر است. روش پژوهش: چهل ...
بیشتر
هدف: امروزه استفاده از مکملهای ورزشی، روشی مرسوم برای جلوگیری از کمآبی و تخلیه ذخایر انرژی بدن، در فعالیت طولانیمدت فزاینده به شمار میرود. مکمل سازی حاد کربوهیدرات و الکارنیتین احتمالاً بر زمان رسیدن به واماندگیو تغییرات ضربان قلب دورۀ ریکاوری ناشی از فعالیت فزاینده مردان ورزشکار دانشگاهی مؤثر است. روش پژوهش: چهل ورزشکار مرد دانشگاهی بهصورت تصادفی هدفدار به عنوان نمونه در این پژوهش مشارکت و در 4 گروه ( دارونما، مکملسازی کربوهیدرات،مکملسازی الکارنیتین و مکملسازی ترکیبی کربوهیدرات و الکارنیتین) تقسیمشده، با مکملسازی 3ساعت قبل از فعالیت، با حجم مکمل 500 سیسی، به اجرای فعالیت ورزشی واماندهساز پرداختند. زمان رسیدن به واماندگی، تغییرات ضربان قلب دورۀ ریکاوری و میزان درک فشار ثبت و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بهمنظور محاسبه میانگین و انحراف استاندارد تمامی پارامترها و آنالیز معنیداری تفاوت در بین گروهها ( تغییرات ضربان قلب دوره ریکاوری) بهوسیله تحلیل واریانس (4×2) با آزمون تعقیبی بونفرونی و تفاوت در زمان خستگی از تحلیل واریانس یکطرفه، ازSPSS19 استفاده گردید. یافته ها: مکملسازی حاد کربوهیدرات پاسخ معنیداری در بهبود زمان رسیدن به واماندگی داشت (0/05≥P) درحالیکه مکملسازی حاد الکارنیتین پاسخ معنیداری بر اجرای فعالیت ورزشی واماندهساز نداشت. با این وجود، مکملسازی حاد ترکیبی کربوهیدرات و الکارنیتین پاسخ معنیداری بهتری بر زمان رسیدن به واماندگی داشت (0/05≥P). درحالیکه مکملسازی جداگانه و ترکیبی کربوهیدرات و الکارنیتین پاسخ معنیداری در بازگشت بهتر ضربان قلب دوره ریکاوری و میزان درک فشار نداشت. نتیجه گیری: در فعالیت ورزشی فزاینده، استفاده از مکملسازی ترکیبی کربوهیدرات و الکارنیتین بهتر از مکملسازی کربوهیدرات یا الکارنیتین بهصورت جداگانه است.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
ناهید بیژه؛ سعید رمضانی؛ بابی سان عسکری؛ اسرا عسکری
دوره 4، شماره 1 ، اردیبهشت 1393، صفحه 69-80
چکیده
هدف: اخیراً مصرف نوشیدنیهای انرژیزا توسط ورزشکاران بهطور فزایندهای رایج شده است. ورزشکاران اعتقاددارند که استفاده از نوشیدنیهای انرژیزا طی تمرین و مسابقه، به علت ترکیبات نیروزایی همچون کربوهیدرات، کافئین، سیترات سدیم، تورین و غیره عملکرد را افزایش میدهد. بنابراین، هدف اصلی این پژوهش تعیین اثرات مصرف حاد نوشیدنی ...
بیشتر
هدف: اخیراً مصرف نوشیدنیهای انرژیزا توسط ورزشکاران بهطور فزایندهای رایج شده است. ورزشکاران اعتقاددارند که استفاده از نوشیدنیهای انرژیزا طی تمرین و مسابقه، به علت ترکیبات نیروزایی همچون کربوهیدرات، کافئین، سیترات سدیم، تورین و غیره عملکرد را افزایش میدهد. بنابراین، هدف اصلی این پژوهش تعیین اثرات مصرف حاد نوشیدنی حاوی تورین و کافئین بر سطوح لاکتات خون، توان بیهوازی و قدرت عضلانی دانشجویان مرد فعال بود. روش پژوهش: یک نمونه 19 نفره از دانشجویان مرد فعال(سن به سال: 75/0±28/22، وزن به کیلوگرم: 66/6±21/71 و قد به سانتیمتر: 36/5±92/175) دانشگاه مازندران انتخاب شدند. این پژوهش در دو جلسه جداگانه با 4 روز فاصله در بین جلسات اجرا شد. در جلسه اول، همه آزمودنیها بعد از صرف یک صبحانه استاندارد، گرفتن نمونه خون و اندازهگیری قدرت عضلانی دست در آزمون وینگیت شرکت کرده و مجدداً دو دقیقه پس از آزمون خونگیری انجام شد. در جلسۀ دوم، آزمودنیها به صورت کاملاً تصادفی به 3 گروه (نوشیدنی حاوی تورین و کافئین، دارونما و بدون نوشیدنی) تقسیم شدند. بلافاصله پس از دریافت صبحانه استاندارد (40 دقیقه قبل از آغاز آزمون)، هر گروه 6 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن خود نوشیدنیهای مربوطه را دریافت کردند و سپس آزمونها را همچون جلسه اول تکرار کردند. یافتهها: در گروه نوشیدنی حاوی تورین و کافئین، میانگین و حداقل توان بیهوازی افزایش یافت (0/05≥P) اما سطوح لاکتات خون قبل از اجرای آزمون و پس از پایان آزمون تفاوت معنیداری نشان نداد. نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر میتوان اظهار کرد که مصرف کوتاهمدت نوشیدنی ورزشی حاوی تورین و کافئین موجب افزایش توان بیهوازی مردان فعال میشود.