فیزیولوژی ورزشی
سارا شاهسواری بابوکانی؛ حمید محبی
چکیده
هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی اثر تغذیه و تمرین هوازی بر مسیر پیامرسانی استرس ER کبد بود. روششناسی: 18 سر رت نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 167 گرم و سن تقریبی 5 هفته بهصورت تصادفی در گروههای رژیم غذایی طبیعی (ND)، رژیم غذایی پرچرب (HFD) و رژیم غذایی پرچرب و تمرین هوازی (HFD+EX) قرار گرفتند. مداخله تمرینی با شدتی حدود 80-70 درصد حداکثر سرعت هوازی 3 ...
بیشتر
هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی اثر تغذیه و تمرین هوازی بر مسیر پیامرسانی استرس ER کبد بود. روششناسی: 18 سر رت نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 167 گرم و سن تقریبی 5 هفته بهصورت تصادفی در گروههای رژیم غذایی طبیعی (ND)، رژیم غذایی پرچرب (HFD) و رژیم غذایی پرچرب و تمرین هوازی (HFD+EX) قرار گرفتند. مداخله تمرینی با شدتی حدود 80-70 درصد حداکثر سرعت هوازی 3 جلسه در هفته به مدت 12 هفته اجرا شد. در پایان، نمونههای بافت کبد برای اندازه-گیری تغییرات بیان ژنهای Chop، Atf6، Perk و Bax و تجمع چربی کبد جمعآوری شدند. تحلیل دادهها با آزمون تحلیل واریانس یکراهه انجام شد. یافتهها: افزایش معنیداری در بیان ژنهای Chop، Atf6، Perk و Bax در کبد رتهای گروه HFD مشاهده شد که بیان بالاتر این ژنها با محتوای چربی کبد بالاتر همراه بود. محتوای چربی کبد و بیان ژن Chop وPerk در گروه HFD+EX در مقایسه با گروه HFD کمتر بود (05/0>p) اما بیان ژنهای Atf6 و Bax در گروه HFD+EX در مقایسه با گروه HFD ازنظر آماری معنیدار نبود (05/0<p). نتیجهگیری: احتمالاً رژیم غذایی پرچرب از طریق افزایش استرس ER سبب راهاندازی مسیر پاسخ پروتئینهای تا نخورده (UPR) میگردد. به دلیل بالا بودن استرس ER در سلولهای کبد رت-های تحت رژیم غذایی پرچرب بیان ژن Bax نیز بالاتر بود. به نظر میرسد تمرین بهواسطه کاهش UPR از طریق تمایل به کمتر بودن بیان ژنهای Chop، Atf6 و Perk مکانیسم مؤثری در جلوگیری از تجمع چربی کبد محسوب شود.
فیزیولوژی ورزشی
فائقه قاسمی؛ حمید محبی
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر تغذیه، تمرین و هایپوکسی بر بیوژنز میتوکندری کبد در رتهای نر ویستار بود. روش پژوهش: 32 سر رت نر (سن: 6 هفته؛ میانگین وزن: 167/25 گرم) بهطور تصادفی به چهار گروه 8 تایی شامل گروههای رژیم غذایی نرمال (ND)، رژیم غذایی پرچرب (HFD)، رژیم غذایی پرچرب و تمرین در شرایط نورموکسی (HFD-HIIT)، رژیم غذایی پرچرب و تمرین ...
بیشتر
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر تغذیه، تمرین و هایپوکسی بر بیوژنز میتوکندری کبد در رتهای نر ویستار بود. روش پژوهش: 32 سر رت نر (سن: 6 هفته؛ میانگین وزن: 167/25 گرم) بهطور تصادفی به چهار گروه 8 تایی شامل گروههای رژیم غذایی نرمال (ND)، رژیم غذایی پرچرب (HFD)، رژیم غذایی پرچرب و تمرین در شرایط نورموکسی (HFD-HIIT)، رژیم غذایی پرچرب و تمرین در شرایط هایپوکسی (HFD-HHIIT) تقسیم شدند. پس از تعیین حداکثر سرعت هوازی (MAV) در شرایط نورموکسی (ارتفاع حدود 50 متر) و هایپوکسی-هیپوباریک (ارتفاع حدود 3000 متر)، پروتکلHIIT به مدت 12 هفته و 3 جلسه در هفته اجرا شد که شامل اجرای 3 تا 8 مرحله فعالیت 4 دقیقهای با شدتی معادل 80 تا 93 درصد MAV و با دورههای استراحت فعال 2 دقیقهای با شدت 50 درصد MAV بود. در پایان، سطوح ژنهای PGC-1α و Tfam از طریق RT-PCR اندازهگیری شد. یافتهها: دو گروه HFD-HIIT و HFD-HHIIT افزایش معنیداری در بیان ژنهای PGC-1α و Tfam و کاهش معنیداری در محتوای چربی کبدی نسبت به گروه HFDنشان دادند (05/0p<). با این حال، گروه HFD+HHIIT افزایش معنیداری در بیان ژن Tfamو کاهش معنیداری در محتوی چربی کبد نسبت به HFD+HIIT نشان داد (05/0p<). نتیجهگیری: بهنظر میرسد، تمرینHIIT مستقل از شرایط هایپوکسی توانسته است، PGC-1α را افزایش دهد. در حالیکه، هایپوکسی با افزایش معنیدار بیان ژن Tfam که در بهبود ظرفیت عملکرد میتوکندری نقش دارد، منجر به کاهش بیشتر محتوی چربی کبدی نسبت به شرایط نورموکسی شد.
علی سمیعیان؛ پیام سعیدی؛ حمید محبی؛ حسین غفوری
چکیده
هدف: تورین یک مکمل آنتی اکسیدانی است. بنابراین هدف از انجام پژوهش حاضر اثر مکمل یاری کوتاه مدت دو دوز مختلف مکمل تورین بر پاسخ برخی شاخص های آنتی اکسیدانی بزاقی مردان جوان پس از یک فعالیت هوازی وامانده ساز می باشد. روش کار: هشت مرد سالم غیر ورزشکار (با میانگین و انحراف معیار سن 7/1 ± 6/21 سال و حداکثر اکسیژن مصرفی 62/2 ± 62/46 میلی لیتر/کیلوگرم ...
بیشتر
هدف: تورین یک مکمل آنتی اکسیدانی است. بنابراین هدف از انجام پژوهش حاضر اثر مکمل یاری کوتاه مدت دو دوز مختلف مکمل تورین بر پاسخ برخی شاخص های آنتی اکسیدانی بزاقی مردان جوان پس از یک فعالیت هوازی وامانده ساز می باشد. روش کار: هشت مرد سالم غیر ورزشکار (با میانگین و انحراف معیار سن 7/1 ± 6/21 سال و حداکثر اکسیژن مصرفی 62/2 ± 62/46 میلی لیتر/کیلوگرم / دقیقه) به صورت تصادفی در دو دسته (6 گرم در مقابل 3 گرم) طی دو دوره 7 روزه مکمل تورین را بصورت طرح متقاطع، تصادفی و دو سوکور مصرف نمودند. نمونه گیری بزاقی در سه مرحله قبل و بعد از دورة مصرف مکمل و همچنین بلافاصله پس از جلسه فعالیت هوازی وامانده ساز صورت گرفت. آزمودنی ها در فعالیت هوازی وامانده ساز روی چرخ کارسنج با سرعت 60 دور در دقیقه و شدت 20 وات رکاب زدن را آغاز کردند و در هر دقیقه 20 وات به شدت کار افزوده شد تا جاییکه آزمودنی به واماندگی رسیدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد، میزان فعالیت آنزیم SOD، پس از مکملیاری و پس از فعالیت در مقایسه با پیش از مکملیاری در هر دو دوز، افزایش معنی داری داشت (05/0p <). میزان فعالیت آنزیم POX و DPPH، اگرچه با مکمل یاری و فعالیت افزایش نشان داد اما بین دو دوز مکمل یاری تفاوت معنی داری مشاهده نشد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت که احتمالاً مصرف کوتاه مدت مکمل تورین با افزایش ظرفیت آنتیاکسیدانی، تأثیرات منفی حاصل از افزایش رادیکالهای آزاد در نتیجه انجام فعالیتهای ورزشی هوازی شدید را کاهش میدهد.
الهام اکبرزاده؛ حمید محبی
چکیده
هدف: وزن بدن از طریق تعادل بین انرژی دریافتی و انرژی مصرفی تنظیم میشود و مقدار کاهش وزن ناشی از ورزش، به اثر فعالیت ورزشی بر میزان غذای دریافتی بستگی دارد. همچنین نشان داده شده که شیر اثر سیری بخشی بیشتری نسبت به نوشیدنیهای کربوهیدراتی دارد. بنابراین پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثر مصرف شیر پس از فعالیت ورزشی، بر اشتها و انرژی دریافتی ...
بیشتر
هدف: وزن بدن از طریق تعادل بین انرژی دریافتی و انرژی مصرفی تنظیم میشود و مقدار کاهش وزن ناشی از ورزش، به اثر فعالیت ورزشی بر میزان غذای دریافتی بستگی دارد. همچنین نشان داده شده که شیر اثر سیری بخشی بیشتری نسبت به نوشیدنیهای کربوهیدراتی دارد. بنابراین پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثر مصرف شیر پس از فعالیت ورزشی، بر اشتها و انرژی دریافتی در زنان غیر ورزشکار انجام شد.
روششناسی: هشت زن سالم غیرورزشکار با میانگین سن 19/2±25/23 سال و شاخص تودهی بدن 42/2±71/21 کیلوگرم بر مترمربع به صورت داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. آزمودنیها در فاز فولیکولی چرخهی قاعدگی به صورت تصادفی در سه جلسهی مجزا (به طور میانگین با فاصلهی سه هفته) و پس از صرف صبحانهی استاندارد در ساعت 8 صبح، 30 دقیقه فعالیت پیوسته روی چرخ کارسنج با شدت 65 درصد ضربان قلب ذخیرهی خود اجرا کردند. در یک آزمون، اثر فعالیت ورزشی بهتنهایی و در دو آزمون دیگر، اثر فعالیت ورزشی و مصرف 600 میلیلیتر شیر کم چرب یا آب پرتقال (276کیلوکالری) بر اشتها و انرژی دریافتی مورد آزمون قرار گرفت. انرژی دریافتی آزمودنیها 60 دقیقه پس از فعالیت ورزشی بهتنهایی یا مصرف نوشیدنیها، ارزیابی شد. همچنین احساس اشتهای آزمودنیها (گرسنگی، پری، سیری و میل به غذا) با مقیاس آنالوگ بصری اشتها (VAS) مورد آزمون قرار گرفت.
یافتهها: انرژی دریافتی مطلق و نسبی پس از مصرف شیر، نسبت به دو آزمون فعالیت ورزشی بهتنهایی و مصرف آب پرتقال، به طور معنیداری کاهش یافت(05/0p<). همچنین مصرف شیر پس از فعالیت ورزشی، بهطور معنیداری سبب کاهش احساس گرسنگی و میل به غذا و افزایش احساس پری و سیری، نسبت به دو آزمون دیگر شد(05/0p<).
نتیجهگیری: نتایج مطالعهی حاضر نشان داد که شیر میتواند ابزار مفیدی برای کنترل اشتها پس از فعالیت ورزشی و همچنین بخشی از راهکارهای برنامههای کنترل وزن باشد.
پروین خدادادی؛ حمید محبی
دوره 5، شماره 2 ، آذر 1394، ، صفحه 99-108
چکیده
هدف: آیریزین اثرات مفید فعالیت ورزشی بر متابولیسم انرژی را میانجیگری میکند. با این حال پاسخ آیریزین به فعالیت ورزشی مقاومتی و متغیرهای تمرینی مربوط به آن کمتر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. این مطالعه با هدف تعیین اثر ترتیب فعالیت ورزشی مقاومتی بر غلظت آیریزین سرم و لاکتات خون در زنان دارای اضافهوزن انجام شد. روش پژوهش: ...
بیشتر
هدف: آیریزین اثرات مفید فعالیت ورزشی بر متابولیسم انرژی را میانجیگری میکند. با این حال پاسخ آیریزین به فعالیت ورزشی مقاومتی و متغیرهای تمرینی مربوط به آن کمتر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. این مطالعه با هدف تعیین اثر ترتیب فعالیت ورزشی مقاومتی بر غلظت آیریزین سرم و لاکتات خون در زنان دارای اضافهوزن انجام شد. روش پژوهش: هشت زن دارای اضافهوزن (سن 5/4±6/41 سال، قد 1/0±161 سانتیمتر، وزن 5/4±8/73 کیلوگرم، BMI 1±6/28 kg/m2) بهصورت تصادفی، دو ترتیب فعالیت ورزشی مقاومتی شامل؛ ترتیب فعالیت از عضلات بزرگ به کوچک (پرس پا، پرس سینه، قایقی، اکستنشن زانو، سرشانه، فلکشن زانو، جلو بازو، پشت بازو) و از عضلات کوچک به بزرگ (عکس ترتیب فعالیت عضلات بزرگ به کوچک) را در دو جلسهی مجزا با فاصلهی یک هفته و با استفاده از طرح تحقیقی متقاطع انجام دادند. حرکات با 80 درصد یک تکرار بیشینه، در 3 نوبت، هر نوبت 10 تکرار و استراحت 2 دقیقهای بین نوبتها و حرکات انجام شد. نمونههای خونی قبل و بلافاصله بعد از فعالیت گرفتهشد. بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای تی وابسته و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافتهها: افزایش معنیداری در غلظت آیریزین سرم و لاکتات خون بلافاصله بعد از هر دو ترتیب فعالیت ورزشی مقاومتی نسبت به قبل از فعالیت مشاهده شد (05/0P≤). غلظت لاکتات خون پس از ترتیب فعالیت از عضلات بزرگ به کوچک بهطور معنیداری بیشتر از ترتیب فعالیت از عضلات کوچک به بزرگ بود (05/0P≤). درحالیکه تغییرات آیریزین سرم بین دو ترتیب فعالیت معنیدار نبود. همچنین همبستگی مثبت و معنیداری بین لاکتات و آیریزین در هر دو ترتیب فعالیت ورزشی مشاهده شد (05/0P≤). نتیجهگیری: فعالیت ورزشی مقاومتی میتواند منجر به افزایش غلظت آیریزین سرم در زنان دارای اضافهوزن گردد که این افزایش مستقل از ترتیب فعالیت ورزشی مقاومتی است.
پیام سعیدی؛ حمید محبی؛ فرهاد رحمانینیا؛ فهیمه محمد قاسمی
دوره 4، شماره 2 ، آذر 1393، ، صفحه 89-108
چکیده
هدف: هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر 10 هفته استفاده از روشهای تعادل منفی انرژی همراه با رژیم غذایی پرچرب بر اندازۀ آدیپوسیت و سطوح آدیپونکتین در نواحی مختلف حفرۀ شکمی و متغیرهای قندی و لیپیدی و مقاومت به انسولین در موشهای نر چاق نژاد ویستار بود. روششناسی: نمونۀ آماری تحقیق حاضر را 64 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار تشکیل میدادند ...
بیشتر
هدف: هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر 10 هفته استفاده از روشهای تعادل منفی انرژی همراه با رژیم غذایی پرچرب بر اندازۀ آدیپوسیت و سطوح آدیپونکتین در نواحی مختلف حفرۀ شکمی و متغیرهای قندی و لیپیدی و مقاومت به انسولین در موشهای نر چاق نژاد ویستار بود. روششناسی: نمونۀ آماری تحقیق حاضر را 64 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار تشکیل میدادند (میانگین وزنی 6/ 12±5/194 گرم). نمونهبرداری بافت و خون در هفتههای اول، 18 و 28 و پس از ناشتایی شبانه صورت گرفت. پس از نمونهبرداری پایه،56 سر موش باقیمانده بهطور تصادفی به گروههای کنترل (16 سر) و رژیم غذایی پرچرب (40 سر) تقسیم شدند. گروه پرچرب پس از 18 هفته، به زیرگروههای رژیم پرچرب و تعادل منفی انرژی شامل محدودیت کالری، تمرین هوازی و ترکیبی (محدودیت کالری همراه با تمرین هوازی) تقسیم شدند. زیرگروههای تعادل منفی انرژی به مدت 10 هفته، تحت تمرین هوازی (دویدن) با شدت70 تا 75 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی، 25% محدودیت کالری و تناوب دو روش قرار گرفتند. سطوح آدیپونکتین و اندازۀ آدیپوسیت در بافت چربی نواحی خلف صفاقی و احشایی و همچنین سطوح سرمی گلوکز ، انسولین و نیمرخ لیپیدی اندازهگیری شدند. شاخص مقاومت به انسولین نیز محاسبه گردید. یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد که در مقایسه با غذای پرچرب، روشهای تعادل منفی انرژی علیرغم مصرف غذای پرچرب سبب کاهش معنیدار اندازۀ آدیپوسیت نواحی احشایی و صفاقی خلفی و همچنین بهبود معنیدار شاخص مقاومت به انسولین، کاهش معنیدار سطوح سرمی انسولین و گلوکز در موشهای صحرایی چاق شد (05/0>P). با وجود این، تعادل منفی انرژی علیرغم بهبود متغیرهای پروفایل لیپیدی تنها سبب کاهش معنیدار در تریگلیسرید گردید (05/0>P). آدیپونکتین بافت چربی نواحی مورد مطالعه در زیرگروههای تعادل منفی انرژی در مقایسه با گروه غذای پرچرب، تنها در گروه ترکیبی افزایش معنیداری نشان داد (05/0>P). نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که روشهای تعادل منفی انرژی حتی در زمان مصرف غذای پرچرب میتوانند سبب کاهش اندازۀ آدیپوسیت در بافتهای چربی احشایی و خلف صفاقی شوند که تا حد زیادی با بهبود نیمرخ لیپیدی و متابولیکی همسو است. نتایج همچنین نشان دهندۀ برتری تمرین هوازی در بهبود پروفایل لیپیدی نسبت به سایر روشهای تعادل منفی انرژی میباشد.
محمد رضا فدائی چافی؛ فرهاد رحمانی نیا؛ حمید محبی؛ سید محسن مداح
دوره 4، شماره 1 ، اردیبهشت 1393، ، صفحه 1-14
چکیده
هدف: هدف از این مطالعه تعیین اثر تمرین هوازی بر لپتین و تستوسترون سرم پسران چاق در مراحل مختلف بلوغ بود. روش پژوهش: تحقیق حاضر با طرح پیشآزمون و پسآزمون بهصورت مقطعی اجرا شد. آزمودنیها شامل 36 پسر چاق 12 تا 17 سال بودند که بر اساس مقیاس تانر در مراحل 2 (TS2) تا 5 (TS5) بلوغ قرار داشتند. آنها بر اساس بلوغ در دو گروه TS2, 3 (BMI: 22/5±41/29 کیلوگرم ...
بیشتر
هدف: هدف از این مطالعه تعیین اثر تمرین هوازی بر لپتین و تستوسترون سرم پسران چاق در مراحل مختلف بلوغ بود. روش پژوهش: تحقیق حاضر با طرح پیشآزمون و پسآزمون بهصورت مقطعی اجرا شد. آزمودنیها شامل 36 پسر چاق 12 تا 17 سال بودند که بر اساس مقیاس تانر در مراحل 2 (TS2) تا 5 (TS5) بلوغ قرار داشتند. آنها بر اساس بلوغ در دو گروه TS2, 3 (BMI: 22/5±41/29 کیلوگرم بر متر مربع، وزن: 7/16±61/76 کیلوگرم، سن: 94/0± 4/13سال، 19=n) و TS4, 5 (BMI: 88/3±92/30 کیلوگرم بر متر مربع، وزن: 48/16±57/93 کیلوگرم، سن: 48/1±9/14سال، 17=n) همسانسازی شدند و هرکدام نیز در دو گروه تمرین هوازی و کنترل قرار گرفتند. پس از اندازهگیریهای آنتروپومتریکی، سطوح سرمی لپتین و تستوسترون خون در حالت ناشتا اندازهگیری شد. گروه تمرین هوازی به مدت 12 هفته ، هفتهای 3 بار بهطور میانگین 30 دقیقه با شدت 60 تا 85 درصد ضربان قلب بیشینه تحت نظر محقق دویدند. از پدومتر برای اندازهگیری سطح فعالیت بدنی و از نرمافزار N4 برای اندازهگیری انرژی دریافتی استفاده شد. از آزمونهای آماری t وابسته، آنالیز واریانس یکطرفه و دوطرفه برای تجزیهوتحلیل دادهها استفاده شد. یافتهها: افزایش توده خالص بدن و کاهش درصد چربی بدن در گروه تمرین هوازی در هر دو مرحله بلوغ معنیدار بود (0/05≥P) و کاهش شاخص توده بدنی، کاهش توده چربی بدن فقط در گروه تمرین هوازی در سطح TS 4, 5 بلوغ معنیدار بود (0/05≥P). لپتین سرم در هر دو مرحله بلوغ کاهش داشت که فقط در گروه تمرین هوازی معنیدار بود (0/05≥P)؛ اما بین تغییرات آن در دو گروه تمرین هوازی و کنترل به تفکیک سطوح بلوغ، تفاوت معنیداری دیده نشد. آنالیز واریانس دوطرفه نشان داد بلوغ در تغییرات لپتین اثرگذار است (0/05≥P)؛ اما بین تأثیر تمرین هوازی بر کاهش لپتین و تغییرات تستوسترون آزمودنیها در دو مرحله بلوغ، تفاوت معنیداری دیده نشد. نتیجهگیری: تمرین هوازی در پسران نوجوان چاق میتواند منجر به تغییرات مطلوبی در ترکیب بدن گردد که با کاهش لپتین سرم همراه بود. با این حال بخشی از این تغییرات حاصل فرایند طبیعی رشد در دوران بلوغ است که با توجه به مرحله بلوغ آزمودنیها میتواند منجر به بروز پاسخهای متفاوتی به تمرینات هوازی گردد، هرچند به دلیل تعداد کم آزمودنیها نشان دادن آن در مورد لپتین سرم، بهخوبی امکانپذیر نبود.
حمید محبی؛ پویان صیاد حقشمار؛ جواد مهربانی
دوره 3، شماره 2 ، تیر 1392، ، صفحه 155-166
چکیده
چکیده
هدف: بررسی پاسخ IgA و کورتیزول بزاقی به کاهش ذخایر کربوهیدراتی بدن متعاقب فعالیت تناوبی پاروزنی در مردان قایقران رشتۀ کایاک بود.
روش پژوهش: آزمودنیها شامل 10 مرد قایقران نخبۀ رشتۀ کایاک، با میانگین سنی 4/2±6/18 سال، قد 07/4±2/179 سانتیمتر و وزن 6/9±3/68 کیلوگرم بودند که در دو جلسۀ مجزا به فاصلۀ حداقل 7 روز در دو آزمون شرکت کردند و مورد ...
بیشتر
چکیده
هدف: بررسی پاسخ IgA و کورتیزول بزاقی به کاهش ذخایر کربوهیدراتی بدن متعاقب فعالیت تناوبی پاروزنی در مردان قایقران رشتۀ کایاک بود.
روش پژوهش: آزمودنیها شامل 10 مرد قایقران نخبۀ رشتۀ کایاک، با میانگین سنی 4/2±6/18 سال، قد 07/4±2/179 سانتیمتر و وزن 6/9±3/68 کیلوگرم بودند که در دو جلسۀ مجزا به فاصلۀ حداقل 7 روز در دو آزمون شرکت کردند و مورد ارزیابی قرار گرفتند. در یک نوبت در شرایطی که سطوح گلیکوژن طبیعی بود، پروتکل فعالیت تناوبی شامل سه وهله پاروزنی به مسافت 1000 متر با فواصل استراحتی 5/1 برابر زمان پارو زدن با شدت 90% حداکثر ضربان قلب انجام شد و در نوبت دیگر، بعدازظهر روز قبل از اجرای آزمون اصلی، به منظور کاهش ذخایر کربوهیدراتی بدن، یک آزمون پاروزنی با شدت %80 حداکثر ضربان قلب به مدت 60 دقیقه و نیز 4 وهله پاروزنی به مسافت 250 متر با شدت 90% حداکثر ضربان قلب و فواصل استراحت 5/1 برابر زمان پاروزدن انجام دادند. سپس وضعیت تغذیۀ آزمودنیها کنترل شد و از آنها خواسته شد تا در شب قبل از آزمون ناشتا باشند. صبح روز بعد و پس از 12 ساعت ناشتایی، پروتکل فعالیت تناوبی اجرا شد. نمونههای بزاقی، قبل، بلافاصله و 3 ساعت پس از پایان فعالیت جمعآوری شد. از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی جهت تعیین محل تفاوت و از آزمون t مستقل برای مقایسۀ اختلاف در شرایط طبیعی و کاهش ذخایر کربوهیدراتی استفاده شد.
یافتهها: یک نوبت فعالیت تناوبی پاروزنی در شرایط سطوح طبیعی و کاهش ذخایر کربوهیدراتی موجب کاهش میزان IgA و افزایش کورتیزول بزاقی بهطور معنیداری شد (05/0>P)، با این وجود تفاوت معنیداری بین پاسخهای IgA و کورتیزول در این دو شرایط مشاهده نشد.
نتیجهگیری: به نظر میرسد یک نوبت فعالیت تناوبی پاروزنی در شرایط سطوح طبیعی و کاهش ذخایر کربوهیدراتی موجب کاهش میزان IgA و افزایش کورتیزول بزاقی در کایاکرانان نخبه میشود.
واژگان کلیدی: عملکرد ایمنی، کاهش ذخایر کربوهیدراتی، ایمونوگلوبولین A، کورتیزول بزاقی، قایقرانان نخبه
حمید محبی؛ تهمینه سعیدی ضیابری؛ محمدحسن هدایتی امامی
دوره 3، شماره 1 ، فروردین 1392، ، صفحه 11-20
چکیده
چکیده
هدف: اپلین یک ادیپوکین است که با مقاومت به انسولین و دیابت نوع 2 ارتباط نزدیکی دارد. در مطالعۀ حاضر اثر یک برنامۀ تمرین هوازی بر سطوح اپلین پلاسما و مقاومت به انسولین در زنان سالم دارای اضافهوزن بررسی شد.
روش پژوهش: در تحقیق حاضر 18 زن سالم به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه تمرین (9 نفر، سن 22/6±45 سال، شاخص تودۀ بدنی 61/2±17/26 کیلوگرم ...
بیشتر
چکیده
هدف: اپلین یک ادیپوکین است که با مقاومت به انسولین و دیابت نوع 2 ارتباط نزدیکی دارد. در مطالعۀ حاضر اثر یک برنامۀ تمرین هوازی بر سطوح اپلین پلاسما و مقاومت به انسولین در زنان سالم دارای اضافهوزن بررسی شد.
روش پژوهش: در تحقیق حاضر 18 زن سالم به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه تمرین (9 نفر، سن 22/6±45 سال، شاخص تودۀ بدنی 61/2±17/26 کیلوگرم بر متر مربع) و کنترل (9 نفر، سن 14/3±88/42 سال، شاخص تودۀ بدنی 58/2±14/27 کیلوگرم بر متر مربع) در این مطالعه قرار گرفتند. آزمودنیهای گروه تمرین 8 هفته برنامۀ دویدن و پیاده روی را 3 جلسه در هفته با شدت 6070 درصد حداکثر ضربان قلب بیشینه اجرا کردند. قبل و بعد از برنامه، درصد چربی بدن، شاخص تودۀ بدن، نسبت دور کمر به لگن و همچنین سطوح اپلین، انسولین و گلوکز پلاسما و شاخص مقاومت به انسولین پس از 12 ساعت ناشتای شبانه اندازه گیری شد.
یافته ها: تغییرات معنی داری در سطوح اپلین، انسولین، گلوکز پلاسما و شاخص مقاومت انسولینی گروه ها نسبت به آزمون اولیه و بین گروه ها مشاهده نشد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد تمرین با شدت پایین تا متوسط یا کاهش تودۀ چربی بدن نمی تواند اثر قابل ملاحظه ای بر مقادیر اپلین خون و مقاومت به انسولین در زنان سالم دارای اضافهوزن داشته باشد، در حالیکه ممکن است سطوح اپلین با تغییر در سطوح انسولین یا شاخص مقاومت انسولینی تغییر کند.
واژگان کلیدی: آدیپوکین، کاهش وزن، اپلین پلاسما، تمرین هوازی
حمید محبی؛ ارسلان دمیرچی؛ سید صالح صفری موسوی؛ فریبرز هوانلو
دوره 2، شماره 2 ، تیر 1391، ، صفحه 113-123
چکیده
چکیده
هدف: هدف از این مطالعه بررسی اثر کاهش محتوای گلیکوژن عضله بر حداکثر اکسیداسیون چربی (MFO) و شدت ورزشی که حداکثر اکسیداسیون چربی در آن اتفاق میافتد (Fatmax) در مردان تمریننکرده بود.
روش پژوهش: هشت مرد سالم تمریننکرده (سن 1±2/22 سال، شاخص تودۀ بدنی 5/1±9/21 کیلوگرم بر متر مربع، چربی بدن 1±1/15 درصد و اوج اکسیژن مصرفی 41/0±82/2 لیتر در دقیقه) ...
بیشتر
چکیده
هدف: هدف از این مطالعه بررسی اثر کاهش محتوای گلیکوژن عضله بر حداکثر اکسیداسیون چربی (MFO) و شدت ورزشی که حداکثر اکسیداسیون چربی در آن اتفاق میافتد (Fatmax) در مردان تمریننکرده بود.
روش پژوهش: هشت مرد سالم تمریننکرده (سن 1±2/22 سال، شاخص تودۀ بدنی 5/1±9/21 کیلوگرم بر متر مربع، چربی بدن 1±1/15 درصد و اوج اکسیژن مصرفی 41/0±82/2 لیتر در دقیقه) در دو وهلۀ جداگانه با فاصلۀ حداقل یک هفته شرکت کردند. هر آزمودنی در حالت ناشتا (ساعت 7:00)، در دو نوبت جداگانه، در وضعیت طبیعی گلیکوژن عضله و تحت شرایط کاهش گلیکوژن عضله، بهطور تصادفی آزمون فعالیت ورزشی فزایندهای با مراحل 3 دقیقهای تا سرحد خستگی روی چرخ کارسنج اجرا کردند. در یکی از جلسات، آزمودنیها بعدازظهر (18:00) روز قبل از اجرای آزمون فعالیت ورزشی برای اجرای فعالیت ورزشی به منظور کاهش محتوای گلیکوژن عضله به آزمایشگاه مراجعه کردند.کالریسنجی غیرمستقیم برای تعیین حجم اکسیژن مصرفی و دی اکسید کربن تولید شده در خلال فعالیت فزاینده استفاده شد. میزان اکسیداسیون مواد، MFO و Fatmax با کمک معادلات عنصرسنجی تعیین و محاسبه شد. از آزمون آماری t همبسته برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: MFO در شرایط کاهش گلیکوژن عضله (08/0±54/0 گرم در دقیقه) بهطور معنیداری نسبت به شرایط طبیعی گلیکوژن عضله (04/0±36/0 گرم در دقیقه) بالاتر بود (01/0≥P). همچنین بین Fatmax و در شرایط کاهش گلیکوژن عضله (42/3±01/65 درصد VO2peak)و در شرایط طبیعی گلیکوژن عضله(13/3±12/46 درصد VO2peak) تفاوت معنی داری مشاهده شد (01/0≥P).
نتیجهگیری: بهطور کلی، نتایج این تحقیق نشان داد که کاهش گلیکوژن عضله قبل از فعالیت باعث افزایش MFO و جابهجایی MFO و Fatmax به شدت بالاتری از فعالیت میشود. این بدان معنی است که شروع در کاهش اکسیداسیون چربی در یک شدت بالاتری اتفاق میافتد و آزمودنیها دیرتر به منابع کربوهیدرات وابسته میشوند.
واژگان کلیدی: حداکثر اکسیداسیون چربی، شدت ورزشی، کاهش گلیکوژن عضله، آزمون فعالیت فزاینده
حمید محبی؛ ارسلان دمیرچی؛ فراس حسینو؛ فرهاد رحمانی نیا
دوره 2، شماره 1 ، فروردین 1391
چکیده
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش، مقایسه اثر دو الگوی تمرین مقاومتی هرمی مسطح و دوگانه بر برخی از عوامل آمادگی جسمانی و ترکیب بدنی بازیکنان جوان فوتبال بود.
روش پژوهش: برای این منظور، 39 فوتبالیست عضو لیگ برتر سوریه به صورت تصادفی انتخاب شده و به 3 گروه (هر گروه 13 بازیکن)، کنترل (سن: 6/0±76/17 سال، وزن: 4±9/71 کیلوگرم، قد: 5±2/176 سانتی متر، VO2max: 4/1±7/40 ...
بیشتر
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش، مقایسه اثر دو الگوی تمرین مقاومتی هرمی مسطح و دوگانه بر برخی از عوامل آمادگی جسمانی و ترکیب بدنی بازیکنان جوان فوتبال بود.
روش پژوهش: برای این منظور، 39 فوتبالیست عضو لیگ برتر سوریه به صورت تصادفی انتخاب شده و به 3 گروه (هر گروه 13 بازیکن)، کنترل (سن: 6/0±76/17 سال، وزن: 4±9/71 کیلوگرم، قد: 5±2/176 سانتی متر، VO2max: 4/1±7/40 میلی لیتر، کیلوگرم در دقیقه)، تمرین مقاومتی با الگوی هرمی مسطح (سن: 73/0±16/18 سال، وزن: 3/7±8/73 کیلوگرم، قد: 8/5±1/176 سانتی متر، VO2max: 6/3±3/42 میلی لیتر، کیلوگرم در دقیقه) و تمرین مقاومتی با الگوی هرمی دوگانه (سن 63/0±46/17 سال، وزن: 6±9/71 کیلوگرم، قد: 7/6±1/176سانتی متر، VO2max: 2±2/41 میلی لیتر، کیلوگرم در دقیقه) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه های هرمی مسطح و هرمی دوگانه به مدت 8 هفته و هفته ای 3 جلسه (علاوه بر تمرینات عادی روزانه لیگ) در برنامه تمرین مقاومتی شرکت کردند. شاخص های آمادگی جسمانی و پیکرسنجی آزمودنی های گروه کنترل فقط تمرین عادی روزانه لیگ را انجام می دادند. آزمودنی ها قبل و بعد از 8 هفته تمرین مورد آزمون قرار گرفتند.
یافته ها: قدرت عضلانی و سطح مقطع عرضی ران پس از 8 هفته تمرین مقاومتی در هر دو گروه هرمی مسطح و هرمی دوگانه، به طور معنی داری افزایش یافت (05/0>P) با این حال در مورد سطح مقطع بازو، فقط در گروه تمرین هرمی مسطح تفاوت معنی داری مشاهده شد (05/0>P). همچنین، تفاوت معنی داری بین این دو گروه با گروه کنترل مشاهده شد (05/0>P). هر دو الگوی باردهی، تغییرات معنی داری در BMIو درصد چربی بدن آزمودنی ها ایجاد نکردند.
نتیجه گیری: از نتایج این مطالعه چنین نتیجه گیری می شود که تمرینات هرمی دوگانه و مسطح در افزایش قدرت و یا حجم عضلانی مزیتی نسبت به هم ندارند و این امر نظریه های موجود را مبنی بر برتری تمرینات هرمی دو گانه برای کسب قدرت و حجم عضلانی بیشتر در ورزشکاران را به چالش می کشد. از این رو، برای کسب اطمینان بیشتر و نتیجه گیری قاطع تر، نیاز به انجام تحقیقات بیشتر می باشد.
واژگان کلیدی: الگوی تمرین مقاومتی، آمادگی جسمانی، بازیکنان فوتبال.
حمید محبی؛ مرتضی سنگدوینی؛ بهمن میرزایی
دوره 2، شماره 1 ، فروردین 1391
چکیده
چکیده
هدف: هدف این تحقیق مقایسه اثرات یک نوبت و سه نوبت تمرین مقاومتی بر قدرت عضلانی بالاتنه و پایین تنه در مردان تمرین نکرده بود.
روش پژوهش: برای این منظور، 18 دانشجوی تمرین نکرده دانشگاه گیلان به طور داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه یک نوبت (9=n ، سن: 8/1±8/22 سال) و سه نوبت تمرین مقاومتی (9=n ، سن: 5/1±6/22 ...
بیشتر
چکیده
هدف: هدف این تحقیق مقایسه اثرات یک نوبت و سه نوبت تمرین مقاومتی بر قدرت عضلانی بالاتنه و پایین تنه در مردان تمرین نکرده بود.
روش پژوهش: برای این منظور، 18 دانشجوی تمرین نکرده دانشگاه گیلان به طور داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه یک نوبت (9=n ، سن: 8/1±8/22 سال) و سه نوبت تمرین مقاومتی (9=n ، سن: 5/1±6/22 سال) قرار گرفتند. آزمودنی ها سه روز در هفته و به مدت 8 هفته تمرین کردند. شدت تمرین برای هر دو گروه یکسان بود (8 تکرار بیشینه). در شروع و پایان 8 هفته تمرین قدرت عضلانی آزمودنی ها با استفاده از آزمون یک تکرار بیشینه (1RM) در دو حرکت بالاتنه (پرس سینه و جلو بازو) و دو حرکت پایین تنه ( اکستنشن پا و فلکشن پا ) اندازه گیری شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون t وابسته و t مستقل به ترتیب برای مقایسه تغییرات درون گروهی و بین گروهی استفاده شد (05/0P≤).
یافته ها: بعد از 8 هفته، قدرت عضلانی در تمام حرکات بالاتنه و پایین تنه در هر دو گروه به طور معنی داری افزایش یافت (05/0P≤). افزایش در قدرت یک تکرار بیشینه در حرکات پایین تنه به طور معنی داری در گروه سه نوبت تمرین مقاومتی نسبت به گروه یک نوبت تمرین مقاومتی بالاتر بود (05/0P≤)؛ در حالی که هیچ تفاوت معنی داری در قدرت یک تکرار بیشینه در حرکات بالاتنه بین دو گروه یک نوبت و سه نوبت تمرین مقاومتی وجود نداشت.
نتیجه گیری: این نتایج نشان می دهد که در مردان تمرین نکرده، سه نوبت تمرین مقاومتی نسبت به یک نوبت تمرین مقاومتی در ارتباط با افزایش قدرت در عضلات پایین تنه موثرتر می باشد، در حالی که در ارتباط با افزایش قدرت عضلانی بالاتنه بین یک نوبت و سه نوبت تمرین مقاومتی تفاوتی مشاهده نشد.
واژگان کلیدی: تمرین مقاومتی، عضلات بالاتنه، عضلات پایینتنه، مردان تمرین نکرده.
الهام فیاض؛ حمید محبی؛ ارسلان دمیرچی؛ مرتضی اکبر
دوره 1، شماره 2 ، تیر 1390، ، صفحه 107-116
چکیده
چکیده
هدف: بررسی سطح فعالیت بدنی، قدرت عضلانی و شاخص های آنتروپومتریکی در زنان جوان.
روش پژوهش: 160 زن جوان با میانگین سن 4/1±3/20 سال؛ قد 1/5±3/160 سانتیمتر؛ و وزن 9/7±1/55 کیلوگرم در این مطالعه مقطعی شرکت داشتند. سطح فعالیت بدنی از طریق پرسشنامه تعیین گردید. قدرت عضلانی در سه ناحیۀ پنجۀ دست، پا و پشت از طریق دینامومتر اندازه گیری شد و ترکیب ...
بیشتر
چکیده
هدف: بررسی سطح فعالیت بدنی، قدرت عضلانی و شاخص های آنتروپومتریکی در زنان جوان.
روش پژوهش: 160 زن جوان با میانگین سن 4/1±3/20 سال؛ قد 1/5±3/160 سانتیمتر؛ و وزن 9/7±1/55 کیلوگرم در این مطالعه مقطعی شرکت داشتند. سطح فعالیت بدنی از طریق پرسشنامه تعیین گردید. قدرت عضلانی در سه ناحیۀ پنجۀ دست، پا و پشت از طریق دینامومتر اندازه گیری شد و ترکیب بدنی نیز از طریق روش تجزیه و تحلیل مقاومت بیوالکتریکی تعیین شد.
یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که تنها 5/22 درصد از آزمودنی ها درگروه فعال و بقیه در گروه نیمه فعال و غیر فعال قرار داشتند. همچنین نتایج نشان داد که رابطه زیادی بین سطح فعالیت بدنی آزمودنی ها با قدرت عضلات پنجۀ دست، پشت و پا وجود دارد (05/0p