مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
پاسخ و سازگاری به تمرینات
زهرا حسین زاده بارکورسرایی؛ عاطفه عاکف؛ حمید اراضی؛ جواد مهربانی؛ فرهاد رحمانی نیا
چکیده
مقدمه و هدف: هدف این پژوهش بررسی اثر هشت هفته تمرین مقاومتی به دو شیوه کامپوند ست و سوپر ست بر محیط عضلانی، قدرت، استقامت عضلانی و درصدچربی در زنان جوان فعال بود. روششناسی پژوهش: تعداد 30 آزمودنی سالم با میانگین سن: 79/3 ± 52/26 سال، میانگین وزن: 76/3 ± 22/63 کیلوگرم و شاخص توده بدن: 63/2 ± 59/21 کیلوگرم/مترمربع به سه گروه تمرین مقاومتی با ...
بیشتر
مقدمه و هدف: هدف این پژوهش بررسی اثر هشت هفته تمرین مقاومتی به دو شیوه کامپوند ست و سوپر ست بر محیط عضلانی، قدرت، استقامت عضلانی و درصدچربی در زنان جوان فعال بود. روششناسی پژوهش: تعداد 30 آزمودنی سالم با میانگین سن: 79/3 ± 52/26 سال، میانگین وزن: 76/3 ± 22/63 کیلوگرم و شاخص توده بدن: 63/2 ± 59/21 کیلوگرم/مترمربع به سه گروه تمرین مقاومتی با شیوه کامپوند ست؛ سوپر ست و بدون تمرین (کنترل) تقسیم شدند. پروتکل شامل تمرین هشت عضله بزرگ در هشت هفته و هر هفته 3 جلسه با روش سوپرست و کامپوند ست تحت تمرین قرار گرفتند. تعداد ست های تمرینی برای هر عضله 4 ست بود. تجزیه و تحلیل آماری با روش ANOVA یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی انجام شد. یافته های تحقیق شامل موارد زیر بود:نتایج: هشت هفته تمرین کامپوندست و سوپرست بر دور بازو و ران، قدرت و استقامت بالاتنه و پایین تنه، درصد چربی بدن و سطوح بزاقی هورمونهای کورتیزول وتستوسترون در زنان جوان اثر داشت (٠٥/٠>P) و در مقایسه با گروه کنترل نیز معنی دار بود. به نظرمی رسد هر دو مدل تمرینی توانسته بر محیط اندامها، قدرت و استقامت عضلانی و درصد چربی بدن اثرگذار باشد. بنابراین اجرای تمرینات مقاومتی با هر دو الگو می تواند بر هورمون های تستوسترون و کـورتیزول و نسبت آن دو موثر باشد. بنابراین زنان جوان فعال برای بهره گیری از فوائد تمرین مقاومتی و افزایش سطح آنابولیکی بدن از شیوه های تمرینی کامپوندست و سوپرست می توانند استفاده کنند.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
فیزیولوژی ورزشی
طاهره شادپور علیزاده؛ محمد علی آذربایجانی؛ سیروان آتشک؛ مقصود پیری؛ صالح رحمتی احمد آباد
چکیده
چکیده هدف: یائسگی با عدم تعادل در بیان ژنهای آتروژنیک در پایانه عصب حرکتی همراه است؛ اما اثر تمرینات مقاومتی بر بیان ژنهای اثرگذار بر مهار سارکوپنی در صفحه محرک عصبی بهخوبی مشخص نیست. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرین مقاومتی فزاینده بر بیان ژنهای AKT وmTORC-1 در صفحه حرکتی انتهایی عضله چهار سر ران موش ویستار یائسه شده میباشد.روش: ...
بیشتر
چکیده هدف: یائسگی با عدم تعادل در بیان ژنهای آتروژنیک در پایانه عصب حرکتی همراه است؛ اما اثر تمرینات مقاومتی بر بیان ژنهای اثرگذار بر مهار سارکوپنی در صفحه محرک عصبی بهخوبی مشخص نیست. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرین مقاومتی فزاینده بر بیان ژنهای AKT وmTORC-1 در صفحه حرکتی انتهایی عضله چهار سر ران موش ویستار یائسه شده میباشد.روش: در این مطالعه تجربی، 20 سر موش صحرائی ماده نژاد ویستار 8 تا 12 هفتهای، با میانگین وزن 235 تا 265 گرم، بهطور تصادفی به دو گروه تمرین مقاومتی (RT) و کنترل (C) (هر گروه 10 سر) تقسیم شدند. اوارکتومی پس از بیهوشی با تزریق داخل صفاقی مخلوط کتامین – زایلازین با یک برش دوطرفه از ناحیه کمر انجام شد. تمرین مقاومتی فزاینده 8 هفته، 5 روز در هفته بر نردبان شیب 85 درجه انجام شد. 24 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین و ریکاوری پس از آن حیوانات قربانی و عصب عضله چهار سر ران آنها استخراج شد. تعیین بیان ژنهای AKT و mTOR-1 با روش Real time- PCR و اختلاف بین گروهی توسط آزمون t مستقل و در سطح معنیداری 5%≥P انجام شد.یافتهها: بیان ژنهای AKT و mTORC-1 در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری داشتند (به ترتیب 001/0P= و 003/0P=). تفاوت معناداری در میانگین وزن گروهها مشاهده نشد(151/0P=).نتیجهگیری: به نظر میرسد تمرین مقاومتی فزاینده از طریق افزایش بیان ژنهای AKT و mTORC-1 در صفحه حرکتی انتهایی عضله، سارکوپنی ناشی از یائسگی را کاهش میدهد.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
فیزیولوژی ورزشی
مریم کافی؛ خدیجه ایران دوست
چکیده
چکیدههدف از این تحقیق بررسی و اهمیت تمرین هوازی و مکمل کوئرستین اثرات آن بر روی IGF1 و میوستاتین بافت عضله در رتهای آزمایشگاهی مبتلابه سرطان کولون بود.روشها: آزمودنیهای این پژوهش شامل 25سر رت صحرایی نر ویستار (وزن: 30±250 گرم، سن: 12 هفته) بودند که بر اساس وزن، همگنشده و به روش تصادفی در 5 گروه (هر گروه 5 سر) کنترل سالم، گروه کنترل سرطانی، ...
بیشتر
چکیدههدف از این تحقیق بررسی و اهمیت تمرین هوازی و مکمل کوئرستین اثرات آن بر روی IGF1 و میوستاتین بافت عضله در رتهای آزمایشگاهی مبتلابه سرطان کولون بود.روشها: آزمودنیهای این پژوهش شامل 25سر رت صحرایی نر ویستار (وزن: 30±250 گرم، سن: 12 هفته) بودند که بر اساس وزن، همگنشده و به روش تصادفی در 5 گروه (هر گروه 5 سر) کنترل سالم، گروه کنترل سرطانی، گروه سرطانی + مکمل کوئرستین ،گروه سرطانی+ تمرین هوازی، گروه سرطانی + مکمل کوئرستین + تمرین هوازی مورد آزمایش و ارزیابی قرار گرفتند. اندازهگیریهای IGF1و میوستاتین در بافت دوقلوی عضله موشهای صحرایی طبق استاندارد و روش الایزا انجام شد. یافتهها: : نتایج تحقیق نشان داد که هشت هفته تمرین هوازی در بافت عضله دوقلوی موشهای مبتلابه سرطان کولون بر میانگین مقادیر میوستاتین(005/0p=) و IGF1 (019/0p=) تأثیر معناداری داشت. همچنین هشت هفته مصرف مکمل کوئرستین در بافت عضله موشهای مبتلابه سرطان کولون بر میانگین مقادیر میوستاتین و میانگین مقادیر ) IGF105/0( P< تأثیر معناداری داشت. اما در گروه کنترل سالم و آزمایش ( 8 هفته مصرف مکمل کوئرستین) میانگین میوستاتین و IGF1 0/05) P> ( تغییر معناداری مشاهده نشد.نتیجهگیری: بهطورکلی یافتههای پژوهش نشان داد که تمرینات هوازی و مصرف مکمل کوئرستین سبب بهبود IGF1و کاهش میوستاتین در بافت عضله دوقلوی موشهای صحرایی نر مبتلابه سرطان کولون میشود.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
پاسخ و سازگاری به تمرینات
مجمد اسماعیل افضل پور؛ مهدی مقرنسی؛ ,محسن محمدنیا احمدی؛ عالیه باغبانی
چکیده
هدف: هدف پژوهش تاثیر مصرف کوتاه مدت چای سبز بر هزینه سوخت و سازی و اکسایش سوبسترا حین تمرین حاد با شدت Fatmax در مردان سالم دارای اضافه وزن یا چاق بود. روش کار: 15 نفر مرد در قالب یک طرح متقاطع بررسی شدند. ابتدا روی نوارگردان متصل به دستگاه گاز آنالایزر، پروتکل ورزشی با سرعت 5/3 کیلومتر در ساعت، شیب یک درصد، 3 دقیقه اجرا شد و بعد از یک وقفه 2 دقیقه ...
بیشتر
هدف: هدف پژوهش تاثیر مصرف کوتاه مدت چای سبز بر هزینه سوخت و سازی و اکسایش سوبسترا حین تمرین حاد با شدت Fatmax در مردان سالم دارای اضافه وزن یا چاق بود. روش کار: 15 نفر مرد در قالب یک طرح متقاطع بررسی شدند. ابتدا روی نوارگردان متصل به دستگاه گاز آنالایزر، پروتکل ورزشی با سرعت 5/3 کیلومتر در ساعت، شیب یک درصد، 3 دقیقه اجرا شد و بعد از یک وقفه 2 دقیقه ای (مرحله اول)، فعالیت با سرعت 4 کیلومتر در ساعت با شیب یک درصد (مرحله دوم) ؛ و سپس با سرعت 5 کیلومتر در ساعت (مرحله سوم)؛ و در ادامه با سرعت 6 کیلومتر در ساعت (مرحله چهارم)؛ و نهایتا با سرعت 5/6 کیلومتر در ساعت (در طول 4 دقیقه) به اجرا درآمد. در ادامه، شرکت کنندگان به مدت یک هفته، روزی 1000 میلی گرم مصرف کردند و برای نوبت دوم به آزمایشگاه آمدند. پس از آن به مدت یک هفته دارونما مصرف نموده و برای نوبت سوم در آزمایشگاه حاضر شدند. حداکثر اکسیداسیون چربی (MFO) و شدتی از فعالیت که MFO در آن رخ میدهد (Fatmax) تعیین گردید. یافته ها: بین میزان اکسیداسیون چربی، نسبت تبادل تنفسی، اکسیژن مصرفی و هزینه انرژی در دو حالت مصرف یک هفته ای چای سبز و دارونما؛ تفاوت معنی داری وجود نداشت.نتیجه گیری: مصرف کوتاه مدت چای سبز قبل از تمرین حاد با شدت Fatmax، اثری بر هزینه انرژی، اکسیژن مصرفی و کاهش چربی ندارد و طول دوره و دوز مصرف آن می بایست بیشتر مطالعه شود.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
پاسخ و سازگاری به تمرینات
حامد رشیدی؛ نجمه رضائیان
چکیده
هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرینات ترکیبی هوازی و مقاومتی بر سطوح SRA بافت چربی و شاخص مقاومت به انسولین در موشهای سالمند بود. 20 سر رت ماده (28-24 هفته، میانگین وزنی 30/13±20/379 گرم) انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل (10 سر در هر گروه) تقسیم شدند. موشها در گروه تجربی در هشت هفته تمرینات ترکیبی هوازی و مقاومتی، شش ...
بیشتر
هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرینات ترکیبی هوازی و مقاومتی بر سطوح SRA بافت چربی و شاخص مقاومت به انسولین در موشهای سالمند بود. 20 سر رت ماده (28-24 هفته، میانگین وزنی 30/13±20/379 گرم) انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل (10 سر در هر گروه) تقسیم شدند. موشها در گروه تجربی در هشت هفته تمرینات ترکیبی هوازی و مقاومتی، شش روز در هفته شرکت کردند. تمرینات هوازی شامل دویدن روی تردمیل در شدت کم تا متوسط (60-40 درصد سرعت بیشینه به دست آمده در آزمون دویدن بیشینه)، 60 دقیقه در هر جلسه و بدون شیب تردمیل بود. و تمرینات مقاومتی نیز بالا رفتن از نردبان با شدتی معادل 60-40 درصد از نیروی به دست آمده در آزمون بار بیشینه، 15 تکرار با یک دقیقه تناوب استراحت و 45 دقیقه در هر جلسه تمرینی را شامل میشد. اجرای هشت هفته تمرینات ترکیبی هوازی و مقاومتی ضمن افزایش معنیدار SRA بافت چربی با کاهشی معنیدار در سطوح سرمی انسولین، گلوکز ناشتای خون، شاخص مقاومت به انسولین و وزن بدن در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل همراه بود. علاوه بر این، اجرای هشت هفته تمرینات ترکیبی هوازی و مقاومتی سبب کاهش معنیدار وزن بدن در گروه تجربی در پس آزمون در مقایسه با پیش آزمون گردید.چنین به نظر میرسد اجرای اجرای هشت هفته تمرینات ترکیبی هوازی و مقاومتی با وجود افزیش سطوح SRA در بهبود مقاومت به انسولین و ترکیب بدن نقش دارد.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
پاسخ و سازگاری به تمرینات
امین روشندل حصاری؛ علی یعقوبی
چکیده
هدف ازتحقیق حاضر بررسی تأثیر 8 و 12 هفته تمرین تمرین تناوبی شدید (HIIT) برسطوح پروتئین واکنشگر C (CRP)، اینترلوکین 6 (IL-6)، هموسیستئین (HCY) وپروفایل لیپیدی مردان میانسال فعال بود. 30 مرد میانسال بروش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی دردوگروه تجربی وکنترل قرارداده شدند. برنامه HIIT، باشدت بالای 90 درصد ضربان قلب بیشینه بمدت 8 و 12 هفته هرهفته ...
بیشتر
هدف ازتحقیق حاضر بررسی تأثیر 8 و 12 هفته تمرین تمرین تناوبی شدید (HIIT) برسطوح پروتئین واکنشگر C (CRP)، اینترلوکین 6 (IL-6)، هموسیستئین (HCY) وپروفایل لیپیدی مردان میانسال فعال بود. 30 مرد میانسال بروش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی دردوگروه تجربی وکنترل قرارداده شدند. برنامه HIIT، باشدت بالای 90 درصد ضربان قلب بیشینه بمدت 8 و 12 هفته هرهفته 3 جلسه اجراشد. سطوح سرمی شاخصهای CRP، IL-6، HCY، HDL، LDL، TC و TG در 3 مرحله پیش آزمون، میان آزمون و پس آزمون اندازه گیری شدند. HIIT درهر دو زمان 8 و 12 هفته ای تاثیر معناداری روی شاخص های LDL، TC و TG مردان میانسال داشت. از سویی دیگر HIIT در زمان 8 هفته تاثیر معنی داری بر روی شاخص های CRP(848/0p=)، IL-6 (080/0p=) و HCY(247/0p=) ایجاد نکرد اما درزمان 12 هفته تاثیر معنی داری بر روی شاخصهای CRP(003/0p=)، IL-6 (019/0p=) و HCY (012/0p=) بوجود آورد. همچنین بین هفته هشتم و هفته دوازدهم گروه تجربی در شاخصهای CRP (001/0p=)، IL-6 (045/0p=)، LDL (027/0p=) و TG(015/0p=) تفاوت معناداری مشاهده شد. به نظر می رسد HIIT در مدت زمان 8 هفته تغییرات مطلوبی را بر روی شاخص های لیپیدی مردان میانسال ایجاد می کند اما توانایی بهبود شاخص های التهابی آن ها را ندارد و برای ایجاد تغییرات مطلوب در شاخص های التهابی نیاز هست تا HIIT بیش از 8 هفته انجام گیرد و مدت 12 هفته باعث ایجاد تغییرات مطلوبی خواهد شد و احتمالا نقش موثری را در پیشگیری از بروز بیماری های قلبی میانسالان داشته باشد.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
تغذیه ورزشی و تندرستی
بهاره رحمنی؛ مرتضی طاهری؛ خدیجه ایران دوست
چکیده
چکیدهزمینه و هدف: هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر مصرف زیره سبز متعاقب محرومیت از خواب جزئی بر اکسیداسیون کربوهیدرات و چربی و برخی شاخصهای قلبی-تنفسی در دانشجویان ورزشکار بود.روش تحقیق: تحقیق حاضر نیمه تجربی و طرح تحقیق بهصورت متقاطع بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان ورزشکار دختر دانشگاه بین المللی امام خمینی با دامنه سنی 18 تا ...
بیشتر
چکیدهزمینه و هدف: هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر مصرف زیره سبز متعاقب محرومیت از خواب جزئی بر اکسیداسیون کربوهیدرات و چربی و برخی شاخصهای قلبی-تنفسی در دانشجویان ورزشکار بود.روش تحقیق: تحقیق حاضر نیمه تجربی و طرح تحقیق بهصورت متقاطع بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان ورزشکار دختر دانشگاه بین المللی امام خمینی با دامنه سنی 18 تا 25 سال بود که از این تعداد 8 دانشجو بهصورت دوطبانه و در دسترس انتخاب شدند (سن 53/0±01/20 سال، قد 57/6±50/163 سانتیمتر، وزن 54/2±54/56 کیلوگرم، نمایه توده بدنی 85/1±19/21 کیلوگرم بر مترمربع، حداکثر اکسیژن مصرفی 87/5±30/58 میلیلیتر کیلوگرم بر دقیقه و ضربان قلب 15/5±63/93 ضربه در دقیقه). گروه اصلی شامل 8 آزمودنی بود که در ابتدا بهعنوان گروه کنترل از آنها آزمون گرفته شد؛ سپس بهعنوان گروههای دارونما و مکمل به ترتیب پس از یک دوره هفتروزه محو اثر مجدد از آنها آزمون گرفته شد. محرومیت از خواب جزئی به مدت 4 ساعت در شب قبل از آزمونگیری انجام میشد. واماندگی از آزمون تردمیل بروس، شاخصهای قلبی- تنفسی، اکسیداسیون کربوهیدرات و چربی از طریق دستگاه گاز آنالیزور اندازهگیری و ثبت شد.یافتهها: نتایج نشان داد که اکسیداسیون کربوهیدرات در زمان حداکثر اکسیژن مصرفی در گروه مکمل زیره سبز افزایش داشت (05/0>p). اکسیداسیون کربوهیدرات و نسبت تبادل تنفسی نیز در زمان آستانه بیهوازی و حداکثر اکسیژن مصرفی در گروه مکمل زیره سبز افزایش داشت (05/0>p). حنتیجهگیری: بهطور خلاصه میتوان بیان داشت که مصرف قرص زیره سبز موجب بهبود عملکرد ورزشکاران محروم از خواب میشود.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
فیزیولوژی ورزشی
سولماز بابایی؛ مرتضی فتاح پور مرندی
چکیده
هدف: پروتئینهای مایوستاتین و فولیستاتین، جزو پروتئینهای مهم در تنظیم بافت عضلانی می باشد. لذا هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر 8 هفته تمرینات HIIT بر سطح سرمی مایوستاتین و فولیستاتین در زنان جوان غیر فعال بود.روش کار: تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی با دو گروه تجربی و کنترل بر روی 30 زن جوان در بازه ی سنی 30-35 سال غیر فعال انجام شد. گروه تجربی ...
بیشتر
هدف: پروتئینهای مایوستاتین و فولیستاتین، جزو پروتئینهای مهم در تنظیم بافت عضلانی می باشد. لذا هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر 8 هفته تمرینات HIIT بر سطح سرمی مایوستاتین و فولیستاتین در زنان جوان غیر فعال بود.روش کار: تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی با دو گروه تجربی و کنترل بر روی 30 زن جوان در بازه ی سنی 30-35 سال غیر فعال انجام شد. گروه تجربی تمرینات HIIT را به مدت 8 هفته، و هر هفته سه جلسه به مدت 60 دقیقه با شدت 65-75 درصد ضربان قلب بیشینه انجام دادند و در این مدت گروه کنترل هیچ فعالیت بدنی نداشتند. نمونه های خونی بعد از 48 ساعت قبل و بعد از اعمال مداخله تمرین به منظور اندازه گیری متغیرهای مایوستاتین و فولیستاتین اخذ گردید. داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که سطح سرمی مایوستاتین بعد از انجام 8 هفته تمرینات HIIT در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری داشت(001/0p <) در حالی که سطح سرمی فولیستاتین در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل در پس آزمون افزایش معنی داری نشان داد(001/0p <).نتیجه گیری: انجام تمرینات HIIT می تواند باعث کاهش بیان مایوستاتین و افزایش بیان فولیستاتین در نمونه های انسانی شود و میتواند منجر به هایپرتروفی عضلانی شود و میتواند به عنوان یک مداخلهی تمرینی در برنامه توانبخشی در زنان غیر فعال مورد استفاده قرار گیرد.واژگان کلیدی: HIIT ، مایوستاتین، فولیستاتین، زنان جوان
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
متابولیسم ورزشی
اباذر تیموری؛ علیرضا روزبهانی؛ زهرا کریمی مهر
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی فزاینده و مکمل BCAA نانولیپوزوم بر بیان ژن MiR-200a ،HSP60 میتوکندری عضله سولئوس و IGF-1 سرمی رتهای نر سالمند بود.روش: 32 سر موش صحرایی نر 24 ماهه در 4 گروه کنترل، مکمل (BCAA نانولیپوزوم)، توام (تمرین مقاومتی+ مکمل و تمرین تقسیم شدند. تمرین مقاومتی شامل هشت هفته تمرین نردبان با شدت متوسط (70 ...
بیشتر
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی فزاینده و مکمل BCAA نانولیپوزوم بر بیان ژن MiR-200a ،HSP60 میتوکندری عضله سولئوس و IGF-1 سرمی رتهای نر سالمند بود.روش: 32 سر موش صحرایی نر 24 ماهه در 4 گروه کنترل، مکمل (BCAA نانولیپوزوم)، توام (تمرین مقاومتی+ مکمل و تمرین تقسیم شدند. تمرین مقاومتی شامل هشت هفته تمرین نردبان با شدت متوسط (70 درصد از MVCC) و پنج روز در هفته بود. در گروههای مکمل و توام 5 روز در هفته و به مدت 8 هفته، مکمل BCAA نانولیپوزوم و به میزان 600 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ دریافت شد. MiR200a و HSP60 با استفاده از روش Real-time PCRو IGF-1 سرمی به روش الایزا به دست آمد. تجزیه و تحلیل ﺁﻣﺎری با تحلیل واریانس دوطرفه، یکطرفه ﻭ ﺁﺯﻣﻮﻥ تعقیبی توکی انجام شد.یافتهها: نتایج بیانگر کاهش معنیدار MiR-200aو افزایش معنیدار بیان ژن HSP60 عضله سولئوس و IGF-1سرمی در گروه توام و تمرین به نسبت گروههای مکمل و کنترل بود (001/0=p). تفاوت معنی داری بین دو گروه کنترل و مکمل مشاهده نشد (105/0=p).نتیجهگیری: اثر مستقیم miR-200a و HSP60 بر سیگنال IGF-1 اثر مهمی بر رشد و آتروفی عضله ایجاد میکند. افزایش IGF-1 با تمرین قدرتی و مکمل BCAA باعث ایجاد هیپرتروفی و یک محیط آنابولیک شده و میتواند بر عوامل رشد عضلانی مرتبط با سن تأثیر و سودمندی هایی در این خصوص برای سالمندان داشته باشد.واژگان کلیدی: تمرین مقاومتی، BCAA ، میکرو RNA، HSP60 و سارکوپنی.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
فعالیت بدنی و تندرستی
فرناز درختی؛ بهلول قربانیان؛ یوسف صابری
چکیده
هدف: روند افزایشی چاقی، آن را به یکی از بزرگترین چالشهای سلامتی در دنیا تبدیل کرده است که با انواع بیماریها از جمله بیماری کبدچرب در ارتباط است. هدف مطالعه اثر هشت هفته تمرینات TRX همراه با مکمل دهی دانه کنجد بر سطوح سرمی آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز، آلکالین فسفاتاز و پروفایل لیپیدی در زنان چاق بود.روش کار: در ...
بیشتر
هدف: روند افزایشی چاقی، آن را به یکی از بزرگترین چالشهای سلامتی در دنیا تبدیل کرده است که با انواع بیماریها از جمله بیماری کبدچرب در ارتباط است. هدف مطالعه اثر هشت هفته تمرینات TRX همراه با مکمل دهی دانه کنجد بر سطوح سرمی آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز، آلکالین فسفاتاز و پروفایل لیپیدی در زنان چاق بود.روش کار: در این مطالعه تجربی 40 آزمودنی زن دامنه سنی 30 تا 50 ساله مبتلا به چاقی به صورت آزمودنیهای در دسترس و به طور تصادفی در چهار گروه مکمل (10 نفر)، تمرین+مکمل (10 نفر)، تمرین (10 نفر) و کنترل (10 نفر) قرار گرفتند. پروتکل تمرین TRX شامل ( 8 هفته، 3 روز، 40 - 45 دقیقه) بود. گروههای مکمل کنجد روزانه به میزان 30 گرم به مدت 60 روز مصرف کردند. نمونههای خونی در دو مرحله پیش و پس آزمون گرفته شد. برای تحلیل دادهها تی همبسته، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD برای مقایسه بین گروهی استفاده شد. شد. تحلیلهای آماری در سطح آماری 05/0P≤با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخه 23 انجام شد.یافتهها: تمرین TRX و مصرف مکمل کنجد تاثیر معناداری در سطوح شاخصهای ALT، AST، ALP و سطوح LDL، HDL، TC و TG در گروه مکمل، تمرین+مکمل و تمرین نسبت به گروه کنترل ایجاد کرد (0.001=P)، (P=0.039)، (P=0.011)، (P=0.003)، (P=0.005)، (P=0.024)، (P=0.004).نتیجهگیری: به نظر میرسد انجام تمرینات TRX به همراه مکملدهی دانه کنجد میتواند به عنوان یک راهکار غیردارویی برای کاهش عوامل خطر (کاهش ALT، AST، ALP و پروفایل لیپیدی) در افراد چاق باشد.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
متابولیسم ورزشی
مسعود رهنما؛ حمید محبی؛ حمید رجبی
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه نیمرخ متابولیکی کاراتهکاران زبده مرد بر اساس سطح آمادگی جسمانی آنها طی مراحل مختلف از شش مسابقه در یک روز، شبیه مسابقات واقعی کاراته بود.روش پژوهش: ده کاراتهکار زبده جوان در این پژوهش شرکت کردند. کاراتهکاران بر اساس نمرات Z بهدست آمده از آزمونهای آمادگی جسمانی شامل توان هوازی (آزمون بروس)، توان ...
بیشتر
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه نیمرخ متابولیکی کاراتهکاران زبده مرد بر اساس سطح آمادگی جسمانی آنها طی مراحل مختلف از شش مسابقه در یک روز، شبیه مسابقات واقعی کاراته بود.روش پژوهش: ده کاراتهکار زبده جوان در این پژوهش شرکت کردند. کاراتهکاران بر اساس نمرات Z بهدست آمده از آزمونهای آمادگی جسمانی شامل توان هوازی (آزمون بروس)، توان بیهوازی (آزمون وینگیت 30 ثانیه)، پرش عمودی، دوی سرعت 30 متر و چابکی (9×4 متر) به دو گروه با آمادگی بالا (5 نفر) و پایین (5 نفر) تقسیم شدند. هر کاراتهکار شش مسابقه شبیهسازی شده کومیته را با فاصله استراحتی مشابه مسابقات رسمی و بر اساس قوانین فدراسیون جهانی انجام داد. نمونههای خون وریدی قبل و بعد از مسابقه اول و ششم جمعآوری شد. آزمون ANOVA با اندازهگیریهای مکرر برای بررسی تفاوتها در سطح 05/0>p استفاده شد.یافتهها: کاهش pH (001/0>p)، افزایش تریپتوفان (034/0=p)، لاکتات (001/0>p)، و مالوندیآلدئید (007/0=p) و تغییرات گلوکز (003/0=p) در کل زمانهای اندازهگیری شده معنیدار بود. با بررسی تعامل زمان×گروه، از نظر لاکتات پلاسما تفاوت معنیدار بین دو گروه مشاهده شد (014/0=p)؛ بهطوری که پس از مسابقه ششم در گروه با آمادگی جسمانی پایین بهطور معنیداری بیشتر از گروه دیگر بود (1/0 ± 5 در مقابل 2/0 ± 9/3 میلیمول در لیتر، 002/0=p).نتیجهگیری: بهنظر میرسد کاراتهکاران با آمادگی جسمانی پایین، سهم بیشتری از ATP مورد نیاز طی مسابقه ششم نسبت به مسابقه اول را از مسیر گلیکولیز بیهوازی و با مصرف منابع کربوهیدراتی خارجسلولی نظیر گلوکز پلاسما تامین میکنند.
مقاله پژوهشی Released under (CC BY-NC) license I Open Access I
آمادگی جسمانی و عملکرد ورزشی
الهه پیرعلائی؛ مائده عبادی
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرینات حسی عمقی و ماساژ بر عملکرد بیهوازی و برخی فاکتورهای آمادگی جسمانی زنان ورزشکار بود. روش کار: 28 ورزشکار زن با میانگین سنی 25/2 ± 8/24 و وزن 26/6 ± 02/60، در چهار گروه، گروه تجربی(1- ماساژ، 2- تمرینات حس عمقی، 3- ماساژ + تمرینات حس عمقی) و گروه کنترل به صورت تصادفی تقسیم بندی شدند. در جلسه پیش آزمون، همه ...
بیشتر
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرینات حسی عمقی و ماساژ بر عملکرد بیهوازی و برخی فاکتورهای آمادگی جسمانی زنان ورزشکار بود. روش کار: 28 ورزشکار زن با میانگین سنی 25/2 ± 8/24 و وزن 26/6 ± 02/60، در چهار گروه، گروه تجربی(1- ماساژ، 2- تمرینات حس عمقی، 3- ماساژ + تمرینات حس عمقی) و گروه کنترل به صورت تصادفی تقسیم بندی شدند. در جلسه پیش آزمون، همه آزمودنیها، با چهار دقیقه گرم کردن به صورت جاگینگ با شدت HR 40-30% آزمونهای عملکرد بیهوازی و برخی فاکتورهای آمادگی جسمانی انجام داده و بعد از گذشت 72 ساعت دوره شستشو، این بار آزمودنیها هر کدام در گروه تخصصی خود و طبق پروتکل تعیین شده، 12 دقیقه فعالیت خود را آغاز کرده و بلافاصله آزمونهای پیش آزمون تکرار شد. برای تحلیل داده ها از روش های آماری تی وابسته و آزمون تحلیل واریانس یک طرفه در سطح معناداری 05/0p< استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که پروتکل ماساژ+حس عمقی به اندازه 3/36 درصد بر متغیر اوج توان بی هوازی، تاثیر معنی داری داشت. هر سه گروه ماساژ، حس عمقی و ماساژ+حس عمقی بر متغیرهای میانگین توان بیهوازی و شاخص خستگی تاثیر معنی داری داشتند. در متغیرهای اوج توان بیهوازی (001/0=p)، میانگین توان بیهوازی (011/0=p)، شاخص خستگی (016/0=p) و تعادل پویا (015/0=p) تفاوت معناداری بین گروه ها وجود داشت(05/0>p). نتیجهگیری: در فعالیتهای ورزشی بیهوازی، استفاده از تمرینات حس عمقی به همراه ماساژ ورزشی به عنوان بخش گرم کردن فعالیت ورزشی به احتمال زیاد موجب بهبود عملکرد ورزشکاران خواهد گردید.