افشار جعفری؛ علیرضا رستمی؛ وحید ساری صراف
دوره 2، شماره 1 ، فروردین 1391
چکیده
چکیده
هدف: تحقیق حاضر به منظور تعیین تاثیر مکمل سازی کوتاه مدت کوآنزیم Q10 بر لاکتات پلاسما و کراتین کیناز تام سرمی دانشجویان پسر سالم پس از یک وهله فعالیت هوازی انجام شد.
روش پژوهش: هیجده نفر مرد غیرورزشکار سالم داوطلب (سن3±24 سال، درصد چربی 2±12% و اکسیژن مصرفی بیشینه 3±39 میلیلیتر/کیلوگرم/دقیقه) به صورت تصادفی و دوسویه کور در دو گروه ...
بیشتر
چکیده
هدف: تحقیق حاضر به منظور تعیین تاثیر مکمل سازی کوتاه مدت کوآنزیم Q10 بر لاکتات پلاسما و کراتین کیناز تام سرمی دانشجویان پسر سالم پس از یک وهله فعالیت هوازی انجام شد.
روش پژوهش: هیجده نفر مرد غیرورزشکار سالم داوطلب (سن3±24 سال، درصد چربی 2±12% و اکسیژن مصرفی بیشینه 3±39 میلیلیتر/کیلوگرم/دقیقه) به صورت تصادفی و دوسویه کور در دو گروه 9 نفری همگن مکمل (کوآنزیم Q10: 5/2 میلیگرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن در روز) و شبه دارو (دکستروز: 5/2 میلیگرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن در روز) جایگزین شدند. همهی آزمودنیها پس از 14 روز مکملسازی، در یک قرارداد ورزشی هوازی روی نوار گردان با 75% اکسیژن مصرفی بیشینه به مدت 30 دقیقه شرکت نمودند. نمونهی خونی اولیه، قبل از شروع مکمل سازی و نمونههای خونی دوم و سوم به ترتیب بلافاصله قبل و پس از قرارداد ورزشی گرفته شد. شاخصهای لاکتات پلاسمایی و کراتینکیناز تام سرمی توسط دستگاه اتوانالایزر اندازهگیری گردید. دادهها با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس مکرر، تعقیبی بونفرونی و تی مستقل در سطح معنیداری 05/0 بررسی شد.
یافتهها: نتایج حاکی است که مصرف 14 روزهی کوآنزیم Q10 در حالت پایه بر شاخصهای مورد مطالعه تاثیر معنیداری نداشت. از طرفی، 30 دقیقه فعالیت هوازی باعث افزایش معنیدار لاکتات و کراتینکیناز گردید (05/0PP).
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای حاضر میتوان نتیجه گرفت که مکملسازی کوتاهمدت (14روزه) کوآنزیم Q10 میتواند موجبات افت لاکتات پلاسما و کراتین کیناز تام سرمی (شاخصهای خستگی و آسیب سلولی) را در دانشجویان پسرغیرورزشکار پس از انجام فعالیت هوازی فراهم نماید.
واژگان کلیدی: فعالیت هوازی، کوآنزیمQ10، لاکتات، کراتین کیناز تام.
پاسخ و سازگاری به تمرینات
امین روشندل حصاری؛ علی یعقوبی
چکیده
هدف ازتحقیق حاضر بررسی تأثیر 8 و 12 هفته تمرین تمرین تناوبی شدید (HIIT) برسطوح پروتئین واکنشگر C (CRP)، اینترلوکین 6 (IL-6)، هموسیستئین (HCY) وپروفایل لیپیدی مردان میانسال فعال بود. 30 مرد میانسال بروش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی دردوگروه تجربی وکنترل قرارداده شدند. برنامه HIIT، باشدت بالای 90 درصد ضربان قلب بیشینه بمدت 8 و 12 هفته هرهفته ...
بیشتر
هدف ازتحقیق حاضر بررسی تأثیر 8 و 12 هفته تمرین تمرین تناوبی شدید (HIIT) برسطوح پروتئین واکنشگر C (CRP)، اینترلوکین 6 (IL-6)، هموسیستئین (HCY) وپروفایل لیپیدی مردان میانسال فعال بود. 30 مرد میانسال بروش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی دردوگروه تجربی وکنترل قرارداده شدند. برنامه HIIT، باشدت بالای 90 درصد ضربان قلب بیشینه بمدت 8 و 12 هفته هرهفته 3 جلسه اجراشد. سطوح سرمی شاخصهای CRP، IL-6، HCY، HDL، LDL، TC و TG در 3 مرحله پیش آزمون، میان آزمون و پس آزمون اندازه گیری شدند. HIIT درهر دو زمان 8 و 12 هفته ای تاثیر معناداری روی شاخص های LDL، TC و TG مردان میانسال داشت. از سویی دیگر HIIT در زمان 8 هفته تاثیر معنی داری بر روی شاخص های CRP(848/0p=)، IL-6 (080/0p=) و HCY(247/0p=) ایجاد نکرد اما درزمان 12 هفته تاثیر معنی داری بر روی شاخصهای CRP(003/0p=)، IL-6 (019/0p=) و HCY (012/0p=) بوجود آورد. همچنین بین هفته هشتم و هفته دوازدهم گروه تجربی در شاخصهای CRP (001/0p=)، IL-6 (045/0p=)، LDL (027/0p=) و TG(015/0p=) تفاوت معناداری مشاهده شد. به نظر می رسد HIIT در مدت زمان 8 هفته تغییرات مطلوبی را بر روی شاخص های لیپیدی مردان میانسال ایجاد می کند اما توانایی بهبود شاخص های التهابی آن ها را ندارد و برای ایجاد تغییرات مطلوب در شاخص های التهابی نیاز هست تا HIIT بیش از 8 هفته انجام گیرد و مدت 12 هفته باعث ایجاد تغییرات مطلوبی خواهد شد و احتمالا نقش موثری را در پیشگیری از بروز بیماری های قلبی میانسالان داشته باشد.
شادمهر میردار؛ مایده السادات رییسی؛ معصومه نوبهار
دوره 1، شماره 1 ، فروردین 1390، ، صفحه 11-23
چکیده
چکیده
هدف: هدف این پژوهش بررسی تاثیر برنامه تمرینی دو اوجی به مدت یک هفته بر برخی شاخصهای استرس کبدی شامل آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) و آلانین آمینوترانسفراز (ALT) دردختران فعال بود.
روش پژوهش: بدین منظور 12 دانشآموز داوطلب دختر رشته تربیت بدنی با دامنه سنی 1816 سال و میانگین حداکثر اکسیژن مصرفی 4/3 2/35 میلی لیتر، کیلوگرم در دقیقه به ...
بیشتر
چکیده
هدف: هدف این پژوهش بررسی تاثیر برنامه تمرینی دو اوجی به مدت یک هفته بر برخی شاخصهای استرس کبدی شامل آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) و آلانین آمینوترانسفراز (ALT) دردختران فعال بود.
روش پژوهش: بدین منظور 12 دانشآموز داوطلب دختر رشته تربیت بدنی با دامنه سنی 1816 سال و میانگین حداکثر اکسیژن مصرفی 4/3 2/35 میلی لیتر، کیلوگرم در دقیقه به طور تصادفی به دو گروه کنترل (5 نفر) و تجربی (7 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی برنامۀ تمرینی دو اوجی را به مدت یک هفته با شدت های 70، 80 و 90 درصد VO2max در سه روز اول و تکرار آنها در سه روز بعد بر روی چرخ کارسنج انجام دادند. گروه کنترل طی این دوره در هیچ فعالیت بدنی شرکت نکردند. از آزمودنی ها 48 ساعت قبل از تمرین، 24 ساعت بعد از روزهای 1،3 و 6 تمرین به صورت ناشتا خونگیری به عمل آمد. تجزیه و تحلیل یافته ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر و آزمون tمستقل در سطح معنی داری (05/0P≤) انجام شد.
یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که مقادیر AST بهتدریج با افزایش تعداد جلسات به صورت خطی افزایش معنی داری یافت و مقادیر ALT نیز24 ساعت بعد از اولین، سومین و ششمین روز تمرین افزایش معنی داری را نشان داد (05/0P≤).
نتیجه گیری: با توجه به اثر تمرینات دو اوجی در افزایش رها سازی آنزیم های کبدی که ممکن است با عدم بازیافت مناسب به حالت حادتری برسد، پیشنهاد می شود 24 ساعت زمان مناسبی برای بازیافت و جبران نیازهای سلولی و زیرسلولی با توجه به شدت های مختلف تمرینی نمی باشد.
واژگان کلیدی: استرس کبدی، آسپارتات آمینوترانسفراز، آلانین آمینوترانسفراز، برنامۀ تمرینی دو اوجی.
عباسعلی گایینی؛ آیدا بهرامیان؛ محسن جاویدی
دوره 3، شماره 1 ، فروردین 1392، ، صفحه 21-32
چکیده
چکیده
هدف: دیابت ملیتوس، سندرومی متابولیکی است که با افزایش گلوکز خون ناشی از کمبود انسولین و یا کاهش حساسیت انسولینی بدن مشخص می شود. شرایط التهاب مزمن در بیماری دیابت با بیان آنزیم COX2 همراه است. از متابولیتهای مهم و موثر این آنزیم در هموستاز قلبی عروقی TXA2 و PGI2 میباشد. پروستاسایکلین رگ گشای قوی دیواره عروقی و مانع انباشت پلاکت ...
بیشتر
چکیده
هدف: دیابت ملیتوس، سندرومی متابولیکی است که با افزایش گلوکز خون ناشی از کمبود انسولین و یا کاهش حساسیت انسولینی بدن مشخص می شود. شرایط التهاب مزمن در بیماری دیابت با بیان آنزیم COX2 همراه است. از متابولیتهای مهم و موثر این آنزیم در هموستاز قلبی عروقی TXA2 و PGI2 میباشد. پروستاسایکلین رگ گشای قوی دیواره عروقی و مانع انباشت پلاکت هاست و ترومبوکسان A2 سبب انقباض و تکثیر عضلات صاف، انباشت و تغییر شکل پلاکت ها می شود. پژوهش حاضر به بررسی تاثیر 8 هفته فعالیت ورزشی مقاومتی بر بیان آنزیم COX2 و متابولیتهای آن شامل TXA2 و PGI2 در موشهای صحرایی نر ویستار دیابتی میپردازد.
روش پژوهش: در مطالعهای تجربی تعداد 24 سر موش صحرایی ویستار به دو گروه تمرین مقاومتی (12=n) و کنترل (12=n) تقسیم شدند. پروتکل تمرین مقاومتی شامل یک ست 10 تکرار بالارفتن از نردبان تمرینات مقاومتی همراه با وزنۀ متصل به قاعدۀ دم (7570 درصد حداکثر ظرفیت حمل وزنۀ هر موش صحرایی) سه جلسه در هفته و به مدت 8 هفته بود. 48 ساعت پس از آخرین جلسۀ تمرین موشها بیهوش شدند و خون گیری از قلب انجام شد، سپس قلب موش برداشته شد و بطن چپ جداسازی شد و برای سنجش متغیرهای COX2، TXA2، PGI2 مورد استفاده قرار گرفت. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرمافزار SPSS 16 انجام شد.
یافته ها: نتایج آزمون تی مستقل نشان داد تمرین مقاومتی موجب کاهش معنی دار گلوکز پلاسما شدهاست (05/0≥P)، اما میزان انسولین پلاسما بین گروه ها تفاوت معنیداری نداشت. همچنین، نتایج آزمون تی نشان داد تمرین مقاومتی موجب تغییر معنیدار میزان PGI2 و TXA2 در مقایسه با گروه کنترل نشدهاست. با وجود این، میزان COX2 در گروه تمرین مقاومتی (69/41±09/296) در مقایسه با گروه کنترل (8/26±8/252) در حد معنیداری افزایش داشتهاست (05/0≥P).
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان میدهد 8 هفته تمرین مقاومتی در موشهای صحرایی ویستار دیابتی تاثیر بارزی بر عوامل تحریکی و مهاری آسیب عروق قلبی ندارد و به نظر میرسد پروتکل یادشده تاثیری بر آسیب رگهای مویین قلبی ندارد. به دلیل کمبود اطلاعات در این زمینه پژوهشگران مطالعات بیشتر را اجتنابناپذیر میدانند.
واژگان کلیدی: آنزیم سیکلواکسیژناز2، پروستاسایکلین، ترومبوکسان A2، گلوکز خون، تمرین مقاومتی
ناهید بیژه؛ سعید رمضانی؛ بابی سان عسکری؛ اسرا عسکری
دوره 4، شماره 1 ، اردیبهشت 1393، ، صفحه 69-80
چکیده
هدف: اخیراً مصرف نوشیدنیهای انرژیزا توسط ورزشکاران بهطور فزایندهای رایج شده است. ورزشکاران اعتقاددارند که استفاده از نوشیدنیهای انرژیزا طی تمرین و مسابقه، به علت ترکیبات نیروزایی همچون کربوهیدرات، کافئین، سیترات سدیم، تورین و غیره عملکرد را افزایش میدهد. بنابراین، هدف اصلی این پژوهش تعیین اثرات مصرف حاد نوشیدنی ...
بیشتر
هدف: اخیراً مصرف نوشیدنیهای انرژیزا توسط ورزشکاران بهطور فزایندهای رایج شده است. ورزشکاران اعتقاددارند که استفاده از نوشیدنیهای انرژیزا طی تمرین و مسابقه، به علت ترکیبات نیروزایی همچون کربوهیدرات، کافئین، سیترات سدیم، تورین و غیره عملکرد را افزایش میدهد. بنابراین، هدف اصلی این پژوهش تعیین اثرات مصرف حاد نوشیدنی حاوی تورین و کافئین بر سطوح لاکتات خون، توان بیهوازی و قدرت عضلانی دانشجویان مرد فعال بود. روش پژوهش: یک نمونه 19 نفره از دانشجویان مرد فعال(سن به سال: 75/0±28/22، وزن به کیلوگرم: 66/6±21/71 و قد به سانتیمتر: 36/5±92/175) دانشگاه مازندران انتخاب شدند. این پژوهش در دو جلسه جداگانه با 4 روز فاصله در بین جلسات اجرا شد. در جلسه اول، همه آزمودنیها بعد از صرف یک صبحانه استاندارد، گرفتن نمونه خون و اندازهگیری قدرت عضلانی دست در آزمون وینگیت شرکت کرده و مجدداً دو دقیقه پس از آزمون خونگیری انجام شد. در جلسۀ دوم، آزمودنیها به صورت کاملاً تصادفی به 3 گروه (نوشیدنی حاوی تورین و کافئین، دارونما و بدون نوشیدنی) تقسیم شدند. بلافاصله پس از دریافت صبحانه استاندارد (40 دقیقه قبل از آغاز آزمون)، هر گروه 6 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن خود نوشیدنیهای مربوطه را دریافت کردند و سپس آزمونها را همچون جلسه اول تکرار کردند. یافتهها: در گروه نوشیدنی حاوی تورین و کافئین، میانگین و حداقل توان بیهوازی افزایش یافت (0/05≥P) اما سطوح لاکتات خون قبل از اجرای آزمون و پس از پایان آزمون تفاوت معنیداری نشان نداد. نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر میتوان اظهار کرد که مصرف کوتاهمدت نوشیدنی ورزشی حاوی تورین و کافئین موجب افزایش توان بیهوازی مردان فعال میشود.
امیرعباس منظمی؛ زینب محمدی؛ رحمان سوری
دوره 5، شماره 1 ، خرداد 1394، ، صفحه 69-80
چکیده
هدف: هدف مطالعه حاضر تعیین اثر زمان برگزاری مسابقه کونگفو در روز بر میزان هماچوری ، پروتئینوری و زمان بازگشت به حالت اولیه در مردان کونگفو کار بود. روششناسی: بدین منظور 28 نفر از مردان کونگفو کار با سابقه 8 سال تمرین بهصورت تصادفی انتخاب و در دو گروه صبح و عصر قرار گرفتند. از هر دو گروه 30دقیقه قبل از مسابقه ،60دقیقه،8 و24 ساعت ...
بیشتر
هدف: هدف مطالعه حاضر تعیین اثر زمان برگزاری مسابقه کونگفو در روز بر میزان هماچوری ، پروتئینوری و زمان بازگشت به حالت اولیه در مردان کونگفو کار بود. روششناسی: بدین منظور 28 نفر از مردان کونگفو کار با سابقه 8 سال تمرین بهصورت تصادفی انتخاب و در دو گروه صبح و عصر قرار گرفتند. از هر دو گروه 30دقیقه قبل از مسابقه ،60دقیقه،8 و24 ساعت بعد از مسابقه با استفاده از نوار آنالیز ادراری جهت اندازهگیری هماچوری و پروتئینوری، نمونههای ادراری گرفته شد. جهت تعیین تفاوت بین متغیرها از روشهای آماری تحلیل واریانس یکطرفه با اندازهگیریهای مکرر،t- همبسته وt- مستقل در سطح معنیداری 05/0 استفاده گردید. یافتهها: نتایج نشان داد که بین میزان هماچوری در دو نوبت صبح و عصر تفاوت معنیداری وجود ندارد. نتایج همچنین نشان داد که تنها بین میزان پروتئینوری دو گروه صبح و عصر در زمان 8ساعت بازگشت به حالت اولیه تفاوت وجود دارد(05/0>P) و در زمانهای60دقیقه، 8 و24 ساعت بازگشت به حالت اولیه در میزان هماچوری تفاوت معنیداری وجود ندارد. نتیجهگیری: نتایج تحقیق نشان داد که زمان ریکاوری، هماچوری و پروتئینوری در نوبت عصر سریعتر از نوبت صبح اتفاق میافتد و در نتیجه انجام مسابقات در نوبت صبح به استراتژیهای کارآمد ریکاوری نیازمند است.
فتاح مرادی؛ ویان وثوقی؛ اعظم حیدرزاده
دوره 3، شماره 2 ، تیر 1392، ، صفحه 89-104
چکیده
چکیده
هدف: اشتها یک مفهوم ذهنی است که برای توضیح کنترل دریافت غذا به کار می رود و تحت کنترل مغز و هورمون هایی همچون گرلین فعال است. شیوع روزافزون چاقی و مشکلات چندگانۀ جسمی و روانی مرتبط با آن، این وضعیت بیمارگونه را به یک اپیدمی جهانی مبدل نموده و کم تحرکی همواره به عنوان یکی از عمده ترین دلایل آن مطرح بوده است. کمرین یک آدیپوکاین ...
بیشتر
چکیده
هدف: اشتها یک مفهوم ذهنی است که برای توضیح کنترل دریافت غذا به کار می رود و تحت کنترل مغز و هورمون هایی همچون گرلین فعال است. شیوع روزافزون چاقی و مشکلات چندگانۀ جسمی و روانی مرتبط با آن، این وضعیت بیمارگونه را به یک اپیدمی جهانی مبدل نموده و کم تحرکی همواره به عنوان یکی از عمده ترین دلایل آن مطرح بوده است. کمرین یک آدیپوکاین جدید است که سطوح سرمی آن در بیماران مبتلا به چاقی بالا می رود. هدف از مطالعۀ حاضر بررسی تاثیر دوازده هفته تمرین هوازی بر کمرین، گرلین فعال و اشتها در مردان چاق کم تحرک بود.
روش پژوهش: در یک کارآزمایی نیمه تجربی، 21 مرد چاق کم تحرک بهطور تصادفی به دو گروه تمرین هوازی (10 نفر، 2/3±8/27 سال، 1/7±5/93 کیلوگرم، 4/3±7/31 درصد چربی، 5/3±0/32 کیلوگرم بر متر مربع) و کنترل (11 نفر، 6/2±7/26 سال، 3/6±9/92 کیلوگرم، 2/3±4/31 درصد چربی، 8/2±3/32 کیلوگرم بر متر مربع) تقسیم شدند. ویژگی های عمومی آزمودنی ها، سطوح در گردش کمرین و گرلین فعال (با بهکارگیری کیت های الایزا) و اشتها (با استفاده از پرسشنامۀ اشتهای تغذیه) قبل و پس از دورۀ تمرین اندازه گیری شد. پروتکل تمرین هوازی شامل دوازده هفته تمرین رکابزدن روی چرخ کارسنج (3 جلسه تمرین در هفته، شدت 60 تا 70 درصد ضربان قلب ذخیره، مدت 20 تا 40 دقیقه در هر جلسه) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با بهکارگیری نرم افزار آماری SPSS16 صورت گرفت. سطح معنی داری 05/0>P در نظر گرفته شد.
یافتهها: پس از دورۀ تمرین، وزن بدن، نمایۀ تودۀ بدن و درصد چربی بدن کاهش و VO2max افزایش یافت (05/0>P). همچنین تمرین غلظت کمرین سرم را کاهش (2/27±9/215 در مقابل 5/25±8/200 نانوگرم بر میلی لیتر) و غلظت گرلین فعال پلاسما را افزایش (3/3±6/15 در مقابل 8/2±8/21 پیکوگرم بر میلی لیتر) داد (05/0>P). اشتها نیز در گروه تمرین (3/4±2/30 در مقابل 7/3±1/33) افزایش یافت (05/0>P).
نتیجهگیری: افزایش میزان اشتها در نتیجۀ دوازده هفته تمرین هوازی با تغییر در سطوحِ در گردش گرلین فعال در مردان چاق کم تحرک همراه است. در کنار این تغییرات، عملکرد قلبیتنفسی مردان چاق کم تحرک متعاقب دوازده هفته تمرین هوازی بهبود یافت. همچنین، دوازده هفته تمرین هوازی می تواند از طریق کاهش سطوح کمرین سرم به بهبود حساسیت انسولینی و التهاب در مردان چاق کم تحرک کمک نماید.
واژگان کلیدی: تمرین هوازی، اشتها، کمرین، گرلین فعال، چاق
فیزیولوژی ورزشی
محمد رحمان رحیمی؛ حسن فرجی؛ سحر شاملویی
چکیده
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر پلیمورفیسم MCT1 A1470T (rs 1049434) بر یک تکرار بیشینه قدرت عضلانی در ورزشکاران جوان گروه قدرتی سرعتی و استقامتی در دو آزمون پرسسینه و اسکاتاسمیت بود.روش کار: 49 ورزشکار جوان تمرین کرده مرد با میانگین سنی (54/5±22/24سال)، قد (91/8±57/178سانتی-متر)، وزن (31/13±32/75کیلوگرم) و شاخص توده بدن (26/3±54/23کیلوگرم ...
بیشتر
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر پلیمورفیسم MCT1 A1470T (rs 1049434) بر یک تکرار بیشینه قدرت عضلانی در ورزشکاران جوان گروه قدرتی سرعتی و استقامتی در دو آزمون پرسسینه و اسکاتاسمیت بود.روش کار: 49 ورزشکار جوان تمرین کرده مرد با میانگین سنی (54/5±22/24سال)، قد (91/8±57/178سانتی-متر)، وزن (31/13±32/75کیلوگرم) و شاخص توده بدن (26/3±54/23کیلوگرم برمترمربع) با ملاک های ورودی به این پژوهش راه یافتند. قدرت عضلانی طی یک جلسه با استفاده از آزمون یک تکرار بیشینه در دو قسمت بالاتنه (آزمون پرس سینه) و پایین تنه (اسکات سمیت) برای هر آزمودنی محاسبه شد. از روش ARMS-PCR برای تعیین ژنوتیپ نمونه ها استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین ژنوتیپهای پلیمورفیسم MCT1 در یک تکرار بیشینه قدرت عضلانی آزمون اسکاتاسمیت در ورزشکاران وجود دارد (3/51 F=، 038/0=p ) که ژنوتیپ TTبا بیشترین قدرت در آزمون اسکاتاسمیت همراه بود. آزمون تعقیبی LSD نشان داد که آزمودنی های دارای ژنوتیپ (TT+AT) قدرت بیشتری در مقایسه با آزمودنی های دارای ژنوتیپ (AA+(AT دارند. در گروه قدرتی بین ژنوتیپ (AA و TT) در یک تکرار بیشینه قدرت عضلانی اسکاتاسمیت تفاوت معنیداری دیده شد (0/047=p ، 54/3F= ) و افراد دارای ژنوتیپ TT بیشترین قدرت را در آزمون اسکاتاسمیت داشتند.نتیجهگیری: ژنوتیپ TT پلیمورفیسم MCT1 با قدرت عضلانی پایینتنه ورزشکاران همراه بوده است و اثر این ژنوتیپ در ورزشکاران گروه قدرتی بارز بود.
فیزیولوژی ورزشی
زهره شانظری؛ محمد فرامرزی؛ زهرا همتی فارسانی؛ محمد سلیمانی فارسانی
چکیده
مقدمه: وزن بدن از طریق تعادل بین دریافت غذا و انرژی مصرفی تنظیم میشود. هورمون گرلین باعث افزایش اشتها و مصرف غذا میگردد. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر ترتیب تمرین ترکیبی بر سطوح گرلین و انرژی مصرفی زنان دارای اضافه وزن بود.روش: 30 آزمودنی زن دارای اضافه وزن (با دامنه سنی 18 تا 32 سال و شاخص توده بدنی بالاتر از 25 کیلوگرم بر متر مربع) انتخاب ...
بیشتر
مقدمه: وزن بدن از طریق تعادل بین دریافت غذا و انرژی مصرفی تنظیم میشود. هورمون گرلین باعث افزایش اشتها و مصرف غذا میگردد. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر ترتیب تمرین ترکیبی بر سطوح گرلین و انرژی مصرفی زنان دارای اضافه وزن بود.روش: 30 آزمودنی زن دارای اضافه وزن (با دامنه سنی 18 تا 32 سال و شاخص توده بدنی بالاتر از 25 کیلوگرم بر متر مربع) انتخاب و به شکل تصادفی به سه گروه تمرینات استقامتی- مقاومتی ( E+S)، تمرینات مقاومتی–استقامتی ( S+E) و کنترل تقسیم و هشت هفته، هفتهای سه جلسه تمرینات ترکیبی مقاومتی و استقامتی با ترتیب متفاوت انجام دادند. 24 ساعت قبل و 48 ساعت بعد از دوره تمرین سطوح گرلین به روش الایزا و انرژی مصرفی روزانه آزمودنیها از فرمول هریس بندیکت اندازهگیری شد. تغییرات در متغیرهای وابسته ناشی از مداخله تمرینی با آزمون تحلیل واریانس یک راهه (ANOVA) و آزمون تعقیبی LSD و با استفاده از نرم افزار SPSS آنالیز شد.یافتهها: نتایج نشان داد مداخله S+E وE+S باعث افزایش معنیدار (p<0.05) انرژی مصرفی نسبت به گروه کنترل شد و تاثیر معنیداری بر سطوح گرلین نداشت (p>0.05). همچنین بین تاثیر مداخله-های E+S ، S+E نسبت به یکدیگر تفاوت معنیداری بر سطح گرلین و انرژی مصرفی زنان چاق وجود نداشت. نتیجهگیری: به نظر میرسد بدون توجه به ترتیب اجرا، تمرین ترکیبی بر افزایش انرژی مصرفی زنان دارای اضافه وزن تاثیر دارد و تاثیر معنیداری بر سطوح گرلین ندارد و این شیوه تمرینی برای کاهش وزن زنان دارای اضافه وزن توصیه میشود
نادر شوندی؛ عباس صارمی؛ علیرضا بهرامی؛ لیلا شگرفی
دوره 1، شماره 2 ، تیر 1390، ، صفحه 117-127
چکیده
چکیده
هدف: بیخوابی و التهاب مزمن در مرحله آخر نارسایی کلیوی متداول است. هدف تحقیق این است که ببیند آیا تمرین مقاومتی حین همودیالیز میتواند کیفیت خواب و التهاب سیستمیک را در بیماران همودیالیزی بهبود بخشد یا خیر.
روش پژوهش: مطالعۀ حاضر از نوع مقطعی است که در واحد همودیالیز بیمارستان غیاثی تهران انجام شد. پانزده بیمار همودیالیزی ...
بیشتر
چکیده
هدف: بیخوابی و التهاب مزمن در مرحله آخر نارسایی کلیوی متداول است. هدف تحقیق این است که ببیند آیا تمرین مقاومتی حین همودیالیز میتواند کیفیت خواب و التهاب سیستمیک را در بیماران همودیالیزی بهبود بخشد یا خیر.
روش پژوهش: مطالعۀ حاضر از نوع مقطعی است که در واحد همودیالیز بیمارستان غیاثی تهران انجام شد. پانزده بیمار همودیالیزی (سن=4/9±2/52 سال، نمایه توده بدن= 39/2±4/23 کیلو گرم بر متر مربع) در مطالعه شرکت کردند. بیماران بهطور تصادفی به گروههای تمرین مقاومتی (8 نفر) و کنترل (7 نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین در یک برنامۀ تمرین مقاومتی 8 هفتهای حین دیالیز شرکت داده شدند (سه روز در هفته و هر جلسه حدود 60 دقیقه). شدت برنامۀ تمرین براساس مقیاس درک فشار بورگ بین 12 تا 16 (شدت متوسط) بود. کیفیت خواب [شاخص کیفیت خواب پیتسبورگ (PSQI)]، مقدار پروتیین واکنشگر C (شاخص التهاب سیستمیک) و آمادگی عضلانی قبل و بعد از مداخله اندازهگیری شد.
یافته ها: تمرین مقاومتی حین دیالیز شاخص کیفیت خواب و آمادگی عضلانی را در بیماران همودیالیزی بهبود بخشید (05/0p
رضا قراخانلو؛ آزاده نریمانی پیرپشته؛ آذر آقایاری
دوره 2، شماره 2 ، تیر 1391، ، صفحه 149-163
چکیده
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر مصرف کوتاهمدت مکمل HMB (بتاهیدروکسی بتا متیل بوتیرات) بر تغییرات سطح کراتین فسفو کیناز بعد از پروتکل تمرینی مقاومتی در زنان غیر ورزشکار بود.
روش پژوهش: بدین منظور 16 زن غیر ورزشکار با میانگین سن 1±3/24 سال، قد 35/2±163 سانتیمتر و وزن 25/2±5/61 کیلوگرم انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تمرینHMB (8=تعداد) ...
بیشتر
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر مصرف کوتاهمدت مکمل HMB (بتاهیدروکسی بتا متیل بوتیرات) بر تغییرات سطح کراتین فسفو کیناز بعد از پروتکل تمرینی مقاومتی در زنان غیر ورزشکار بود.
روش پژوهش: بدین منظور 16 زن غیر ورزشکار با میانگین سن 1±3/24 سال، قد 35/2±163 سانتیمتر و وزن 25/2±5/61 کیلوگرم انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تمرینHMB (8=تعداد) و گروه تمریندارونما (8=تعداد) تقسیم شدند. دو گروه به مدت 2 هفته و هفته ای 3 جلسه تحت تمرینات مقاومتی قرار گرفتند. در گروه تمرینHMB، مکمل HMB و در گروه تمریندارونما، آرد برنج به میزان 3 گرم در روز مصرف شد. جهت اندازه گیری 1RM بالاتنه و پایینتنه و کراتین فسفو کیناز خون، یک پیشآزمون یک روز قبل از شروع جلسۀ تمرینی اول و سه پسآزمون 24 ساعت بعد از پایان جلسۀ تمرینی اول، 24 ساعت بعد از پایان آخرین جلسۀ تمرینی هفتۀ اول و 24 ساعت بعد از پایان آخرین جلسۀ تمرینی هفتۀ دوم به عمل آمد. جهت بررسی اختلاف میانگین پیشآزمون و پسآزمون های متغیرهای اندازه گیری شده در هر گروه، از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی و به منظور مقایسۀ اختلاف میانگین های پیشآزمون و پسآزمون های متغیرهای مورد نظر در بین دو گروه ازt مستقل استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد میانگین CPK پلاسما در گروه HMB پس از دو هفته کاهش معنی داری یافت (05/0>P). اما این کاهش در گروه دارونما مشاهده نشد. همچنین RM1 بالاتنه و پایینتنه در دو گروه HMB و دارونما افزایش یافت اما به لحاظ آماری معنی دار نبود.
نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که مصرف 3 گرم از مکمل HMB سبب کاهش پاسخ کراتین فسفو کیناز بعد از تمرینات مقاومتی می گردد. این یافته ها از فرضیه تاثیر مکمل HMBدر کاهش آسیب عضلانی به خصوص در زنان مبتدی پس از تمرینات مقاومتی، حمایت می کند.
واژگان کلیدی: مکمل HMB، آسیب عضلانی، کراتین فسفو کیناز، تمرین مقاومتی
فرهاد رحمانینیا؛ جواد مهربانی؛ مهدیه زنگنه
دوره 4، شماره 2 ، آذر 1393، ، صفحه 173-185
چکیده
هدف: افزایش سن در زنان و بروز آمنوره میتواند منجر اختلالات تغذیهای و به دنبال آن چاقی و ناخرسندی زنان از تناسب اندام خود شود. هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی رابطه بین اختلالات تغذیهای، آمنوره و نارضایتی از شکل بدن در زنان میانسال ورزشکار و غیر ورزشکار بود. روششناسی: به این منظور 434 زن (108 ورزشکار و 326 غیر ورزشکار) بین سنین 50-35 در این ...
بیشتر
هدف: افزایش سن در زنان و بروز آمنوره میتواند منجر اختلالات تغذیهای و به دنبال آن چاقی و ناخرسندی زنان از تناسب اندام خود شود. هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی رابطه بین اختلالات تغذیهای، آمنوره و نارضایتی از شکل بدن در زنان میانسال ورزشکار و غیر ورزشکار بود. روششناسی: به این منظور 434 زن (108 ورزشکار و 326 غیر ورزشکار) بین سنین 50-35 در این پژوهش شرکت کردند. دادههای پژوهش بهوسیله پرسشنامههای جمعیتشناسی، بررسی سابقه فعالیت ورزشی، وضعیت قاعدگی، نگرش غذایی-26 گزینهای و مقیاس تصویری شکل بدن جمعآوری شد. قد و وزن به منظور تعیین BMI واقعی، ادراک شده و دلخواه اندازهگیری شد. دادهها با آزمونهای یومان ویتنی و همبستگی اسپیرمن مورد آنالیز قرار گرفت. یافتهها: یافتهها نشان داد بین اختلال تغذیه و آمنوره ثانویه در دو گروه، تفاوت معنیداری وجود نداشت. در حالی که بین نارضایتی از شکل بدن و فشار اجتماعی برای تغییر وزن و BMI واقعی بین دو گروه تفاوت معنیداری مشاهده شد (05/0P<). میزان نارضایتی از شکل بدن و فشار اجتماعی برای تغییر وزن در زنان غیر ورزشکار بیشتر بود (05/0P<). نتیجهگیری: بهطورکلی به نظر میرسد ورزش کردن میتواند در کاهش اختلالات تغذیهای و نارضایتی از بدن برای افزایش عملکرد یا تناسباندام نقش داشته باشد.
شادمهر میردار؛ معصومه نوبهار
دوره 2، شماره 1 ، فروردین 1391
چکیده
چکیده
هدف: تمرین و فعالیت بدنی از عوامل افزایش آنزیم های خون می باشد. از آنجا که شدت و مدت تمرین و نیز زمان بازیافت از عوامل اثر گذار برآسیب ها و سازگاری ها می باشد، این پژوهش به بررسی تاثیر تمرین فزاینده درمانده ساز در روز به مدت یک هفته بر تغییرات شاخص های آسیب عضلانی شامل لاکتات دهیدروژناز (LDH)، کراتین فسفو کیناز (CPK) و آسپارتات آمینوترانسفراز ...
بیشتر
چکیده
هدف: تمرین و فعالیت بدنی از عوامل افزایش آنزیم های خون می باشد. از آنجا که شدت و مدت تمرین و نیز زمان بازیافت از عوامل اثر گذار برآسیب ها و سازگاری ها می باشد، این پژوهش به بررسی تاثیر تمرین فزاینده درمانده ساز در روز به مدت یک هفته بر تغییرات شاخص های آسیب عضلانی شامل لاکتات دهیدروژناز (LDH)، کراتین فسفو کیناز (CPK) و آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) دختران فعال می پردازد.
روش پژوهش: به این منظور13 دانشجوی داوطلب دختر رشته تربیت بدنی یا میانگین توان هوازی 1/5±7/41 میلی لیتر، کیلوگرم در دقیقه، انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی، یک جلسه فعالیت فزاینده را هر روز عصر به مدت یک هفته انجام دادند. خون گیری آزمودنی ها 24 ساعت قبل از تمرین و در روزهای 1، 4 و 7 تمرین و 24 ساعت پس از پایان آخرین جلسه تمرینی انجام شد. یافته های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر (ANOVA) و آزمون tمستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. حداقل سطح معنی داری برای این تحقیق (05/0P≤) تعیین شد.
یافته ها: نتایج پژوهش در گروه تجربی حاکی از آن بود که مقادیر AST بعد از روزهای 1، 4 و 7 تمرین افزایش معنی داری یافت (05/0>P) و پس از 24 ساعت استراحت کاهش چشمگیری را نشان داد (05/0>P) و تنها در روزهای تمرینی با گروه کنترل تفاوت معنی داری نشان داد (05/0>P). همچنین مقادیر CPK به جز اولین روز تمرین در روزهای چهارم و هفتم تمرین افزایش معنی داری یافت (05/0>P). مقادیر LDH نیز در هفتمین روز تمرین و پس از بازیافت 24 ساعته افزایش معنی داری را نسبت به سطوح پایه نشان داد و در همه مراحل خون گیری پس از تمرین افزایش معنی داری نسبت به گروه کنترل نشان داد (05/0>P).
نتیجه گیری: به طور کلی نتیجه پژوهش نشان داد عدم توجه به زمان بازیافت مناسب با شدت کار، ممکن است منجر به کاهش عملکرد و آسیب عضلانی شود.
واژگان کلیدی: تمرین فزاینده، آسیب عضله، لاکتات دهیدروژناز، کراتین فسفو کیناز، آسپارتات آمینوترانسفراز.
تغذیه ورزشی و تندرستی
بهاره رحمنی؛ مرتضی طاهری؛ خدیجه ایران دوست
چکیده
چکیدهزمینه و هدف: هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر مصرف زیره سبز متعاقب محرومیت از خواب جزئی بر اکسیداسیون کربوهیدرات و چربی و برخی شاخصهای قلبی-تنفسی در دانشجویان ورزشکار بود.روش تحقیق: تحقیق حاضر نیمه تجربی و طرح تحقیق بهصورت متقاطع بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان ورزشکار دختر دانشگاه بین المللی امام خمینی با دامنه سنی 18 تا ...
بیشتر
چکیدهزمینه و هدف: هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر مصرف زیره سبز متعاقب محرومیت از خواب جزئی بر اکسیداسیون کربوهیدرات و چربی و برخی شاخصهای قلبی-تنفسی در دانشجویان ورزشکار بود.روش تحقیق: تحقیق حاضر نیمه تجربی و طرح تحقیق بهصورت متقاطع بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان ورزشکار دختر دانشگاه بین المللی امام خمینی با دامنه سنی 18 تا 25 سال بود که از این تعداد 8 دانشجو بهصورت دوطبانه و در دسترس انتخاب شدند (سن 53/0±01/20 سال، قد 57/6±50/163 سانتیمتر، وزن 54/2±54/56 کیلوگرم، نمایه توده بدنی 85/1±19/21 کیلوگرم بر مترمربع، حداکثر اکسیژن مصرفی 87/5±30/58 میلیلیتر کیلوگرم بر دقیقه و ضربان قلب 15/5±63/93 ضربه در دقیقه). گروه اصلی شامل 8 آزمودنی بود که در ابتدا بهعنوان گروه کنترل از آنها آزمون گرفته شد؛ سپس بهعنوان گروههای دارونما و مکمل به ترتیب پس از یک دوره هفتروزه محو اثر مجدد از آنها آزمون گرفته شد. محرومیت از خواب جزئی به مدت 4 ساعت در شب قبل از آزمونگیری انجام میشد. واماندگی از آزمون تردمیل بروس، شاخصهای قلبی- تنفسی، اکسیداسیون کربوهیدرات و چربی از طریق دستگاه گاز آنالیزور اندازهگیری و ثبت شد.یافتهها: نتایج نشان داد که اکسیداسیون کربوهیدرات در زمان حداکثر اکسیژن مصرفی در گروه مکمل زیره سبز افزایش داشت (05/0>p). اکسیداسیون کربوهیدرات و نسبت تبادل تنفسی نیز در زمان آستانه بیهوازی و حداکثر اکسیژن مصرفی در گروه مکمل زیره سبز افزایش داشت (05/0>p). حنتیجهگیری: بهطور خلاصه میتوان بیان داشت که مصرف قرص زیره سبز موجب بهبود عملکرد ورزشکاران محروم از خواب میشود.
فیزیولوژی ورزشی
آیلار فتحی؛ سیمین نامور؛ رقیه فخرپور
چکیده
زمینه و هدف: آلزایمر یک بیماری زوال عصبی است در این بیماری تجمع پلاک های آمیلوئید بتا در مغز، باعث کاهش در تراکم عصبی و حجم هیپوکمپ میشود. مطالعه انواع فعالیت ورزشی و یافتن بهترین نوع آن، به عنوان روشی برای کنترل آلزایمر مورد توجه قرار گرفته است. هدف تحقیق حاضر مطالعه اثر شش هفته تمرینات هوازی تداومی بر چگالی نورونی ناحیه CA1 هیپوکمپ ...
بیشتر
زمینه و هدف: آلزایمر یک بیماری زوال عصبی است در این بیماری تجمع پلاک های آمیلوئید بتا در مغز، باعث کاهش در تراکم عصبی و حجم هیپوکمپ میشود. مطالعه انواع فعالیت ورزشی و یافتن بهترین نوع آن، به عنوان روشی برای کنترل آلزایمر مورد توجه قرار گرفته است. هدف تحقیق حاضر مطالعه اثر شش هفته تمرینات هوازی تداومی بر چگالی نورونی ناحیه CA1 هیپوکمپ و عملکرد حافظه بود. روش تحقیق: تحقیق حاضر به صورت تجربی به اجرا درآمد. جامعه آماری رتهای نر نژاد ویستار با محدوده وزنی 300تا 350 گرم بودند. بدین منظور، تعداد 40 سر رت نر یازده ماهه تهیه شدند و به طور تصادفی به چهار گروه ده تایی شامل گروه بیمار تمرین، بیمار کنترل، سالم تمرین و سالم کنترل تقسیم گردیدند. رتها به مدت شش هفته با تکرار پنج جلسه در هر هفته، تمرینهای مربوطه را انجام دادند. 48ساعت پس از آخرین جلسه، بافت برداری از مغز انجام و دادهها جمعآوری شد. چگالی نورونی به روش هیستولوژی و عملکرد حافظه با تست تشخیص شی جدید اندازه گیری شدند. با استفاده از روشهای آماری تحلیل واریانس دو راهه در سطح معنیداری 0/05≥p نتایج استخراج گردید. یافته ها: چگالی نورونی در هیپوکمپ در گروه بیمار تمرین نسبت به گروه بیمار کنترل افزایش چشمگیری داشت. همچنین بهبود عملکرد حافظه در گروه بیمار تمرین نسبت به گروه بیمار کنترل (p=0/004) مشاهده شد. نتیجه گیری: اجرای تمرینات هوازی تداومی در طول شش هفته، باعث افزایش در چگالی نورونی در هیپوکمپ میشود و عملکرد حافظه در بیماری آلزایمر را بهبود میبخشد.
فیزیولوژی ورزشی
سولماز بابایی؛ مرتضی فتاح پور مرندی
چکیده
هدف: پروتئینهای مایوستاتین و فولیستاتین، جزو پروتئینهای مهم در تنظیم بافت عضلانی می باشد. لذا هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر 8 هفته تمرینات HIIT بر سطح سرمی مایوستاتین و فولیستاتین در زنان جوان غیر فعال بود.روش کار: تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی با دو گروه تجربی و کنترل بر روی 30 زن جوان در بازه ی سنی 30-35 سال غیر فعال انجام شد. گروه تجربی ...
بیشتر
هدف: پروتئینهای مایوستاتین و فولیستاتین، جزو پروتئینهای مهم در تنظیم بافت عضلانی می باشد. لذا هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر 8 هفته تمرینات HIIT بر سطح سرمی مایوستاتین و فولیستاتین در زنان جوان غیر فعال بود.روش کار: تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی با دو گروه تجربی و کنترل بر روی 30 زن جوان در بازه ی سنی 30-35 سال غیر فعال انجام شد. گروه تجربی تمرینات HIIT را به مدت 8 هفته، و هر هفته سه جلسه به مدت 60 دقیقه با شدت 65-75 درصد ضربان قلب بیشینه انجام دادند و در این مدت گروه کنترل هیچ فعالیت بدنی نداشتند. نمونه های خونی بعد از 48 ساعت قبل و بعد از اعمال مداخله تمرین به منظور اندازه گیری متغیرهای مایوستاتین و فولیستاتین اخذ گردید. داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که سطح سرمی مایوستاتین بعد از انجام 8 هفته تمرینات HIIT در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری داشت(001/0p <) در حالی که سطح سرمی فولیستاتین در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل در پس آزمون افزایش معنی داری نشان داد(001/0p <).نتیجه گیری: انجام تمرینات HIIT می تواند باعث کاهش بیان مایوستاتین و افزایش بیان فولیستاتین در نمونه های انسانی شود و میتواند منجر به هایپرتروفی عضلانی شود و میتواند به عنوان یک مداخلهی تمرینی در برنامه توانبخشی در زنان غیر فعال مورد استفاده قرار گیرد.واژگان کلیدی: HIIT ، مایوستاتین، فولیستاتین، زنان جوان
فیزیولوژی ورزشی
مریم مولائی جغناب؛ ماندانا غلامی؛ عبدالعلی بنائی فر؛ فرشاد غزالیان
چکیده
هدف: تغییرات در سطوح آدیپوکاینها نقش مهمی در بروز بیماریهای مختلف از جمله دیابت نوع2 دارد که در بین آنها کمرین و امنتین-1 توجه زیادی را به خود جلب کرده است. در مقابل، تاثیرات مثبت تمرین ورزشی ومصرف ویتامینD در مقابله با اثرات پاتولوژیک دیابت نوع2 گزارش شده است. هدف از اجرای پژوهش حاضر، بررسی تاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی همراه با مصرف ...
بیشتر
هدف: تغییرات در سطوح آدیپوکاینها نقش مهمی در بروز بیماریهای مختلف از جمله دیابت نوع2 دارد که در بین آنها کمرین و امنتین-1 توجه زیادی را به خود جلب کرده است. در مقابل، تاثیرات مثبت تمرین ورزشی ومصرف ویتامینD در مقابله با اثرات پاتولوژیک دیابت نوع2 گزارش شده است. هدف از اجرای پژوهش حاضر، بررسی تاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی همراه با مصرف ویتامین D بر سطوح کمرین و امنتین-1 در افراد مبتلا به دیابت نوع2 بود.روششناسی: 40 مرد دیابتی نوع2 با میانگین سنی 83/3±19/47 سال ودرصد چربی بدن 49/2±96/30 در چهار گروه دارونما، ویتامینD، تمرینو تمرین+ویتامینD قرار گرفتند. برنامه تمرین مقاومتی به مدت هشت هفته وسه جلسه در هفته با 60 تا 70 درصد 1RM اجرا شد. مصرف ویتامین D نیز روزانه 2000 واحد در نظر گرفته شد و مصرف دارونما (پارافین خوراکی) نیز به همان اندازه در نظر گرفته شد. در ابتدا و انتهای پژوهش، نمونههای خونی جمعآوری و سطوح کمرین وامنتین-1 اندازهگیری و مقاومت به انسولین محاسبه شد. آنالیز یافتهها با آزمون آنالیز کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی انجام گرفت.یافتهها: یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که در گروه تمرین و تمرین+ویتامین D، سطوح کمرین با کاهش معنادار و سطوح امنتین-1 با افزایش معناداری همراه بوده است (05/0>p). همچنین، کاهش معنادار مقاومت به انسولین در گروه تمرین و تمرین+ویتامینD مشاهده شد (05/0>p).نتیجهگیری: مصرف ویتامینD میتواند تاحدودی تاثیرات هیپوگلیسمیک تمرین مقاومتی را افزایش دهد که این تاثیرات مثبت تمرین مقاومتی و مصرف ویتامین D تاحدودی از طریق افزایش سطوح امنتین1 و کاهش سطوح کمرین اعمال میشود.
متابولیسم ورزشی
اباذر تیموری؛ علیرضا روزبهانی؛ زهرا کریمی مهر
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی فزاینده و مکمل BCAA نانولیپوزوم بر بیان ژن MiR-200a ،HSP60 میتوکندری عضله سولئوس و IGF-1 سرمی رتهای نر سالمند بود.روش: 32 سر موش صحرایی نر 24 ماهه در 4 گروه کنترل، مکمل (BCAA نانولیپوزوم)، توام (تمرین مقاومتی+ مکمل و تمرین تقسیم شدند. تمرین مقاومتی شامل هشت هفته تمرین نردبان با شدت متوسط (70 ...
بیشتر
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی فزاینده و مکمل BCAA نانولیپوزوم بر بیان ژن MiR-200a ،HSP60 میتوکندری عضله سولئوس و IGF-1 سرمی رتهای نر سالمند بود.روش: 32 سر موش صحرایی نر 24 ماهه در 4 گروه کنترل، مکمل (BCAA نانولیپوزوم)، توام (تمرین مقاومتی+ مکمل و تمرین تقسیم شدند. تمرین مقاومتی شامل هشت هفته تمرین نردبان با شدت متوسط (70 درصد از MVCC) و پنج روز در هفته بود. در گروههای مکمل و توام 5 روز در هفته و به مدت 8 هفته، مکمل BCAA نانولیپوزوم و به میزان 600 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ دریافت شد. MiR200a و HSP60 با استفاده از روش Real-time PCRو IGF-1 سرمی به روش الایزا به دست آمد. تجزیه و تحلیل ﺁﻣﺎری با تحلیل واریانس دوطرفه، یکطرفه ﻭ ﺁﺯﻣﻮﻥ تعقیبی توکی انجام شد.یافتهها: نتایج بیانگر کاهش معنیدار MiR-200aو افزایش معنیدار بیان ژن HSP60 عضله سولئوس و IGF-1سرمی در گروه توام و تمرین به نسبت گروههای مکمل و کنترل بود (001/0=p). تفاوت معنی داری بین دو گروه کنترل و مکمل مشاهده نشد (105/0=p).نتیجهگیری: اثر مستقیم miR-200a و HSP60 بر سیگنال IGF-1 اثر مهمی بر رشد و آتروفی عضله ایجاد میکند. افزایش IGF-1 با تمرین قدرتی و مکمل BCAA باعث ایجاد هیپرتروفی و یک محیط آنابولیک شده و میتواند بر عوامل رشد عضلانی مرتبط با سن تأثیر و سودمندی هایی در این خصوص برای سالمندان داشته باشد.واژگان کلیدی: تمرین مقاومتی، BCAA ، میکرو RNA، HSP60 و سارکوپنی.
فیزیولوژی ورزشی
مهدی پهلوانی؛ جبار بشیری؛ رقیه پوزش جدیدی؛ رسول هاشم کندی اسدی؛ معصومه دادخواه
چکیده
تمرین و مکمل ازنقص عملکردBDNF و اختلال درسطوح سرمیCRPو IL-6 ناشی ازدیابت جلوگیری میکند.هدف تحقیق تعیین اثرهمزمان دو ماه تمرین ترکیبی و مکملیاری تورین بر شاخصهایBDNF، CRP و IL-6 در رت ویستار دیابتی بود. دراین مطالعهتجربی،30رت صحرایی نرویستار بالغ(300-250 گرمی و سن 6 هفتهای)،به صورت تصادفی درگروههای تمرین-مکمل دیابتی (10=n)، کنترل دیابتی (10=n) ...
بیشتر
تمرین و مکمل ازنقص عملکردBDNF و اختلال درسطوح سرمیCRPو IL-6 ناشی ازدیابت جلوگیری میکند.هدف تحقیق تعیین اثرهمزمان دو ماه تمرین ترکیبی و مکملیاری تورین بر شاخصهایBDNF، CRP و IL-6 در رت ویستار دیابتی بود. دراین مطالعهتجربی،30رت صحرایی نرویستار بالغ(300-250 گرمی و سن 6 هفتهای)،به صورت تصادفی درگروههای تمرین-مکمل دیابتی (10=n)، کنترل دیابتی (10=n) و کنترل سالم (10=n) قرار گرفتند. برای دیابتیکردن، در پایان هشت هفتگی، 55 میلیگرم برکیلوگرم وزن بدن استرپتوزوسین(STZ)به روش درونصفاقی تزریق شد.گروه تمرین-مکمل دیابتی، دوماه تمرینات ترکیبی هوازی-قدرتی را5باردرهفته(تمرین هوازی با75درصدVo2maxروی نوارگردان وتمرین قدرتی،15صعودازنردبان) انجام دادند.مکمل تورین بصورت محلول1%درآب آشامیدنی روزانه(500میلیلیتر)دردسترس رتها قرارگرفت.اندازه گیری سطوح سرمیBDNF، CRP و IL-6، به روش الایزاانجام شد.مقایسه تغییرات بینگروهی و درونگروهیBDNF، CRP و IL-6، باآزمون آنووای یکراهه و تعقیبی توکی انجام شد.سطح معنیداری0/05>P درنظر گرفته شد.پس ازدو ماه تمرین هوازی-قدرتی ومصرف مکمل تورین، سطح BDNF سرم درگروه تمرین-مکمل دیابتی درمقایسه با کنترلدیابتی به طور معنیداری بیشترشد(0/003=P)؛ درحالیکه در گروه کنترلدیابتی درمقایسه با کنترل-سالم به طور معنیداری کمتر شد (0/0001=P). سطح CRP سرم در گروه تمرین-مکمل دیابتی در مقایسه با کنترلدیابتی به طور معنیداری کمترشد(0/0001=P)؛درحالیکه درگروه کنترلدیابتی درمقایسه باکنترلسالم به طور معنیداری بیشترشد (0/0001=P). میزان IL-6 سرم پس از دو ماه تمرین هوازی-قدرتی و مصرف مکمل تورین در گروه تمرین-مکمل دیابتی در مقایسه با گروه کنترلدیابتی و در گروه کنترلدیابتی در مقایسه با گروه کنترلسالم تغییر معنیداری نداشت (0/059=P). با توجه به یافتههای تحقیق حاضر، دو ماه تمرینات همزمان هوازی- قدرتی و مصرف مکمل تورین جهت افزایش سطح BDNF و کاهش التهاب در افراد دیابتی توصیه می شود.
فعالیت بدنی و تندرستی
فرناز درختی؛ بهلول قربانیان؛ یوسف صابری
چکیده
هدف: روند افزایشی چاقی، آن را به یکی از بزرگترین چالشهای سلامتی در دنیا تبدیل کرده است که با انواع بیماریها از جمله بیماری کبدچرب در ارتباط است. هدف مطالعه اثر هشت هفته تمرینات TRX همراه با مکمل دهی دانه کنجد بر سطوح سرمی آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز، آلکالین فسفاتاز و پروفایل لیپیدی در زنان چاق بود.روش کار: در ...
بیشتر
هدف: روند افزایشی چاقی، آن را به یکی از بزرگترین چالشهای سلامتی در دنیا تبدیل کرده است که با انواع بیماریها از جمله بیماری کبدچرب در ارتباط است. هدف مطالعه اثر هشت هفته تمرینات TRX همراه با مکمل دهی دانه کنجد بر سطوح سرمی آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز، آلکالین فسفاتاز و پروفایل لیپیدی در زنان چاق بود.روش کار: در این مطالعه تجربی 40 آزمودنی زن دامنه سنی 30 تا 50 ساله مبتلا به چاقی به صورت آزمودنیهای در دسترس و به طور تصادفی در چهار گروه مکمل (10 نفر)، تمرین+مکمل (10 نفر)، تمرین (10 نفر) و کنترل (10 نفر) قرار گرفتند. پروتکل تمرین TRX شامل ( 8 هفته، 3 روز، 40 - 45 دقیقه) بود. گروههای مکمل کنجد روزانه به میزان 30 گرم به مدت 60 روز مصرف کردند. نمونههای خونی در دو مرحله پیش و پس آزمون گرفته شد. برای تحلیل دادهها تی همبسته، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD برای مقایسه بین گروهی استفاده شد. شد. تحلیلهای آماری در سطح آماری 05/0P≤با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخه 23 انجام شد.یافتهها: تمرین TRX و مصرف مکمل کنجد تاثیر معناداری در سطوح شاخصهای ALT، AST، ALP و سطوح LDL، HDL، TC و TG در گروه مکمل، تمرین+مکمل و تمرین نسبت به گروه کنترل ایجاد کرد (0.001=P)، (P=0.039)، (P=0.011)، (P=0.003)، (P=0.005)، (P=0.024)، (P=0.004).نتیجهگیری: به نظر میرسد انجام تمرینات TRX به همراه مکملدهی دانه کنجد میتواند به عنوان یک راهکار غیردارویی برای کاهش عوامل خطر (کاهش ALT، AST، ALP و پروفایل لیپیدی) در افراد چاق باشد.
متابولیسم ورزشی
مسعود رهنما؛ حمید محبی؛ حمید رجبی
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه نیمرخ متابولیکی کاراتهکاران زبده مرد بر اساس سطح آمادگی جسمانی آنها طی مراحل مختلف از شش مسابقه در یک روز، شبیه مسابقات واقعی کاراته بود.روش پژوهش: ده کاراتهکار زبده جوان در این پژوهش شرکت کردند. کاراتهکاران بر اساس نمرات Z بهدست آمده از آزمونهای آمادگی جسمانی شامل توان هوازی (آزمون بروس)، توان ...
بیشتر
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه نیمرخ متابولیکی کاراتهکاران زبده مرد بر اساس سطح آمادگی جسمانی آنها طی مراحل مختلف از شش مسابقه در یک روز، شبیه مسابقات واقعی کاراته بود.روش پژوهش: ده کاراتهکار زبده جوان در این پژوهش شرکت کردند. کاراتهکاران بر اساس نمرات Z بهدست آمده از آزمونهای آمادگی جسمانی شامل توان هوازی (آزمون بروس)، توان بیهوازی (آزمون وینگیت 30 ثانیه)، پرش عمودی، دوی سرعت 30 متر و چابکی (9×4 متر) به دو گروه با آمادگی بالا (5 نفر) و پایین (5 نفر) تقسیم شدند. هر کاراتهکار شش مسابقه شبیهسازی شده کومیته را با فاصله استراحتی مشابه مسابقات رسمی و بر اساس قوانین فدراسیون جهانی انجام داد. نمونههای خون وریدی قبل و بعد از مسابقه اول و ششم جمعآوری شد. آزمون ANOVA با اندازهگیریهای مکرر برای بررسی تفاوتها در سطح 05/0>p استفاده شد.یافتهها: کاهش pH (001/0>p)، افزایش تریپتوفان (034/0=p)، لاکتات (001/0>p)، و مالوندیآلدئید (007/0=p) و تغییرات گلوکز (003/0=p) در کل زمانهای اندازهگیری شده معنیدار بود. با بررسی تعامل زمان×گروه، از نظر لاکتات پلاسما تفاوت معنیدار بین دو گروه مشاهده شد (014/0=p)؛ بهطوری که پس از مسابقه ششم در گروه با آمادگی جسمانی پایین بهطور معنیداری بیشتر از گروه دیگر بود (1/0 ± 5 در مقابل 2/0 ± 9/3 میلیمول در لیتر، 002/0=p).نتیجهگیری: بهنظر میرسد کاراتهکاران با آمادگی جسمانی پایین، سهم بیشتری از ATP مورد نیاز طی مسابقه ششم نسبت به مسابقه اول را از مسیر گلیکولیز بیهوازی و با مصرف منابع کربوهیدراتی خارجسلولی نظیر گلوکز پلاسما تامین میکنند.
آمادگی جسمانی و عملکرد ورزشی
الهه پیرعلائی؛ مائده عبادی
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرینات حسی عمقی و ماساژ بر عملکرد بیهوازی و برخی فاکتورهای آمادگی جسمانی زنان ورزشکار بود. روش کار: 28 ورزشکار زن با میانگین سنی 25/2 ± 8/24 و وزن 26/6 ± 02/60، در چهار گروه، گروه تجربی(1- ماساژ، 2- تمرینات حس عمقی، 3- ماساژ + تمرینات حس عمقی) و گروه کنترل به صورت تصادفی تقسیم بندی شدند. در جلسه پیش آزمون، همه ...
بیشتر
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرینات حسی عمقی و ماساژ بر عملکرد بیهوازی و برخی فاکتورهای آمادگی جسمانی زنان ورزشکار بود. روش کار: 28 ورزشکار زن با میانگین سنی 25/2 ± 8/24 و وزن 26/6 ± 02/60، در چهار گروه، گروه تجربی(1- ماساژ، 2- تمرینات حس عمقی، 3- ماساژ + تمرینات حس عمقی) و گروه کنترل به صورت تصادفی تقسیم بندی شدند. در جلسه پیش آزمون، همه آزمودنیها، با چهار دقیقه گرم کردن به صورت جاگینگ با شدت HR 40-30% آزمونهای عملکرد بیهوازی و برخی فاکتورهای آمادگی جسمانی انجام داده و بعد از گذشت 72 ساعت دوره شستشو، این بار آزمودنیها هر کدام در گروه تخصصی خود و طبق پروتکل تعیین شده، 12 دقیقه فعالیت خود را آغاز کرده و بلافاصله آزمونهای پیش آزمون تکرار شد. برای تحلیل داده ها از روش های آماری تی وابسته و آزمون تحلیل واریانس یک طرفه در سطح معناداری 05/0p< استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که پروتکل ماساژ+حس عمقی به اندازه 3/36 درصد بر متغیر اوج توان بی هوازی، تاثیر معنی داری داشت. هر سه گروه ماساژ، حس عمقی و ماساژ+حس عمقی بر متغیرهای میانگین توان بیهوازی و شاخص خستگی تاثیر معنی داری داشتند. در متغیرهای اوج توان بیهوازی (001/0=p)، میانگین توان بیهوازی (011/0=p)، شاخص خستگی (016/0=p) و تعادل پویا (015/0=p) تفاوت معناداری بین گروه ها وجود داشت(05/0>p). نتیجهگیری: در فعالیتهای ورزشی بیهوازی، استفاده از تمرینات حس عمقی به همراه ماساژ ورزشی به عنوان بخش گرم کردن فعالیت ورزشی به احتمال زیاد موجب بهبود عملکرد ورزشکاران خواهد گردید.
عباسعلی گائینی؛ نسرین رمضانی؛ لیلا شفیعی نیک
چکیده
هدف: گیرنده ایکس آلفا در متابولیسم گلوکز نقش دارد. از طرف دیگر، انتقال گلوکز در کبد توسط انتقال دهنده شماره 2 گلوکز انجام می شود. بنابراین این پژوهش با هدف بررسی تغییرات بیان ژن های گیرنده ایکس آلفا، انتقال دهنده شماره 2 گلوکز کبدی و شاخص مقاومت به انسولین پس از 8 هفته تمرین هوازی در موش های صحرایی نر دیابتی نوع2 طراحی شد. روششناسی: هجده ...
بیشتر
هدف: گیرنده ایکس آلفا در متابولیسم گلوکز نقش دارد. از طرف دیگر، انتقال گلوکز در کبد توسط انتقال دهنده شماره 2 گلوکز انجام می شود. بنابراین این پژوهش با هدف بررسی تغییرات بیان ژن های گیرنده ایکس آلفا، انتقال دهنده شماره 2 گلوکز کبدی و شاخص مقاومت به انسولین پس از 8 هفته تمرین هوازی در موش های صحرایی نر دیابتی نوع2 طراحی شد. روششناسی: هجده سر موش صحرایی نر 8 هفته ای (با میانگین و انحراف معیار وزنی 1/13±6/233 گرم) به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. موش ها با استفاده از داروی نیکوتین آمید و استرپتوزوتوسین دیابتی شدند. پنج روز پس از تزریق، تست دیابت با نوار قند خون انجام شد. موش های با سطح گلوکز 126-400میلی گرم/ دسی لیتر به عنوان نمونه انتخاب شدند. موش ها در دو گروه کنترل و تمرین قرار گرفتند. برنامه تمرینی 8 هفته ای شامل دویدن با سرعت 10-25 متر/دقیقه، شیب 5%، به مدت 15-40 دقیقه و 5 جلسه در هفته بود. یافتهها: القای دیابت باعث افزایش وزن(001/0p=) موش ها شد. وزن عضله نعلی(001/0p=) و مقادیر هموگلوبین گلیکوزیله(000/0p=) در گروه تمرین بطور معنادار بیشتر و مقادیر گلوکز(0001/0p=)، انسولین(002/0p=) و شاخص مقاومت انسولینی(002/0p=) در گروه تمرین بطور معناداری کم تر بود. تفاوت معناداری در بیان ژن های انتقال دهنده گلوکز و گیرنده ایکس آلفا بین دو گروه پس از مداخله تمرینی مشاهده نشد. نتیجهگیری: به نظر می رسد 8 هفته تمرین هوازی با شدت 60-80 درصد VO2max می تواند تغییرات متابولیکی مثبت در موش های دیابتی نوع2 ایجاد کند اما در بیان ژن های انتقال دهنده گلوکز و گیرنده ایکس آلفا کبدی تغییری ایجاد نمی کند.
فیزیولوژی ورزشی
رقیه پوزش جدیدی؛ زهرا برادری؛ جبرئیل پوزش جدیدی؛ امیر داداش زاده
چکیده
هدف از این تحقیق تعیین اثر تمرین هوازی به همراه رژیم غذایی پرچرب بر بیان ژنهای Bax و Bcl-2 میوکارد موشهای صحرایی نر نوجوان بود. روششناسی: بدین منظور، 40 سر موش نر نوجوان (30 روزه) به طور تصادفی به چهار گروه: رژیم معمولی کنترل، رژیم معمولی تمرین، رژیم پرچرب کنترل و رژیم پرچرب تمرین تقسیم شدند. گروه تغذیه پر چرب به مدت 30 روز تحت ...
بیشتر
هدف از این تحقیق تعیین اثر تمرین هوازی به همراه رژیم غذایی پرچرب بر بیان ژنهای Bax و Bcl-2 میوکارد موشهای صحرایی نر نوجوان بود. روششناسی: بدین منظور، 40 سر موش نر نوجوان (30 روزه) به طور تصادفی به چهار گروه: رژیم معمولی کنترل، رژیم معمولی تمرین، رژیم پرچرب کنترل و رژیم پرچرب تمرین تقسیم شدند. گروه تغذیه پر چرب به مدت 30 روز تحت رژیم غذایی پرچرب (kcal/g 817/5 :HF) قرار گرفتند. از روز شصتام زندگی رژیم غذایی با چربی معمولی (kcal/g 801/3 : NF) اعمال شد. برنامه تمرین هوازی به مدت 4 هفته سه بار در هفته (12 جلسه و از روز هفتادم تا نود و هشتمام زندگی) انجام شد. یافتهها: یافته های این تحقیق نشان داد که در گروههای مصرف رژیم پرچرب مقدار بیان ژن Bax (از خانواده پروتئین های مستعد کننده آپوپتوز) افزایش یافت و تمرین در جلوگیری از این افزایش کاملا موثر بود. در عوض رژیم پرچرب سبب بروز روند کاهش در بیان ژن BCL2 (از خانواده پروتئین های ضدآپوپتوزی) شد، اگر چه که مقدار تاثیر گذاری تمرین و رژیم پرچرب در حد معنی دار نبود. و در عین حال، تمرین به خوبی قادر بود تا از این افزایش جلوگیری کند. نتیجهگیری: در کل بر مبنای نتایج این تحقیق ما نتیجه گیری کردیم که مصرف رژیم پرچرب حتی در سنین نوجوانی هم میتواند عضله قلب را در معرض بروز آپوپتوز قرار دهد و در عوض تمرین بدنی به خوبی در خنثی کردن این آثار سوء ناشی از رژیم پرچرب کمک کننده میباشد
کریم آزالی علمداری؛ یوسف یاوری؛ رحمان حسین زاده؛ افشین رهبر قاضی
چکیده
هدف: در این تحقیق تاثیر یک جلسه تمرین قبل و بعد از ناهار بر مقدار گرلین آسیلدار سرم، انرژی دریافتی روزانه و هزینه انرژی فعالیت مقایسه شد.
روششناسی: 30 مرد دارای اضافهوزن (با میانگین و انحراف معیار سن 54/3 ± 20/25 سال، شاخص توده بدنی 64/3 ± 96/27 کیلوگرم بر متر مربع، وزن 80/5 ± 20/83 کیلوگرم) در یک طرح نیمهتجربی به شکل تصادفی به سه گروه ...
بیشتر
هدف: در این تحقیق تاثیر یک جلسه تمرین قبل و بعد از ناهار بر مقدار گرلین آسیلدار سرم، انرژی دریافتی روزانه و هزینه انرژی فعالیت مقایسه شد.
روششناسی: 30 مرد دارای اضافهوزن (با میانگین و انحراف معیار سن 54/3 ± 20/25 سال، شاخص توده بدنی 64/3 ± 96/27 کیلوگرم بر متر مربع، وزن 80/5 ± 20/83 کیلوگرم) در یک طرح نیمهتجربی به شکل تصادفی به سه گروه ده نفری شامل تمرین قبل از ناهار، تمرین بعد از ناهار و کنترل تقسیم شدند. گروههای تجربی به مدت هشت هفته (سه جلسه در هفته)، تمرین هوازی (25-40 دقیقه با شدت FATmax) را یک ساعت قبل ناهار و یا دو ساعت بعد از ناهار اجرا کردند. مقدار هزینه انرژی فعالیت، کالری دریافتی روزانه و گرلین آسیلدار ناشتایی سرمی در پاسخ به یک جلسه ورزش در پیش آزمون و پسآزمون، بهعنوان دادههای تحقیق اندازهگیری شدند.
یافتهها: یک جلسه تمرین قبل و یا بعد از ناهار، گرلین آسیلدار سرم (001/0 p≤)، هزینه انرژی یک جلسه فعالیت (001/0 p≤) و کل کالری دریافتی روزانه (003/0 p≤) (افزایش جبرانی در دریافت غذا که دستیابی به کاهش وزن مورد انتظار از تمرین را کمتر میکند) را افزایش میدهد. بااینحال، انجام تمرین قبل از ناهار، افزایش بیشتری در گرلین آسیلدار سرم (001/0 p≤) و هزینه انرژی یک جلسه فعالیت(001/0 p≤) ایجاد میکند.
نتیجهگیری: اگر هدف فقط کاهش اشتها باشد، به نظر میرسد که باید تمرین بعد از صرف غذا انجام شود و اگر هدف افزایش هزینه انرژی هر جلسه تمرین باشد، بهتر است تمرین قبل از صرف غذا انجام شود.